الناس کلهم احرار



خواندن صیغه وقف مسجد

خواندن صیغه وقف مسجد

فهرست این نوشتار:

  • ۱ خواندن صیغه وقف مسجد
    • ۱.۱ کیفیت اجرای صیغه مسجد
    • ۱.۲ ساخت حسینیه در زمینی که به نیت مسجد خریده شده است
    • ۱.۳ احكام مسجد
    • ۱.۴ احداث مسجد در زمینى بدون دسترسى به مالك آن

برای اینکه مکانی مسجد شود شخصی که مالک زمین است صیغه مسجد را بر زبان جاری کند یعنی بگوید: جَعَلتُه ُ مَسجِداً للّه ِ» و آن را در اختیار نمازگزاران قرار بدهد در این صورت پس از آنکه یک نفر با اجازه واقف در آنجا نماز بخواند، هر چند آن نماز، نماز مستحبی باشد، آن مکان مسجد می باشد.

باید توجه کرد که در وقف مکان برای مسجد لازم نیست که صیغه به عربی خوانده شود یا اینکه صیغه به صورت انشاء لفظی باشد بلکه به صورت معاطاتی هم صحیح است یعنی اینکه مکانی را در اختیار نمازگزاران قرار بدهد و در آن مکان یک نماز خوانده شود، در این صورت آن مکان هر چند که صیغه وقف مسجد را بر زبان جاری نکرده باشند، مسجد می باشد. مجرّد ساختن ساختمان به نیّت مسجد، بدون انشاء صیغه وقف و بدون تحویل آن به نمازگزاران برای خواندن نماز، برای تحقّق وقف و تمامیّت آن کافی نیست.

مطابق نظر آیت الله  ای

مطابق نظر آیت الله ای

استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر حضرت آیت الله ای

سوال : مسجدی است که سالها ساخته شده است، و در آن محل نماز می خوانند اما صیغه مسجد برای آن خوانده نشده است، چه حکمی دارد، آیا با داشتن عذر شرعی می توان وارد چنین جایی شد؟

جواب :

مالکانی که مسجد را ساخته اند و آن را در اختیار نمازگزاران قرار داده اند و یک نمازگزار هم در آن نماز خوانده باشد ولو  آن نماز مستحبی باشد، آنجا در حکم مسجد است و باید احکام مسجد را رعایت نمود و شخص حائض یا جنب نمی توانند بدون غسل وارد آنجا شوند.


س ۱۹۹۵: آیا اجرای صیغه وقف در صحّت‏ آن شرط است؟ و بر فرض شرط بودن، آیا عربی بودن صیغه، شرط است؟
ج: انشاء لفظی در وقف، شرط نیست زیرا تحقق آن به معاطات هم ممکن است و همچنین در انشاء وقف به لفظ، عربی بودن صیغه آن هم شرط نیست.

س ۱۹۹۷: اینحانب به فضل و توفیق الهی ساختمانی را به نیت مسجد در روستا بنا کردم، ولی با توجه به وجود دو مسجد و عدم وجود مرکز آموزشی در آنجا، روستای مزبور در حال حاضر نیازی به مسجد ندارد. با توجّه به اینکه هنوز صیغه وقف آن به عنوان مسجد جاری نشده و دو رکعت نماز به عنوان نماز در مسجد در آن خوانده نشده است، اینجانب آمادگی دارم در صورتی که اشکال شرعی نداشته باشد نیّت خود را تغییر داده و آن ساختمان را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهم، این مسأله چه حکمی دارد؟
ج: مجرّد ساختن ساختمان به نیّت مسجد، بدون انشاء صیغه وقف و بدون تحویل آن به نمازگزاران برای خواندن نماز، برای تحقّق وقف و تمامیّت آن کافی نیست، بلکه در ملک مالک باقی می‏ماند و او حق دارد هر تصرّفی که می‏خواهد در آن بکند، در نتیجه تحویل آن ساختمان به اداره آموزش و پرورش اشکال ندارد.

س ۱۹۹۸: آیا مالی که برای خرید لوازم به حسینیه ‏ها بخشیده می‏شود، حکم وقف را دارد یا آنکه لوازمی که با آن مال خریداری می‏گردند احتیاج به اجرای صیغه وقف دارند؟
ج: مجرّد جمع‌آوری مال، وقف محسوب نمی‏شود، ولی بعد از خریدن لوازم حسینیه با آن اموال و قراردادن آنها در حسینیه برای استفاده، وقف معاطاتی محقق می‏شود و نیازی به اجرای صیغه وقف ندارد.

اجوبه الاستفتائات.


طبق نظر آیت الله مكارم شیرازی

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

کیفیت اجرای صیغه مسجد

پرسش : صیغه مسجد چیست؟ اگر برای مسجدی صیغه خوانده نشده باشد، حکمش چیست؟
پاسخ : صیغه این است که بگوید این محل را برای خدا وقف مسجد کردم و اگر زمینی را تحویل دهد و در آنجا به عنوان نماز بخوانند این عمل خود جایگزین صیغه می شود.

ساخت حسینیه در زمینی که به نیت مسجد خریده شده است

پرسش : اگر زمینی را به نیت مسجد بخرند و بعد از خرید از ساخت مسجد در آن منصرف شوند و حسینیه بسازند این زمین حکم مسجد را دارد؟
پاسخ : در صورتی که صیغه مسجد نخوانده اند یا به نیت مسجد نماز نخوانده اند و صاحبان پول راضی هستند مانعی ندارد.

سؤال ۱۴۵ ـ آیا در ساختن مسجد رضایت همسایگان شرط مى باشد؟

جواب: رضایت آنها شرط نیست ولى نباید ایجاد مزاحمت براى آنها بشود مثلا بلندگوى مسجد یا پارک ماشینها در اطراف مسجد نباید مزاحم همسایه ها باشد.

استفتائات آیت الله مکارم شیرازی.


 

مطابق نظر آیت الله سیستانی

مطابق نظر آیت الله سیستانی

مسأله ۲۶۹۴ ـ لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید این کتاب را بر طلاب علوم دینی وقف کردم، وقف صحیح است، بلکه وقف به عمل نیز محقق می‌شود مثلاً چنانچه حصیری را به قصد وقف بودن در مسجد بیندازد، و یا ساختمانی را به‌طوری که مساجد را به آن‌طور میسازند به قصد مسجد بودن بسازد، وقفیت محقّق می‌شود، ولی به قصد تنها وقفیت محقق نمیشود. و قبول در وقف لازم نیست چه وقف عام باشد، و چه وقف خاص، و همچنین قصد قربت لازم نیست.

مسأله ۲۶۹۵ ـ اگر ملکی را برای وقف کردن معین کند و پیش از آنکه وقف کند پشیمان شود یا بمیرد، وقف واقع نمی شود؛ و همچنین اگر در وقف خاص قبل از قبض موقوف علیه بمیرد.

مسأله ۲۶۹۶ ـ کسی که مالی را وقف میکند، باید از موقع وقف کردن، مال را برای همیشه وقف کند، و اگر مثلاً بگوید این مال بعد از مردن من وقف باشد، چون از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده است، صحیح نیست، و نیز اگر بگوید تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد، یا بگوید تا ده سال وقف باشد، بعد، پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد، وقف صحیح نیست، ولی در این صورت اگر قصد حبس کند، حبس واقع می‌شود. رساله توضیح المسائل.

پرسش: اگر مسجد ۲ طبقه باشد ولی زمان خواندن صیغه مسجد یک طبقه بود و طبقه ۲ بعدا اضافه شده ایا طبقه ۲ هم حکم مسجد را دارد (برای خانمها) ؟
پاسخ: بلی مسجد شمرده می شود.

پرسش: آیا می توانید در یکی از طبقات یک برج مسی چندین طبقه یک باب مسجد نیز ایجاد نمود در این صورت حکم طبقات بالاو پایین آن محل چیست؟
پاسخ: مانعی ندارد و فقط همان طبقه مسجد میشود. استفتائات آیت الله سیستانی.


مطابق نظر حضرت آیت الله بهجت

احكام مسجد

مسأله ۷۴۲ بنا بر اظهر در قرار دادن مکانی به عنوان مسجد، صیغه وقف لازم نیست بلکه هر عملی که دلالت بر آن کند کافی است ، اگر چه به کار بردن لفظ در ایجاب آن ، و تلفّظ به وقفیّت به عنوان مسجدیّت أحوط است و هم چنین در قبول متولی یا حاکم شرع ؛ و أظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد؛ و کافی است که با نیّت و اراده بگوید: جَعَلتُه ُ مَسجِداً للّه ِ» و مسجدیّت را اعلام کند، به معنایی که در عرف مسلمین معمول است ( در مقابل مسجد به معنای لغوی )؛ و در قبضش کافی است یک نفر که نمازش محکوم به صحّت باشد با اذن واقف در آنجا نماز بخواند؛ و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین ، در صورتی که محکوم به کفر نباشند؛ و کلیساها و کنیسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفین است ولی در سایر جهات محل تأمل است .رساله توضیح المسائل

احداث مسجد در زمینى بدون دسترسى به مالك آن

۲۲۹. زمینى براى شخصى بوده كه از كشور فرار كرده و رفته است، سپس آن زمین را مسجد كرده  اند. وظیفه شرعى درباره این مسجد چیست؟

ج. از او باید تحقیق و جستجو كنند كه تا ممكن است از او اذن بگیرند و اگر به او دسترسى حاصل نشد و اجازه از او ممكن نشد، حاكم شرع آن زمین را به جماعتى اجاره دهد كه آن جا را مصلّى كنند كه اجاره به نفع مالك است و هروقت پیدا شد، پول اجاره را به او بدهند. استفتائات آیت الله بهجت.[هدانا]


عکس/ حضور میلیونی مردم عراق در تظاهرات ضد آمریکایی

بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران مسائل عراق و خاورمیانه، تظاهرات میلیونی روز جمعه مردم عراق را به انقلاب عشرین» این کشور تشبیه کرده‌اند که خروج استعمارگران انگلیسی از عراق را به دنبال داشت.

 روز جمعه مردم عراق بعد از اقامه نماز جمعه در شهرهای مختلف این کشور از جمله بغداد»، پایتخت عراق، در تظاهراتی میلیونی شرکت کردند که خواستار خروج نظامیان خارجی و در راس آنها نظامیان آمریکایی از کشورشان بود، تظاهراتی که بنابر تاکید بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران مسائل عراق و خاورمیانه، بیش از هر چیز یادآور انقلاب عشرین» (ثورة العشرین) بود که در ماه مه سال ۱۹۲۰ میلادی علیه استعمارگران انگلیسی برگزار شد.

انقلاب عشرین مردم عراق در تابستان سال ۱۹۲۰ میلادی با تظاهرات گسترده مردم عراق، علیه اشغال کشورشان توسط نظامیان انگلیسی شروع شد و با گسترش به مناطق شیعه ‌نشین مرکز و جنوب فرات شدت گرفت. در این اعتراض ها کربلا نقش اساسی و مرکزی را داشت.

آنچه در انقلاب عشرین قابل توجه بود، اتحاد و همبستگی طوایف و عشایر اهل سنت و تشیع عراق بود که هر دو یک هدف یعنی بیرون راندن استعمارگران انگلیسی و تشکیل یک دولت مرکزی مستقل بود.

تظاهرات روز گذشته مردم عراق به چندین جهت یادآور انقلاب عشرین این کشور است.

یک: حضور تمام طوایف و عشایر عراق

یکی از شاخص های مهم تظاهرات میلیونی روز گذشته مردم عراق حضور همه طوایف و عشایر این کشور از کُرد و ترکمن گرفته تا اهل سنت و تشیع در آن بود، موضوعی که طی انقلاب عشرین عراق نیز شاهد آن بودیم.

در این ارتباط صادق الحسینی»، عضو شورای استانداری دیالی از حضور ده ها نفر از شیوخ عشایر اهل سنت عراق در تظاهرات میلیونی روز جمعه خبر داد و تاکید کرد که ده ها نفر از شیوخ عشایر استان دیالی از شیعه گرفته تا سنی و از قومیت‌های عربی، کردی و ترکمانی در تظاهرات میلیونی روز جمعه ر مخالفت با حضور آمریکا در عراق شرکت کردند.

وی با بیان اینکه استان دیالی پیشگام استان های شرکت کننده در تظاهرات بوده و هزاران نفر از اهالی این استان از غروب روز پنج شنبه و صبح جمعه برای شرکت در تظاهرات راهی بغداد شدند، تصریح کرد که تمامی اقشار استان دیالی مخالف حضور آمریکا در عراق بوده و حامی تصمیم مجلس نمایندگان در اجراج نیرو ها و پایگاه های نظامی آمریکا هستند، چرا که اینان مرتکب شده و حاکمیت ملی را از طریق حمله به حشد الشعبی و فرماندهان قهرمان آن نقض کرده اند.

دو: وحدت کلمه و همبستگی

دومین وجه مشخصه‌ی تظاهرات میلیونی روز گذشته مردم عراق با تظاهرات عشرین، وحدت کلمه و همبستگی» شرکت کنندگان در تظاهرات از هر قشر و طیف و دین و مذهبی و طایفه و عشیره ای بود.

به گونه ای که همه ی شرکت کنندگان بر یک خواسته تاکید داشتند و آن خروج نظامیان خارجی و در راس آنها نظامیان آمریکایی از عراق بود. همین خواسته طی انقلاب عشرین عراق در بیرون راندن نظامیان و استعمارگران انگلیسی از عراق تجلی پیدا کرده بود.

سه: حضور ت و شخصیت های عراقی در تظاهرات

ون نقش عمده ‌ای در شکل‌ گیری انقلاب عشرین داشتند، براساس اسناد تاریخی برجا مانده از این قیام آیت الله محمد تقی شیرازی» رهبری قیام را برعهده داشت. آیت الله محمد تقی شیرازی در سال ۱۹۱۹ میلادی و در مورد همه‌ پرسی که در عراق برگزار شد، فتوا داد هیچ کس جز مسلمانان حق ندارد، بر مسلمانان حکومت کند».                                                                                                                                                           شخصیت‌های اهل سنت عراق همراه با مردم این کشور

همچنین در این اسناد آمده است که پس از فتوای آیت ‌الله شیرازی و اجازه درگیری مسلحانه، مردم و قبائل به سمت انقلاب علیه انگلستان ترغیب شدند. این قیام قرار بود، در تاریخ سوم آگوست انجام شود ولی به دلیل وقایعی در تاریخ ۳۰ جولای آغاز شد.

محققان نقش علماء و ون را در انقلاب ۱۹۲۰ عراق بسیار مهم و حیاتی ارزیابی کرده ‌اند. آیت الله شیرازی رهبری قیام را بر عهده داشت. ونی همچون سید ابوالقاسم کاشانی، شیخ محمود جواد الجزایری و سید محمد علی هبه ‌الدین شهرستانی نقش پررنگی در این انقلاب داشتند. رهبران و روسای عشایر نیز تاثیر عمده‌ ای در قیام داشتند.

صرف نظر از فراخوان مقتدی صدر»، رهبر جریان صدر عراق جهت برگزاری این تظاهرات میلیونی، طی تظاهرات روز گذشته بسیاری از علما و شخصیت های اهل تشیع و تسنن عراقی نیز مشارکت داشتند.

جعفر الحسینی»، سخنگوی نظامی گروه کتائب حزب الله عراق، نعیم العبودی»، عضو ائتلاف الفتح» پارلمان عراق صفا التمیمی»، سخنگوی گردان‌های سرایا السلام» عراق، ریان الکلدانی» دبیر کل جنبش مسیحی بابلیون» (زیر مجموعه سازمان الحشد الشعبی عراق)، علاء الربیعی»، از نمایندگان حزب سائرون در پارلمان عراق، قیس الخزعلی»، دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق وابسته به حشد الشعبی عراق و بسیاری دیگر از شخصیت ها و علمای این کشور در تظاهرات میلیونی مردم عراق شرکت داشتند.

همچنین آیت الله سید احمد الصافی»، نماینده آیت الله سیستانی» در نجف، طی خطبه های نماز جمعه نجف بر حفظ تمامیت ارضی کشور عراق و خروج نظامیان خارجی از خاک عراق تاکید کرد.

شیخ خالد الملا»، رئیس مجمع علمای اهل تسنن عراق نیز ضمن تقدیر از مردم این کشور به سبب برگزاری راهپیمایی میلیونی در مخالفت با ادامه حضور اشغالگران آمریکایی در این کشور، در توئیتی نوشت: ای مردم غیور عراق با حضورتان بر نقشه های دشمنان خط بطلان کشیدید.

وی خاطر نشان کرد که شما با حضور میلیونی و مسالمت آمیز بودن (راهپیمایی تان) علاقه مندی خود را به میهن تان نشان دادید. شما پرچم عراق را بالا بردید تا به حضور آمریکا پایان دهید.                                                                                                                                                               لگدمال کردن پرچم آمریکا در راهپیمایی میلیونی مردم عراق

چهار: تشابه شعارها و نمادها

از حیث شعارها و نمادها نیز تشابهات بسیاری بین انقلاب عشرین عراق با تظاهرات میلیونی روز گذشته مردم عراق مشاهده می شود. از جمله اینکه جمعی از تظاهرکنندگان مشابه شرکت کنندگان در انقلاب عشرین کفن پوش» در تظاهرات حاضر شدند، تا به این وسیله آمادگی خود را برای شهادت و جانفشانی تا بیرون راندن نظامیان خارجی و آمریکایی اعلام کنند.

همچنین تظاهرکنندگان یک صدا شعار نه نه به آمریکا» را سر داده و خواستار خروج آمریکایی ها و هم پیمانان آنها از عراق شدند، همانند شعارهایی که مردم این کشور در دهه ۲۰ قرن گذشته علیه انگلیسی ها سر دادند.

همچنین تصاویری از این تظاهرات منتشر شده که در آن تعدادی از شرکت کنندگان چماقی با سری توپی شکل» در دست دارند که در گویش محلی عراقی به آن مگوار» گفته می شود و این دقیقا یادآور صحنه ای از انقلاب عشرین است که طی آن شیخ ثوینی آل علی الخزاعی» از شیوخ عشایر خزاعی اهواز با در دست داشتن مگوار» ضمن رجز خوانی برای انگلیسی ها، تهدید می کند که خواهید دید، مگوار من قوی تر است یا توپ های شما» (الطوب اصلب  لو مگواری).

تصویری که از تظاهرات دیروز منتشر شد

با توجه به آنچه گفته شد، و همچنین تاکید قیس الخزعلی، دبیر کل جنبش عصائب اهل الحق عراق و بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران مسائل عراق، تظاهرات میلیونی روز گذشته مردم عراق یادآور انقلاب عشرین و چه بسا عشرین دوم مردم عراق بود که اشغالگران را وادار به عقب ‌نشینی از این کشور خواهد کرد.[مشرق]


پژوهشگر تاریخ اسلام می‌گوید: اگر توفیقات ام‌البنین و زندگانی پرسعادت حضرت عباس علیه السلام را می‌بینیم، اتصال به عترت را نتیجه بگیریم. فرزندانی که تحت چنین تربیتی قرار بگیرند، در بزنگاه‌های حساس به فریاد اسلام و جامعه اسلامی می‌رسند.

  • رمز و راز رشد معنوی حضرت ام‌ البنین / نکات درس‌آموز زندگی همسر علی (ع) برای خانواده‌ها

 یکی از ستارگان درخشان تاریخ اسلام و نیز از بانوان گرامی خاندان عترت، حضرت ام‌البنین سلام الله علیها است. این بانوی رشید اسلام آنگاه که امام حسین(ع) بانگ رحل به‌سوی کربلا برای زنده نگه داشتن اسلام و سیره نبوی سر داد، چهار فرزند خویش را به‌همراه ایشان فرستاد و در نهایت همه این چهار فرزند در رکاب امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند.

به‌مناسبت ایام شهادت حضرت ام‌البنین سلام الله علیها با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، ‌دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و پژوهشگر تاریخ اسلام به گفت‌وگو نشستیم تا درباره برخی از شاخصه‌های این بانوی بزرگوار صحبتی داشته باشیم.

وی در بخش‌هایی از این گفت‌وگو می‌گوید: خواهران و مادران جامعه باید با شناخت زندگانی حضرت ام‌البنین، زندگی خود را جهت دهند؛ یکی از نکاتی که می‌توانند از سیره این بانو بهره بگیرند، دقت در ایمان حضرت ام‌البنین سلام الله علیها است. زمانی هویت ایمانی ایشان شکل گرفت که به خاندان عترت متصل شد و این ایمان روز به روز تکمیل‌تر شد.

* یکی از رویدادهای مهم تاریخ زندگانی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ازدواج ایشان با حضرت ام‌البنین است؛ در این باره توضیح می‌دهید؟

بسم الله الرحمن الرحیم؛ حضرت ام البنین سلام‌الله علیها که نام اصلی‌اش فاطمه بنت حزام مشهور به فاطمه کلابیه است، در خانواده‌ای اصیل و نجیب رشد یافت. زمانی که حضرت فاطمه سلام‌الله علیها به شهادت رسید، امیرالمؤمنین به عقیل فرمود: زنی را برایم پیدا کن که از خانواده‌ای نجیب و شجاع باشد و برایم فرزندی شجاع و قهرمان بیاورد. عقیل گفت: با فاطمه دختر حزام کلبی ازدواج کن که در میان عرب شجاع تر از پدرانش وجود ندارد؛ أنظر إلی امرأه قد ولدتها الفحول، لأتزوجها فتلد لی غلاما فارسا. فقال له: تزوج أم البنین الکلابیه، فإنه لیس فی العرب أشجع من آبائها».

درسهای جالب توجهی در این بیان حضرت است؛ مثلاً خانواده‌ها باید سعی کنند با خانواده‌هایی وصلت کنند که دارای اصالتند و به نجابت و پاکدامنی شهرت دارند؛ این امر سبب ایجاد نسلی نجیب و اصیل برای جامعه اسلامی می‌شود؛ چرا که محور تربیت خانواده بر دوش مادران است. بانویی که در خانواده اصیل و نجیب رشد یافته باشد، فرزندانی تربیت می‌کند که برای پیشرفت همه‌جانبه جامعه مفید خواهند بود؛ از دیگر سو، خانواده‌هایی که قصد دارند فرزند دختر خود را مزدوج کنند، باید به ایمان و تقوا و نیز اصالت آن مرد توجه داشته باشند.

خانواده‌ها باید سعی کنند با خانواده‌هایی وصلت کنند که دارای اصالتند و به نجابت و پاکدامنی شهرت دارند؛ این امر سبب ایجاد نسلی نجیب و اصیل برای جامعه اسلامی می‌شود؛ چرا که محور تربیت خانواده بر دوش مادران است.

بالاخره عقیل می‌رود و این بانوی گرامی را انتخاب می‌کند. حاصل این ازدواج، چهار فرزند می‌شود که حضرت عباس (ع) یکی از ایشان است.

آن بزرگوار به قدری با ادب بود که حاضر نشد به خاطر فاطمه زهرا (س) نام فاطمه را بر خود حفظ کند. در روایات آمده است، بعد از گذشت مدتی از ازدواج ام البنین با امیرالمؤمنین، بانو به حضرت پیشنهاد کرد او را به نام اصلی‌اش که فاطمه بود، صدا نزند، تا حسنین(ع) با شنیدن نام فاطمه به یاد مادرشان نیفتند. از این رو امام علی او را ام البنین [مادر پسران] نامید.

بانویی که توفیق مادری حضرت عباس را یافت

* نکته جالب توجهی که کمتر به آن پرداخته می‌شود، مادری ایشان برای برترین شیعیان عترت یعنی حضرت عباس است. درباره این مسئله بیشتر برای خوانندگان توضیح دهید؟

  اگر بخواهیم از منظری توحیدی به این ماجرا نگاه کنیم، اینطور است که حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها از جانب خداوند توفیق یافت یکی از خوبان بشریت را مادری کند و این بانوی گرامی، حضرت عباس علیه‌السلام را امانتی الهی می‌دانست که باید او را در مسیر دفاع از حریم عترت علیهم‎السلام فدا کند.

بزرگواری که صاحب برترین شاخصه‌هایی است که یک شیعه باید داشته باشد. ایشان به صورت عملی تعهد نسبت به حریم امامت و ولایت را به منصه ظهور گذاشت. دقت عمل حضرت عباس علیه‌السلام در عمل به تعهد خویش نسبت به حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام به قدری دقیق بود که امام صادق علیه‌السلام در زیارتنامه خویش ایشان را تحسین می‌کند؛ در واقع بهترین منبعی که می‌تواند معرّف این فرزند رشید ام البنین سلام الله علیها باشد، اوصاف امام صادق علیه‌السلام در حق ایشان است.

بخشی از فضائل حضرت عباس را در بیان امام صادق بشناسیم

در فرازهایی از زیارتنامه حضرت عباس که منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) است، می‌خوانیم: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ؛ سلام بر تو ای بنده شایسته فرمان‌بر خدا و رسول خدا و امیرمؤمنان و حسن و حسین درود خدا بر آنان باد.

عبد صالح بودن و نیز اطاعت از خدا، رسول‌الله و نیز امامان عصر خویش از نشانه‌های بارز حضرت عباس علیه‌السلام معرفی شده است. همچنین امام صادق علیه‌السلام در دیگر فراز، ایشان را وفادار به بیعتش و اجابت‌کننده دعوت خدا و نیز اطاعت‌کننده از والیان امرش یعنی اهل‌بیت علیهم‌السلام معرفی می‌کند؛ وَفى بِبَیْعَتِهِ وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَأَطاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ.

اکنون که حدود 1400 سال از شهادت آن حضرت می‌گذرد، یاد او به عنوان وفادارترین یار امام حسین علیه‌السلام در تاریخ می‌درخشد و الگوی مناسبی برای شیعیانی است که قصد دارند عزم خویش را در مسیر امام عصر خویش ثابت کنند.

در کنار حضرت عباس علیه‌السلام که در کربلا به شهادت رسید، سه برادر ایشان نیز به این مقام دست یافتند. اینها افرادی‌اند که در دامان حضرت ام‌البنین و تحت تربیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به این مقام دست یافتند.
 

حضرت ام‌البنین طعم ایمان را در همراهی با عترت چشید

* اگر بخواهیم شاخصه‌های حضرت ام‌البنین را به عنوان بخشی از الگوی بانوان عصر حاضر معرفی کنیم، به چه شاخصه‌هایی می‌توان اشاره کرد؟

خواهران و مادران جامعه باید با شناخت زندگانی حضرت ام البنین، زندگی خود را جهت دهند؛ یکی از نکاتی که می‌توانند از سیره این بانو بهره بگیرند، دقت در ایمان حضرت ام البنین سلام الله علیها است. زمانی هویت ایمانی ایشان شکل گرفت که به خاندان عترت متصل شد و این ایمان روز به روز تکمیل‌تر شد. ایشان طعم ایمان را در همراهی با عترت دانست. بانوان ما نیز اینگونه باید رفتار کنند. حیات فرد و حیات جامعه در گروی اتصال به خاندان وحی است؛ آنجا که خداوند فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم‏.؛ اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مى‏‌بخشد، آنان را اجابت کنید.»

ام‌البنین (س) در پرتو ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اجابت خواست ایشان، توفیق یافت محلی برای ورود نور برترین از شیعیان باشد؛ نوری که عالم‌گیر شد و ملقب به قمرالحسین شد. او نور خود را از امامش گرفت و به دیگران بهره رساند.

ایشان در پرتو ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اجابت خواست ایشان توفیق یافت محلی برای ورود نور برترین از شیعیان باشد؛ نوری که عالم‌گیر شد و ملقب به قمرالحسین شد. او نور خود را از امامش گرفت و به دیگران بهره رساند.

نکته دوم، در تربیت خانوادگی است. وقتی بانویی از جامعه ما با تکیه به مبانی اسلام سعی خود را در مسیر کسب آموزه‌های دین به کار می‎گیرد، همسری را انتخاب می‌کند که پایبند به آموزه‌های دین است؛ بنابراین فرزندان چنین خانواده‌ای برای همگان مفید خواهد بود.

نکته سوم، شجاعت ام البنین سلام الله علیها است. ایشان شجاع بود و فرزندانی شجاع تربیت کرد. چرا که بخشی از شجاعت، به صورت ارثی و بخش دیگر آموزشی است. فرزندی که در پای درس اهل علم بنشیند، عالم بار می‌آید. اگر با اهل تقوا همنشین شود، با تقوا می‌شود. حضرت عباس در خانوده‎‌ای رشد یافت که همگان در کنار ایمان و تقوا، شجاع‌ترین مردان روزگار از اولین و آخرین بودند. همچنان که امام سجاد (علیه‌السلام) در خطبه مشهور خویش در کاخ یزید یکی از 6 خصلت خاندان وحی را شجاعت نامید و فرمود: ای مردم، خداوند به ما 6 خصلت عطا کرده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است: به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را؛ أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ‏ وَ الْحِلْمَ‏ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِین‏.

اگر پدر و مادر فرزندان خویش را صحیح تربیت کنند و مراوده و نشست و برخاست آنها را با اهل علم و دیانت قرار دهند، به طور قطع چنین فرزندانی از جهت معنوی و علمی رشد می‌کنند و گلیم خود را می‌توانند از آب بیرون بکشند. تمام اینها باید منجر به اتصال به عترت شود. اگر توفیقات ام‌البنین را می‌بینیم، اگر زندگانی پر سعادت حضرت عباس علیه‌السلام را می‌بینیم، اتصال به عترت را نتیجه بگیریم. فرزندانی که تحت چنین تربیتی قرار بگیرند، در بزنگاه‌های حساس به فریاد اسلام و جامعه اسلامی می‌رسند که نمونه آن را در دفاع مقدس و ماجرای مدافعان حریم مشاهده کردیم. اگر شهید حججی‌ها تقدیم جامعه شدند، به طور قطع باید به خانواده او و تربیتش دقت کرد.  

اگر توفیقات ام‌البنین را می‌بینیم، اگر زندگانی پر سعادت حضرت عباس علیه‌السلام را می‌بینیم، اتصال به عترت را نتیجه بگیریم. فرزندانی که تحت چنین تربیتی قرار بگیرند، در بزنگاه‌های حساس به فریاد اسلام و جامعه اسلامی می‌رسند.

* مقداری که در زندگانی حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها به ویژه در مقطع قیام امام حسین علیه‌السلام نگاهی می‌اندازیم، شباهتی بین ایشان ان مدافعان حرم می‌یابیم. آیا این حس‌مان درست است؟

همان طور که اشاره کردیم، از ویژگی‌های بارز حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها زندگی برای امام و فداکاری در مسیر امامت بود؛ نشان به اینکه وقتی اسراء به مدینه بازگشتند، واکنش حضرت ام‌البنین جالب است؛ ایشان ابتدا از امام حسین علیه‌السلام سراغ می‎گیرد؛ چرا که فرهنگِ با اهل‌بیت علیهم‌السلام بودن و نصرت ایشان در پوست و خون و استخوان وی نفوذ کرده بود. ایشان اگر هم فرزندان خویش را برای یاری امام حسین علیه‌السلام رهسپار کرد، به خاطر همین فرهنگی بود که در ایشان نهادینه شده بود؛ حضرت ام البنین فرزندان خویش را برای دفاع از حریم امامت و ولایت فرستاد. او افتخار می‌کند که فرزندانش در مسیر امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند.[تسنیم



مرضیه حدیدچی( دباغ) از آن ن مجاهد انقلاب است که در جریان مبارزه با رژیم شاه دستگیر، زندانی، شکنجه و حتی تبعید شد، بعد از پیروزی انقلاب نیز در مصدر امور مختلف با اطاعت از ولی فقیه در راه خدمت به کشور قدم برداشت و ۲۷ آبان ۹۵ بر اثر بیماری دارفانی را وداع گفت.

خواهرطاهره» از شکنجه ساواک تا پیام به گورباچف

 اگر به بررسی نقش ن و مردان در طول تاریخ انقلاب نگاهی بیاندازیم به طور قطع به این نتیجه می‌رسیم که مردان تنها نقش‌آفرینان انقلاب اسلامی ایران نبودند و نقش ن در پیروزی انقلاب و حفظ دستاوردها و اهداف بعد از آن بسیار پررنگ و چشمگیر است.

 ن در دوران قبل از انقلاب، جریان پیروزی آن و بعد از انقلاب به شکل‌های مختلف چون چاپ و تکثیر و توزیع اعلامیه و نوار و کتاب، برگزاری کلاس‌های اعتقادی و دینی حتی در حد یک روضه خانگی ساده و عضوگیری از این مجالس و آموزش به آنها،‌ سخنرانی در محافل‌ مختلف، حضور گسترده در راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌ها و انجام کارهای عملیاتی و مسلحانه به ایفای نقش پرداختند و در این مسیر پرفراز و نشیب دستگیر، زندانی، شکنجه و حتی تبعید شدند.

البته نباید از نقش مهم و موثر آنها در تربیت فرزندانی انقلابی و بصیر و یاری و همکاری با همسر برای مبارزه و پر کردن جای خالی همسری که در زندان بوده یا شهید شده است غافل شد از این رو پرداختن به زوایای مختلف نقش ن در تاریخ انقلاب اسلامی ایران یک ضرورت است که بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد و به آن پرداخته شود و این ن قهرمان و نقش آنها برای دختران و ن امروز جامعه برای ادامه راه انقلاب به عنوان الگو معرفی شود.

یکی از بانوان پیشرو در مبارزه که سختی‌های و رنج‌های فراوانی را هم تحمل کرد، مرحوم مرضیه حدیدچی معروف به خواهردباغ» است که در این گزارش به طور مختصر با او و فعالیت‌های انقلابی‌اش آشنا می‌شویم.

مرضیه حدیدچی در سال ۱۳۱۸ در خانواده‌ای مذهبی در همدان متولد شد. او در سال ۳۳ با محمد دباغ ازدواج کرد و این ازدواج سرآغازی برای تحولات زندگی‌اش شد؛ بعد از ازدواج به تهران مهاجرت کرده و به ادامه تحصیل پرداخت و از محضر اساتید بزرگی چون آیت‌الله سعیدی، خوانساری و. بهره‌مند شد.

او مادر هشت فرزند بود و همانگونه که در تربیت فرزندانش کوشا بود به فعالیت‌های ی خود مبادرت داشت و می‌توان گفت حرکت‌ها و مبارزات او از سال ۴۱-۴۰ با پخش اعلامیه شروع شد و در همین دوران با دانشجویان مبارز همکاری داشت.

مبارزات خانم دباغ بعد از شهادت استادش، آیت‌الله سعیدی در سال ۴۹ شدت یافت تا اینکه در سال ۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و در کمیته مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل کرد.

مبارزات خانم دباغ بعد از شهادت استادش، آیت‌الله سعیدی در سال ۴۹ شدت یافت تا اینکه در سال ۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و در کمیته مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل کرد. او بعد از مدتی از زندان آزاد شد در حالی سخت بیمار شده بود.

وی پس از چند ماه آزادی دوباره دستگیر و زندانی شد و در این دوران در زندان به مبارزه با تفکرات گروه‌های مارکسیستی پرداخت و بر روی مسائل اعتقادی ن زندانی کار می‌کرد.

خانم دباغ در سال ۵۳ برای ادامه مبارزاتش به خارج از ایران رفت و در پایگا‌ه‌های نظامی در مرز لبنان و سوریه آموزش‌های رزمی و چریکی را دید و تا سال ۵۷ یعنی پیروزی انقلاب دور از کشور به سر می‌برد. وی به سبب مأموریت‌ها و برنامه‌هایی که به او محول می‌شد به کشورهایی چون انگلیس، فرانسه، عراق و عربستان تردد داشت و در فعالیت‌ها، راهپیمایی‌ها و تظاهرات مبارزان خارج از کشور شرکت فعال داشت.

او در خارج از کشور با عناوینی چون خواهردباغ»، خواهر زینت نیلی» و خواهر طاهره» شناخته می‌شد

زمانی که امام خمینی(ره) به پاریس مهاجرت کردند نزد ایشان رفت و وظایف اندرونی بیت امام(ره) را بر عهده داشت، امام ایشان را همواره خواهر طاهره» صدا می‌کردند. او بادیگارد شخصی امام(ره) نیز بود. بعد از پیروزی انقلاب به کشور بازگشت و با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی» به آن پیوست و به همراه برخی از افراد انقلابی برای برگرداندن آرامش به جامعه و مقابله با هر توطئه‌ و شناسایی کانون‌های خطر اقدامات وسیعی انجام داد.

خانم دباغ بعد از استقرار سپاه در شهرهای کرمانشاه،‌ ایلام، کردستان به پیشنهاد آیت‌الله مدنی فرمانده سپاه همدان شد

در سال ۵۸ که سپاه تشکیل شد، طی حکمی به خانم دباغ مأموریت داده شد تا به همراه آقای لاهوتی،‌ نماینده امام(ره) در سپاه و برخی دیگر از برادران انقلابی برای تشکیل سپاه غرب کشور اقدام کند و بعد از استقرار سپاه در شهرهای کرمانشاه،‌ ایلام، کردستان به پیشنهاد آیت‌الله مدنی فرمانده سپاه همدان شد و در طول دوره فرماندهی خود فعالیت‌ها و عملیات‌های مختلفی انجام داد که یکی از آنها برگزاری کلاس‌های آموزشی برای ن شهر همدان به منظور بکارگیری از این نیرو برای شناسایی منافقان و توطئه‌گران بود.

او در این راه موفق بود تا آنجا که تعدادی از این بانوان انقلابی به گزارشگران و مخبرین مجربی تبدیل شده و گزارش‌هایی را به گوش خانم دباغ می‌رساندند و همین اطلاعات باعث کشف و متلاشی کردن خانه‌های تیمی و لانه‌های فساد بسیاری در شهر شد. همچنین ایشان در جمع‌آوری اسلحه و مبارزه با مواد مخدر در شهر همدان سابقه درخشانی دارند.

وی زمانی که مسؤولیت زندان‌های ن تهران را برعهده داشت، امام خمینی(ره) مأموریت مهمی را به ایشان محول کرد. خانم دباغ در دی سال ۱۳۶۷ به عنوان عضوی از نمایندگان اعزامی امام خمینی(ره) برای ابلاغ پیام آن حضرت به گورباچف انتخاب شد و به همراه حکیم آیت‌الله جوادی آملی به شوروی رفت.

خانم دباغ در دی سال ۱۳۶۷ به عنوان عضوی از نمایندگان اعزامی امام خمینی(ره) برای ابلاغ پیام آن حضرت به گورباچف انتخاب شد و به همراه حکیم آیت‌الله جوادی آملی به شوروی رفت.

او در خاطرات خود گفته‌ است: به حاج احمدآقا زنگ زدم و ایشان پس از احوال‌پرسی به من گفتند که حضرت امام دارند نامه‌ای برای گوباچف می‌نویسند و دو نفر را هم برای ابلاغ پیام و نامه انتخاب کرده‌اند که شما و آیت‌الله جوادی آملی هستید.»؛ از این رو خانم دباغ به همراه محدود به مسکو رفته و با گورباچف دیدار کرده و پیام امام را به او ابلاغ می‌کنند.

امام با فرستادن یک زن به مسکو و دیدار با امپراطور شرق می‌خواست یک پیام شفاهی به تمام دنیا دهد که ما در عمل بیش از هر مکتبی دیگر به جایگاه واقعی ن ارج می‌نهیم و برایش ارزش قائلیم ارزشی معنایی نه ابزاری. امام می‌خواست با اعزام خانم دباغ به مسکو به تمام تبلیغات غرب و شرق مبنی بر محدودیت و معذوریت زن در جامعه اسلامی پایان دهد آن هم در آن زمان که در غرب رسانه‌های گروهی مرتب از محصور کردن ن در جمهوری اسلامی قلم‌فرسایی می‌کردند.

امام می‌خواست با اعزام خانم دباغ به مسکو به تمام تبلیغات غرب و شرق مبنی بر محدودیت و معذوریت زن در جامعه اسلامی پایان دهد

خانم دباغ بعد از پیروزی انقلاب در مصدر بسیاری از امور علاوه بر فرماندهی سپاه همدان و مسؤولیت بسیج خواهران قرار گرفت. او سه دوره نمایندگی مردم تهران و همدان در مجلس، مدرس دانشگاه علم و صنعت و مدرسه عالی شهید مطهری، قائم مقام جمعیت ن ایران و. را برعهده داشت.

مرحوم مرضیه حدیدچی پس از عمری مجاهدت، صبحگاه پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ پس از گذراندن دوره‌ای بیماری در سن ۷۸ سالگی در بیمارستان خاتم‌الانبیاء(ص) دار فانی را وداع گفت.

"خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)" عنوان کتابی است که به کوشش محسن کاظمی که خاطرات این بانوی مبارز را از طریق گفت‌وگو و مصاحبه با ایشان و منابع دیگر جمع‌آوری کرده، به سامان رسیده است.

[فارس]


دیدار مردم آذربایجان شرقی با رهبر انقلاب

رهبر انقلاب ضمن تشکر از مردم ایران در پی امتحان بزرگ انتخابات فرمودند: در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه با تشکر از درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصت‌طلبی و تبلیغات همه‌جانبه دشمنان، تأکید کردند: در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.


حضرت آیت الله ‌ای با اشاره به فضاسازی منفی و پر حجم دستگاههای تبلیغاتی بیگانه علیه شرکت مردم در انتخابات، خاطرنشان کردند: این تبلیغات منفی از چند ماه قبل آغاز و با نزدیک‌شدن به انتخابات بیشتر شد و در دو روز آخر نیز به بهانه یک بیماری و ویروس، رسانه‌های آنها از کمترین فرصت برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات چشم‌پوشی نکردند.

رهبر انقلاب اسلامی با شکر خداوند متعال و قدردانی عمیق از حضور گسترده مردم در انتخابات برغم این تبلیغات مغرضانه، گفتند: خداوند اراده کرده است این ملت را پیروز کند.

ایشان دشمنیِ دشمنان با ملت ایران را محدود به عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ و باورهای دینی و انقلابی مردم ندانستند و افزودند: آنها حتی با انتخابات ملت ایران نیز مخالف هستند چرا که نمی‌خواهند پدیده شرکت مردم به‌نام دین در پای صندوق رأی و در خدمت انقلاب، به‌عنوان یک واقعیت تثبیت شود.

حضرت آیت الله ‌ای برگزاری انتخابات در نظام اسلامی را باطل‌کننده ادعای دشمنان مبنی بر مخالفت دین با آزادی و دموکراسی خواندند و گفتند: انتخابات در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که دین مظهر کامل یک دموکراسی همه‌جانبه است و برگزاری ۳۷ انتخابات در طول ۴۱ سال نشان‌دهنده اهتمام بی‌نظیر نظام اسلامی به مردم‌سالاری است.

رهبر انقلاب اسلامی با دعوت همگان به شناخت دشمن و هوشیاری در مقابل آن، تأکید کردند: در مقابل فعالیت هزاران نفر از جبهه دشمن علیه مسائل گوناگون ایران، در جبهه ملت ایران باید میلیونها نفر آماده دفاع، ضربه و حمله متقابل در امور تبلیغاتی و انواع کارهای ممکن برای ملت باشند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه با تشکر از درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصت‌طلبی و تبلیغات همه‌جانبه دشمنان، تأکید کردند: در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.

منبع: دفتر مقام معظم رهبری

پزشکیان

نایب رییس مجلس شورای اسلامی از نامه رییس مجلس به رهبری برای تغییر ریاست ستاد مقابله با کرونا خبر داد و گفت که رهبری خواستار این شدند که خود رییس جمهور مسئولیت را برعهده بگیرند.

 غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور و مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی امشب ۲۰ اسفندماه در برنامه گفتگوی ویژه خبری به بررسی مقابله با ویروس کرونا پرداختند.

مسعود پزشکیان نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با دعوت از وزیر بهداشت و کارشناسان مربوطه در صحن علنی حدود سه ساعت جلسه‌ای را برگزار کردیم؛ گفت: از روز اول باید قم قرنطینه می‌شد، باید با بیماری با قاطعیت برخورد می‌کردیم، وقتی بیماری در حال گسترش است و دیگران را مبتلا می‌کند نباید اجازه دهیم تا عامل بیماری به راحتی در جامعه بگردد.

او ادامه داد: باید از روز اول با موضوع به طور قاطع برخورد صورت می‌گرفت، چین با قاطعیت ایستاد و منطقه ووهان را قرنطینه کرد و تدارکات و اقدامات لازم را انجام داد.

پزشکیان با اشاره به اینکه رئیس جمهور رئیس شورای عالی سلامت است؛ افزود: این شورا باید کل دولت را در این ماجرا درگیر می‌کرد، دولت و رئیس‌جمهور باید در خصوص بیماری مسئول باشند به طوری که رئیس مجلس هم خدمت مقام معظم رهبری نامه‌ای ارائه دادند تا مسئولیت این ماجرا پیگیری شود، در این گرفتاری دولت موظف است تمام وجود خود را بگذارد تا مشکل برطرف شود.

پزشکیان گفت: رئیس مجلس به مقام معظم رهبری در مورد تغییر ریاست ستاد مقابله با کرونا نامه نوشت.

پزشکیان خاطرنشان کرد: آنطور که شنیدم رهبری (در پاسخ این نامه) نوشته‌اند که رییس‌جمهور باید خودشان مسوولیت را برعهده بگیرند و عملیات مقابله با این بیماری را راهبری کنند.

وی‌ همچنین اضافه کرد: آقای لاریجانی همچنین با وزیر کشور و وزیر بهداشت جلسه گذاشتند تا با قدرت از این معضل عبور کنیم.

نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه ۲۲ نماینده از۱۰۰ نماینده مجلس تست مثبت داشتند گفت: دولت و معاونان رئیس جمهور باید با قدرت بایستند تا با تمام وجود مشکل موجود در کشور را برطرف کنند، باید به یکدیگر کمک کنیم لذا برخورد صادقانه اگر تلخ باشد بهتر از برخوردهای دیگر است.

او با اشاره به اینکه باید از ابتدای بروز بیماری با قاطعیت برخورد می‌شد؛ خاطرنشان کرد: طبق قانون باید ستادهای استانی، شهرستانی و منطقه‌ای وارد عمل می‌شدند و خانه به خانه را مانیتور و نظارت می‌کردند، در این صورت کسی نمی‌تواند آمار غلط و یا اطلاعات غلط بدهد.

باید دولت با تمام وجود به صحنه بیاید

پزشکیان با اشاره به اینکه وزیر بهداشت مجبور است تا ت دولت را پیگیری کند؛ افزود: ما می‌گوییم باید قانون اجرا می‌شد و رئیس دولت و کل سیستم با تمام وجود به صحنه می‌آمدند و خانه به خانه پیگیر ماجرا می‌شدند، دولت باید زندگی و خدمات مردم را تدارک می‌کرد، اگر قانون را درست اجرا می‌کردیم دیگر وزیر بهداشت گیر نمی‌کرد که نتواند حرفی بزند، باید به وزارت بهداشت کمک کرد، باید دولت با تمام وجود به صحنه بیاید و همه با قاطعیت بایستند لذا با شل کن و سفت کن نمی‌توان کاری را انجام داد.

در ۲۴ بهمن ماه هیچ گونه مورد کرونایی به صورت رسمی اعلام نشده بود

سردار غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور با اشاره به اینکه وضعیت سفید یعنی هیچ گزارشی از کرونا در کشور اعلام نشده است گفت: این گزارش‌ها از آزمایشگاه‌های مختلف بر اساس سلسله مراتب موجود اعلام می‌شود، اما بر اساس جمع بندی و در ۲۴ بهمن ماه اعلام کردیم که هیچ موردی از کرونا در کشور وجود ندارد و این به معنای آن است که هیچ گونه مورد کرونایی به صورت رسمی اعلام نشده بود؛ البته ممکن است مواردی در جاهای مختلف وجود داشته باشد، اما به صورت رسمی اعلام نشده است.

او با بیان اینکه ما در همان زمان و بعد از گسترش ویروس کرونا در چین جلسه قرارگاه پدافند غیرعامل را تشکیل و شرایط را برای آن‌ها تشریح کردیم ادامه داد: اقدامات مرحله پیشگیری و مقابله با گسترش ویروس کرونا در کشور را بررسی و دستورالعمل‌های لازم را اعلام کردیم تا هر دستگاه بداند چه اقداماتی را باید انجام دهند.

سردار جلالی با اشاره به اینکه در آن زمان تیم‌هایی را برای بررسی کنترل ورود و خروج‌های مسافران خارجی در فرودگاه اعزام کردیم تا مشخص شود ادامه داد: ما گزارش‌هایی را تهیه و به وزارت دفاع اعلام کردیم تا دستگاه‌هایی برای تشخیص حرارت بدن مسافران تولیدشود و در اختیار آن‌ها قرار بگیرد.

در سال‌های گذشته سازمان پدافند زیستی را طراحی کردیم

رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور با اشاره به اینکه در سال‌های گذشته سازمان پدافند زیستی را طراحی کردیم افزود: ساختارهای مختلف را تعیین و ابلاغ کردیم لذا قرارگاه زیستی فعال شد، در ۱۰ استان سازمان پدافند زیستی تشکیل شد و وظایف آن‌ها را اعلام کردیم.

او تصریح کرد: وقتی ستاد ملی مبارزه با کرونا تشکیل شد دیدیم که اسم سازمان پدافند غیر عامل در این ستاد ملی وجود ندارد و من به عنوان نماینده ستاد کل در این جلسات شرکت می‌کنم.

سردار جلالی با اشاره به بیوتروریسم بودن ویروس کرونا عنوان کرد: برای این ویروس گمانی اولیه وجود داشت، گمانه اول؛ طغیان طبیعی و بدون دخالت انسان بود، گمانه دوم نشت آزمایشگاهی از آزمایشگاه یوهان چین بوده است و گمانه زنی سوم این است که این ویروس یک مدلی از جنگ بیولوژیک باشد.

او با اشاره به اینکه در این خصوص گمانه زنی‌های متفاوتی وجود دارد گفت: در این حوزه حدود ۶۰ درصد از فضا رسانه‌ای است که با استفاده از رسانه صنایع و مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند، به عنوان مثال شبکه بی‌بی‌سی ۱۲۰ برنامه تولید می‌کند که ۸۰ مورد آن مربوط به ایران است و در داخل یک شرایط منفی هم شکل گرفته است؛ البته برای اینکه مطمئن شویم یک جنگ بیولوژیک است باید از طریق ویروس شناسی و بررسی در آزمایشگاه‌ها این اطمینان را به دست آوریم، ما برای بررسی این موضوع انجمن ویروس شناسی کشور را دعوت و در یک جلسه به بررسی موضوع پرداختیم.

به صورت قاطع نمی‌توان گفت که این ویروس جنگ بیولوژیک است

سردار جلالی خاطرنشان کرد: به صورت قاطع نمی‌توان گفت که این ویروس جنگ بیولوژیک است یا نه البته بخش زیادی از ویژگی‌های یک جنگ بیولوژیک را دارد، آزمایشگاه بیولوژیک آمریکا در اطراف ایران، چین و روسیه وجود دارد این ویروس بخش زیادی از ویژگی‌های جنگ بیولوژیک را دارد.

او با اشاره به جنگ رسانه‌ای و بمباران اطلاعاتی دشمن علیه کشورمان گفت: اخبار بخشی از پدافند زیستی است و اقدامات مقابله کار رسانه‌ای است، رسانه باید کارهای آموزشی را انجام دهد، در آمریکا یک ستاد ویژه‌ای برای اعلام اخبار کرونا تشکیل شده و اگر کسی غیر از این ستاد اخبار کرونا را اعلام کند جریمه می‌شود. ما باید یک ستاد رسانه‌ای برای مقابله با جنگ رسانه‌ای و اخباری که در فضای موجود وجود دارد تشکیل دهیم، بر اساس قانون موجود کشور ما بهترین کسی که می‌تواند شرایط را مدیریت کنند رئیس‌جمهور یا معاون اول رئیس جمهور است.

سردار جلالی خاطرنشان کرد:پدافند زیستی تنها مسئله پزشکی نیست و بخش‌های مختلفی دارد، وقتی این کار به وزارت بهداشت سپرده می‌شود کارهایی به او داده شده که در اختیار او نیست و توان انجام آن را ندارد و ما می‌بینیم که مواجه می‌شویم با احتکار ماسک.

رئیس سازمان پدافند غیرعامل افزود: سازمان پدافند غیر عامل کشور تمامی برنامه‌ها، آموزش‌ها و ساختارسازی و رزمایش‌های مختلف را انجام داده و آمادگی‌های لازم را داریم و در سال گذشته سناریو مشابه کرونا که امروز وجود دارد را تمرین کردیم، اما وقتی در شب عملیات و آغاز موضوع شما ساختار را به هم می‌زنید آن آمادگی‌ها را از بین می‌برد، زیرا کسی یاد نگرفته است که از پزشک دستور بگیرد، در دستگاه مانند دستگاه اجرایی، پلیس و بخش صنعتی از یک پزشک دستور نمی‌گیرند و این وظیفه باید به عهده یک استاندار بر اساس ساختار قرار می‌گرفت، ستاد ملی مقابله با کرونا نیز باید به ریاست رئیس‌جمهور یا معاون اول شکل بگیرد و این مهم یک ضرورت بسیار جدی است که می‌تواند به رفع بحران موجود کمک بسیاری کند.

او افزود: وقتی که وزارت بهداشت تصمیم می‌گیرد که گردشگری و مسافرت تعطیل شود بخشی از آن اقتصاد است بخش‌هایی مانند گردشگری، هتلداری و مسائلی جانبی تعطیل می‌شود و به شدت اقتصاد را تحت تأثیر قرار می‌دهند؛ پس باید تصمیم گیری و برنامه ریزی درست در این زمینه وجود داشته باشد.

حسین عرفانی رئیس اداره مراقبت‌های واگیر وزارت بهداشت طی تماس تلفنی با برنامه با اشاره به اینکه ارائه روند افزایشی یا کاهشی بیماری کرونا، زمانی یک هفته‌ای یا ده روزه را می‌طلبد گفت: روند افزایش بیماری کرونا تا شب عید بیشتر خواهد بود.


رهبر انقلاب نوروز 99

حضرت آیت‌الله ‌ای در پیام نوروزی خود سال ۱۳۹۹ را سال جهش تولید » نامگذاری کردند و فرمودند: جهش تولید باید تغییر محسوس در زندگی مردم ایجاد کند.

 حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، سال جدید را سال جهش تولید» نام‌گذاری کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.

 نوروز امسال ما مصادف است با روز شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر (سلام ‌الله ‌علیه)؛ لذا مناسب است بخشی از صلوات مخصوص آن بزرگوار را در آغاز سخن عرض کنیم: اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ . حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛(۱) اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته.

 تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را و عید نوروز پُرطراوت را به همه‌ی ملّت عزیز ایران؛ بخصوص به خانواده‌های معظّم و معزّز شهیدان و به جانبازان و خانواده‌های صبور و زحمت‌کش آنها و به جهادگران عرصه‌ی سلامت که در این چند هفته خوش درخشیدند و به همه‌ی خدمتگزاران سخت‌کوشی که در شرایط دشوار، گوشه‌ای از کار را بر عهده گرفتند و با اخلاص و علاقه‌مندی و انگیزه در فضای شهر، در فضای روستا، در فضای جادّه، در فضای مرز، و در جای‌جای کشور مشغول خدمت هستند؛ به همه‌ی آنها تبریک عرض میکنم؛ عیدتان مبارک. و به روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبه‌ی شهیدان درود میفرستم.


 لازم میدانم تسلیت و تبریکی هم عرض بکنم به خانواده‌های شهدای سال ۹۸؛ چه شهدای دفاع از حرم، چه شهدای مرزها و در رأس آنها شهید عزیز و بزرگوار ما، شهید سردار سلیمانی و همراهانش، و شهید ابومهدی مهندس و همراهانش و همچنین شهدای حادثه‌ی کرمان، و شهدای حادثه‌ی هواپیما و شهدای سلامت، [یعنی] این کسانی که در راه خدمت به بیماران به درجه‌ی رفیع مرگ در راه خدا و شهادت در راه خدا رسیده‌اند؛ به همه‌ی خانواده‌هایشان، هم تسلیت عرض میکنیم، هم عید را و مقامات فرزندانشان را تبریک میگوییم. و معتقدیم که همه‌ی این حوادث ان‌شاء‌الله به نفع ملّت ایران تمام خواهد شد که حالا عرض میکنیم.

 سال ۹۸ برای ملّت ایران یک سال پُرتلاطم بود؛ سالی بود که با سیل آغاز شد، با کرونا تمام شد. در طول سال هم حوادث گوناگونی برای کشور و برای برخی از مردم کشور پیش آمد؛ حوادثی از قبیل زله، تحریمها و امثال اینها. اوج این حوادث عبارت بود از جنایت تروریستی آمریکا و شهادت سردار نامدار ایران و اسلام، شهید سلیمانی. در طول سال گرفتاری‌های مردم هم کم نبود؛ سال به این شکل گذشت؛ بنابراین سال سختی بود. لکن نکته‌ی مهم این است که در کنار سختی‌ها، سربلندی‌هایی هم در این سال وجود داشت که بعضی از آنها هم بی‌سابقه بود و ملّت ایران به معنای واقعی کلمه درخشید.

 در سیل اوّل سال، سیلِ مردم مؤمن و باهمّت، به سمت استانهای سیل‌زده و شهرها و روستاهای سیل‌زده روانه شدند برای کمک به مردم. مردم عزیز ما -از پیر و جوان- مناظر زیبایی خلق کردند و رفتند به سمت مناطق سیل‌زده، خانه‌ها را که پُر از گل‌ولای بود شستند، خالی کردند، اثاث و فرش و زندگی را برای آن مردم شستند و سختی سیل را تخفیف دادند برای مردم.

 در حادثه‌ی شهادت بزرگِ شهید عزیز ما، مردم یک حرکت عظیمی را انجام دادند؛ حضور دَه‌ها میلیونی خودشان را به رخ دنیا کشیدند. آن اجتماعی که در تهران تشکیل شد و اجتماعاتی که در قم، در اهواز، در اصفهان، در مشهد، در تبریز، در کرمان تشکیل شد، اجتماعاتی بود که به طور معمول در هیچ نقطه‌ای از دنیا به این حجم و با این شدّت و با این انگیزه انسان مشاهده نمیکند؛ در تاریخ ما هم بی‌نظیر بود. حضور مردمی و هیجان عمومی و اینکه مردم نشان بدهند به چه چیزهایی دلبسته هستند، خیلی مهم بود برای آبروی کشور و برای عزّت ملّت ایران.

 در قضیّه‌ی این بیماری اخیر، [یعنی] کرونا، فداکاری‌ها به قدری چشمگیر بود که افرادی را که در خارج از این کشور هم هستند به تحسین وادار کرد؛ در درجه‌ی اوّل مجموعه‌های درمانی؛ پزشکان، پرستاران، بهیاران، مدیران، کارکنان حول و حوش بیمارستان‌ها. در کنار اینها مجموعه‌های مردمی داوطلب، دانشجویان، طلّاب، بسیجی‌ها و عناصر گوناگون که رفتند در خدمت درمان و پرستاری از این بیماران قرار گرفتند، به یاری درمان‌کنندگان رفتند؛ همه‌ی اینها مایه‌ی عزّت و آبرو است. مجموعه‌های پشتیبانی، کسانی که کارخانه‌های خودشان را، حتّی بعضی خانه‌های خودشان را در اختیار تولید وسایل و امکانات مورد نیاز مثل دستکش یا فرض کنید که ماسک و از این قبیل برای بیماران یا برای عامّه‌ی مردم، آحاد مردم قرار دادند. مجموعه‌های خدماتی، مثل آن کسانی که رفتند درون خیابانها برای ضدّعفونی کردنِ خیابان یا حتّی نقاطی که مردم به آنها مراجعه میکنند. یا مجموعه‌هایی مثل جوانهایی که تصمیم گرفتند به افراد مسن کمک کنند، درِ خانه‌های آنها بروند، خریدهای آنها را انجام بدهند. یا آنهایی که اجناسی را تهیه کردند، مجّانی به مردم دادند؛ دستکش مجانی، ماسک مجانی. بعضی به کسبه‌ی مشکل‌دار کمک کردند؛ اجاره نگرفتند، طلبکاری‌های خودشان را به تأخیر انداختند و از این قبیل خدماتی که انجام گرفت. اینها آن زیبایی‌هایی است که در خلال حوادث سخت خودش را نشان میدهد؛ ملّت ایران، فضایل خودش را در این مجموعه‌ها، در این کارهایی که من به اندکی از آنها اشاره کردم، نشان داد. من قلباً و صمیمانه از همه‌ی آن کسانی که اشاره کردم و نام بردم تشکّر میکنم و مژده میدهم که پاداش الهی در انتظار آنها است؛ چه پاداش دنیوی و چه پاداش اخروی.

 خب، این یک آزمون دشوار بود. آزمونهای سال ۹۸، آزمونهای دشواری بود امّا غلبه‌ی بر دشواری‌ها و عبور از دشواری‌ها با روحیه، این خود موجب قدرتمند شدن یک ملّت است. یک ملّت با راحت‌طلبی و رفاه‌جوییِ محض نخواهد [توانست] به جایی برسد؛ مواجهه‌ی با مشکلات و حفظ روحیه‌ی خود در مقابله‌ی با مشکلات و غلبه‌ی بر مشکلات -که ان‌شاء‌الله این غلبه را ملّت ایران کرده است و بعد از این هم خواهد کرد- است که به ملّتها اقتدار و اعتبار میدهد.

 یک نکته‌ی دیگر هم البتّه در این حوادث هست -چه حوادث طبیعی مثل سیل و زله و امثال اینها، چه حوادث دست‌ساز بیگانه‌ها مثل تحریم و امثال اینها- که انسان را متوجّه ضعفهای خودش میکند؛ چه ضعفهای طبیعیِ خودمان، که انسان بداند جای مغرور شدن نیست، ما همه ضعیف هستیم، آسیب‌پذیر هستیم، و چه ضعفهایی که در مواجهه‌ی با حوادث، انسان به طور قهری دچار آن ضعفها میشود. ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ انسان از غرور و از غفلت خارج بشود، متوجّه خدا بشود، از خدا کمک بخواهد. خابَ الوافِدونَ عَلیٰ غَیرِکَ وَ خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ اِلّا لَکَ وَ ضاعَ المُلِمّونَ اِلّا بِک؛(۲) این از دعاهای ماه رجب است. فقط به درِ خانه‌ی خدا باید رفت؛ درِ خانه‌ی دیگری» برویم، ناامید برمیگردیم؛ دست به طرف دیگری» غیر از خدا دراز کنیم، دستمان تُهی برخواهد گشت. همه‌ی ابزارهای عالم وسایل الهی هستند، او مسبّب‌الاسباب است؛ با این اسباب باید کار کنیم، از این اسباب استفاده کنیم، امّا نتیجه و اثر را از خدای متعال بخواهیم. این هم یک نکته.

 و اما سال ۹۹، که در حال شروع شدن است. اوّلاً از خدای متعال میخواهیم که این سال را سال پیروزی‌های بزرگ قرار بدهد و به حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) که ناخدای این کشتی او است، عرض میکنیم که کشورِ خودش را به ساحل نجات برساند، مردم مؤمن ایران را حمایت کند، کمک کند. به ملّت ایران هم عرض میکنم همان طور که در طول این سالهای متمادی -نه فقط سال ۹۸- با حوادث گوناگون شجاعانه برخورد کردند، با روحیه برخورد کردند، بعد از این هم با روحیه و با امید برخورد کنند با همه‌ی حوادث، و مطمئن باشند که تلخی‌ها خواهد گذشت، و اِنَّ‌ مَعَ العُسرِ یُسرًا».(۳) قطعاً یُسر در انتظار ملّت ایران است؛ در این تردیدی نیست. اینکه حالا بعضی تصوّر کنند که در فلان نقطه‌ی از تشکیلاتِ کشور کم‌کاری میشود، این را هم بنده تأیید نمیکنم. ما از نزدیک شاهد هستیم، می‌بینیم؛ همه مشغولند، همه مشغول کار و تلاشند، هر کس به قدر خودش؛ مجموعه‌های علمی و تحقیقی یک جور، فعّالان اجتماعی یک جور، مسئولان دولتی و قضائی یک جور، و ان‌شاء‌الله خداوند متعال به همه‌ی این تلاشها هم برکت خواهد داد و ملّت را از این گذرگاه، با عافیت و با سربلندی ان‌شاء‌الله عبور خواهد داد.

 و امّا شعار سال. سال ۹۸ را  ما به عنوان سال رونق تولید» معرّفی کردیم و من به ملّت عزیز ایران عرض میکنم از این شعار استقبال شد، در عمل؛ حالا در آغازِ کار، صاحب‌نظران استقبال کردند، گفتند تولید نقطه‌ی اصلی است امّا در عمل هم استقبال شد. طبق گزارشهای موثّقی که در اختیار بنده هست، تولید کشور حرکتی پیدا کرد؛ برخی از کارخانه‌هایی که راکد شده بودند و تعطیل شده بودند، به کار برگشتند؛ بعضی که زیر ظرفیّت کار میکردند، ظرفیّت خوبی پیدا کردند؛ شرکتهای دانش‌بنیان وارد میدان شدند؛ دستگاه‌های مختلف تلاش کردند و کار کردند، تولید حرکتی پیدا کرد، یک کاری انجام گرفت. مسئله‌ی پژوهش -که سرچشمه‌ی تولید، پژوهش و تحقیق است- در کشور به طور جدّی در این سال انجام گرفت که ما نمونه‌هایش را دیدیم. خب، این کارها شده است در کشور، این جور نیست که کار نشده باشد، لکن آنچه من میخواهم بگویم این است که این کاری که تا حالا شده شاید حتّی یک‌دهمِ آن چیزی که برای کشور احتیاج است نباشد. البتّه من یک‌دهم» را از روی آمارِ دقیق نمیگویم، بلکه حدس میزنم یک‌دهم»؛ یعنی شاید واقعاً ده برابرِ این، کار باید انجام بگیرد؛ چه کار تحقیقی، چه کار تولیدی، چه کارهای گوناگون از همین قبیل، تا رونق تولید در زندگی مردم اثر خودش را نشان بدهد.

در سال ۹۸ تولید تکان خورد، حرکت کرد و راه افتاد تا یک حدودی، لکن اثری در زندگی مردم از آن محسوس نشد. ما بایستی تولید را به جایی برسانیم که در زندگیِ مردم اثر بگذارد. البتّه مسائل اقتصادی کشور مسائل متعدّدی است -مسئله‌ی اصلاحات بانکی، اصلاحات گمرکی، اصلاحات مالیاتی، بهبود فضای کسب و کار و از این قبیل- لکن نقش تولید یک نقش یگانه و بی‌همتایی است. اگر ما بتوانیم تولید را راه بیندازیم و با توجّه به بازارِ وسیعِ خودِ کشور در داخل -اگر چه که تولید به فروش و به بازارهای خارجی احتیاج دارد، امّا ما هم ضمن اینکه میتوانیم با بازارهای خارجی ارتباط داشته باشیم، عمده‌ی بازار فروش ما داخل کشور است با این جمعیّت هشتاد میلیونی- اگر بشود تولید را ان‌شاء‌الله حرکت بدهیم و پیش ببریم، مشکلات اقتصادی قطعاً تمام خواهد شد و این تحریمهایی که کرده‌اند به نفعِ ما تمام خواهد شد؛ تا الان البتّه ضررهایی داشته لکن سودهایی هم در کنارش وجود داشته؛ یعنی ما را وادار کرده به اینکه به فکر امکانات خودمان باشیم، به فکر تهیّه‌ی لوازم زندگی و نیازهای کشور از طریق امکانات داخلی باشیم، که این برای ما خیلی مغتنم است و همین ان‌شاء‌الله ادامه پیدا خواهد کرد. پس بنابراین، ما باز به تولید نیاز داریم.

 سال گذشته گفتیم رونق تولید»، امسال بنده عرض میکنم جهش تولید»؛ امسال سالِ جهشِ تولید است. این شد شعار امسال؛ کسانی که دست‌اندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید ان‌شاء‌الله جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم ان‌شاء‌الله به وجود بیاورد. البتّه این احتیاج به برنامه‌ریزی دارد؛ سازمان برنامه به نحوی، مجلس شورا و مرکز تحقیقاتش به نحوی، قوه‌ی قضائیّه به نحوی -قوه‌ی قضائیّه هم نقش دارد- مجموعه‌های دانش‌بنیان به نحوی. مجموعه‌های جوان و مبتکر بحمدالله در کشور زیادند و بنده در طول امسال -سال ۹۸- و سال قبل، با تعدادی از اینها نشست‌های بسیار خوب و مفیدی داشتم، آنها را از نزدیک دیدم، حرفهایشان را از نزدیک شنفتم؛ جوانهای علاقه‌مند به کار و پای کار و پُرامید و پُرنیرو و پُرانگیزه و پُر استعداد و ابتکار. اینها بحمدالله هستند؛ اینها باید همه در برنامه‌ریزی‌ها شرکت کنند و این کار با برنامه‌ریزی ان‌شاء‌الله پیش برود.

 امیدواریم که سال بر همه‌ی شما مبارک باشد و عید سعید مبعث بر همه‌ی شما مبارک باشد و ان‌شاء‌الله مشمول توجّهات الهی قرار بگیرید و ملّت ایران به طور روزافزون به توجّهات و توسلات و معنویّاتِ خود بیفزاید.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

منبع: khamenei.ir

حاج میرزا سلگی

به سلگی گفتم: سردار! کتاب آب هرگز نمی‌میرد» را که می‌خواندم، هرچه به صفحات آخرش نزدیک‌تر می‌شدم، غصه‌دارتر می‌شدم! یواش‌یواش شما داشتی تمام می‌شدی! واقعا شما جانباز چند درصدی یا شهید صددرصد؟!»

حسین قدیانی در صفحه شخصی‌اش نوشت: نوروز دو سال پیش با لطف استاد حمید حسام رفتیم خانه میرزامحمد و در عظمت این جانباز همین بس که همه متقاضی دیدار با رهبر انقلاب هستند، اما حضرت‌آقا باری فرموده بود؛ اگر قادر بودم می‌رفتم همدان دیدن سلگی!» در راه به این فکر می‌کردم که ویلایی سوبلکس با بهترین تجهیزات هم قادر نیست حق این قهرمان را ادا کند؛ ابرقهرمانی که در هر عملیات، بخشی از بدن خودش را جا می‌گذاشت! این پا، آن پا، آن‌طرف سینه، این‌طرف سینه، ریه، گوش، چشم، حلق و بینی! بله! هیچ‌کجای تن میرزامحمد سالم نبود، ولی بدبختی این‌جاست؛ حتی خبری از یک خانه نسبتا شیک هم نبود! خانه سلگی در نهایت سادگی، در پای الوند بلندبالا، خبر از مردی می‌داد که مظهر نداشتن و نخواستن است! و شگفتا از زمانه عروجش! او حتی مراسم تشییع و ترحیم هم نخواست! و تحقیقا هیچ‌چیز از این دنیا نخواست!


به سلگی گفتم: سردار! کتاب آب هرگز نمی‌میرد» را که می‌خواندم، هرچه به صفحات آخرش نزدیک‌تر می‌شدم، غصه‌دارتر می‌شدم! یواش‌یواش شما داشتی تمام می‌شدی! اوایل کتاب تا حدی جانباز، بعد کمی بیش‌تر، بعد درصدی فزون‌تر، بعد چند درصد بالاتر، اما آخرش هم زنده ماندی! واقعا شما جانباز چند درصدی یا شهید صددرصد؟!» استاد حسام درآمد: آقای سلگی! فلانی علاوه بر آن‌که می‌نویسد، خودش هم فرزند شهید است!»

سپس نوبت سلگی فرا رسید: من در خیلی از عملیات‌ها شهادت را به‌چشم خودم دیدم ولی قسمت نبود! الان هم بی‌خیال! چای تازه‌دم است! سرد می‌شودها! پدرت کجا شهید شد؟! اسمش چی بود؟!» اسم پدر. بگذار درست بنویسم؛ اسم پدر من #میرزامحمد_سلگی است! میرزامحمد پدر همه ماست! پدر همه ایرانی‌های باشرف! ما رفته بودیم خانه میرزا تا قهرمان برای ما از خودش بگوید، غافل از آن‌که سلگی قهرمان گذشتن از نام بود! چند تایی البته خاطره تعریف کرد ولی با محوریت این شهید و آن شهید! شهدایی که همگی از خانه‌هایشان تا باغ بهشت همدان تشییع شدند ولی حکمت خدا را ببین! میرزا را امروز بدون تشییع سپرد به خاک نهاوند! نگویی غریبانه‌ها! شرایط اگر عادی بود، نه‌تنها همدان و نهاوند، ‌بل‌که تمام ایران به احترام سلگی قیام به‌پا می‌کرد و در مشایعت پیکرش قیامت می‌کرد، اما میرزامحمد، این را هم نخواست این دم آخری! مثل پاهایی که نداشت! و نخواست! و با این وجود، با عصا هم راه نمی‌رفت! چه می‌نویسم؛ او خود عصای ما بود که بوسه بر دستانش، لبت را معطر به کف‌العباس می‌کرد! ما از این نهضت و نظام دفاع می‌کنیم، به شهادت سلگی! قهرمانی که حتی با عکس پروفایل تلگرامش هم خط می‌داد.

حاج میرزا خودش یکی از ستاره‌های درخشان نسل جنگ و انقلاب است. روزی قهرمان جنگ بود و روزی هم خاطراتش از آن روزها حال جوان‌ترها را دگرگون می‌کرد.

 سردار میرزا محمد سلگی راوی کتاب تحسین شده "آب هرگز نمی‌میرد" که به دلیل عوارض ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در دوران دفاع مقدس و جراحات جانبازی در بخش مراقبت‌های ویژه بستری بود صبح امروز آسمانی شد و به یاران شهیدش پیوست.

رهبر معظم  انقلاب بر کتاب آب هرگز نمی‌میرد»؛ روایت دوران حضور جانباز سرافراز سردار میرزامحمد سُلگی در دوران دفاع مقدس در کسوت فرماندهی گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل در لشکر انصارالحسین (علیهم‌السلام) همدان، به قلم آقای حمید حسام تقریظی ارزشمند نوشتند که بدین شرح است.

سلام بر یاران حسین (علیه‌السّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سُلگی و خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:

درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم

هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم .

در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین‌ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی‌مقام علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.

 آنچه می‌بینید بخشی کوتاهی از سخنان سردار شهید میرزامحمد سلگی درباره ناگفته‌های هشت سال دفاع مقدس است.

سردار سلامی نمایه

فرمانده کل سپاه در پی شهادت سردار سلگی پیامی صادر کرد که در آن آمده است رشادت‌ها و فداکاری‌های درس‌آموز آن سردار دلاور در جنگ تحمیلی و دفاع از ارزش‌ها هرگز فراموش نمی‌شود».

 سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه شهادت سردار سلگی را تبریک و تسلیت گفت.

متن پیام سرلشکر سلامی بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت پر افتخار جانباز سرافراز و سردار عالیقدر حاج میرزا محمد سلگی رئیس ستاد لشکر انصارالحسین (ع) همدان و فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) در دوران دفاع مقدس را به محضر مقام معظم رهبری، مردم شریف و انقلابی استان همدان و خانواده مکرم و همرزمان گرانقدر وی تبریک و تسلیت عرض می نمایم.

رشادت‌ها و فداکاری‌های درس‌آموز آن سردار دلاور در جنگ تحمیلی استکبار جهانی، صبر و بردباری باشکوه در دوران جانبازی و مجاهدت های ارزشمند او در روایت‌گری حماسه مقاومت و پایداری ملت عظیم‌الشأن ایران در هشت سال دفاع مقدس که در اهتزاز پرچم بصیرت، انقلابی‌گری و ولایتمداری در استان شهیدپرور همدان جایگاه والا و قابل احترامی دارد، هرگز فراموش نمی شود و مشعل پرفروغ هدایت نسل‌های امروز و فردای میهن اسلامی در پاسداری از انقلاب و آرمان‌ها و ارزش‌های اسلام ناب محمدی(ص) برابر اردوگاه دشمنان خبیث قرآن و ولایت قرار خواهد گرفت.

فقدان ظاهری آن مجاهد نستوه و انقلابی بصیر که آثار فرهنگی و ادبی او پیرامون حماسه دفاع مقدس مورد تفقد و عنایت ویژه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) قرار گرفته است، هرچند سخت و طاقت‌سوز است اما نام، یاد، خاطره و آرمان سترگ آن سردار عزیز تسلی بخش سوگواران و بازماندگان ارجمند وی است.

از درگاه کبریایی برای خانواده مکرم و ارادتمندان ارجمند آن شهید والامقام ، صبر و شکیبایی و ثبات قدم توام با توفیق و اجر خواستارم.

سلگی

سردار شهید همدانی در خاطرات خود در مورد شهید حاج‌میرزا سلگی می‌گوید: اگر در تاریخ جنگ بخواهند شناسنامه فتح قله کدو در عملیات والفجر۲ را بنویسند نام میرزا محمد سلگی به عنوان فاتح این قله باید ثبت شود.

 سردار شهید حاج میرزامحمد سلگی در طول زندگی پرافتخارش با شهدای بسیاری همنشین بود و از آنها درس‌های بزرگی آموخت، یکی از آن شهدا سردار حاج حسین همدانی بود که دوستی آنها به همان روزهای اولیه جنگ برمی‌گردد، سردار همدانی خاطرات بسیاری از او در کتاب آب هرگز نمی‌میرد» نقل کرده که در زیر می‌خوانیم:

او ملایی به تمام معنا اهل دعا و قرآن بود

میرزا محمد سلگی را از سرپل ذهاب و مهران می‌شناختم و به ویژه در عملیات تکمیلی مسلم‌بن عقیل در سومار او را زیر نظر داشتم که عملکرد بسیار خوبی داشت.قبل از عملیات والفجر ۲ طی دو ما م شورای فرماندهی تیپ و مسؤولان شهرستان نهاوند، تصمیم گرفتیم که میرزا محمد سلگی را جایگزین او کنیم و همه می‌دانستند برای میرزا محمد عنوان و مرتبه و جایگاه مهم نیست، او ملایی به تمام معنا اهل دعا و روایت و قرآن بود و فقط به ادای تکلیف فکر می‌کرد.


حاج میرزا همه خوبی‌ها و کمالات را یک جا داشت

با سرهنگ صیاد شیرازی و سرهنگ آبشناسان از ارتش و تعدادی از فرماندهان یگان‌های سپاه برای ادامه عملیات والفجر ۲ جلسه داشتیم همه نگران وضعیت ارتفاع بلند و استراتژیک کدو بودند، کدو مثل عقاب بالای همه ارتفاعات منطقه ایستاده و روی بقیه پنجه کشیده بود.قرار شد یک گردان از تیپ ما روی این کوه با هلیکوپتر پیاده شود در چنین مواقعی گردان اباالفضل(ع) را بهترین گزینه می‌دیدیم دلیل اصلی این انتخاب ویژگی‌های منحصر به فرد فرماندهانش میرزا محمد سلگی بود؛ او همه خوبی‌ها و کمالات را یک جا در خود داشت، شجاعت، توکل، صبر، اخلاص، مدیریت و تعبد. ابتدا در جمع فرمانده گردان‌ها مطرح کردم که باید یک گردان داوطلب هلی‌برن روی کوه کدو شود. فرمانده گردان‌ها نه نگفتند و آره هم نگفتند و سکوت کردند و تنها میرزا محمد بود که گفت: آماده‌ام.

میرزا محمد سلگی فاتح  قله کدو

دم غروب بود که با هلیکوپتر ۲۱۴ دامنه کوه پیاده شدیم. همزمان نیروهای گردان حاج میرزا با هلیکوپتر شنوک هلی‌برن شدند. انصافا بالای کدو رفتن دل و جیگر می‌خواست اما در آن شرایط و آن سرمای سخت در دل تاریکی و مقابل تیر مستقیم دشمن سلگی به همراه نیروهایش بی‌هیچ اعتراضی و گلایه‌ای راه صعود را پیش گرفتند آنها ساده‌ترین امکانات را نداشتند. مدیریت ۴۰۰ نفر بالای کوه با این شرایط کار هر کسی نبود اما چون میرزا محمد مرد میدان عمل بود و نیروهایش عاشقانه پشت سر او بودند. ساعت ۸ شب از آنها جدا شدیم و سلگی و نیروهایش چند شبانه‌روز آن بالا بودند. پوستشان از سرما سیاه شده بود. گاهی با بی‌سیم از میرزا محمد پرسیدم: چه خبر؟» و یک کلمه می‌گفت: امن و امان» و من می‌دانستم او و گردانش هم با آتش دشمن مقابله می‌کند و هم با سرمای کدو. سلگی فرماندهی نمی‌کرد، پدری می‌کرد. نیروهایش را نوازش می‌کرد و همیشه با حال و با اخلاص بود. اگر در تاریخ جنگ بخواهند شناسنامه فتح قله کدو در عملیات والفجر ۲ را بنویسند نام میرزا محمد سلگی به عنوان فاتح این قله باید ثبت شود. از نظر من که فرمانده‌اش بودم او نمره ۲۰ گرفت.

تا همدانی اجازه ندهد به عقب نمی‌روم

با گردان حضرت اباالفضل چند بار تماس گرفتم. اول گفتند که حاج میرزا شهید شده و بعد معاونش حسن بهرام‌نیا گفت: نه حاجی از پهلویش تیر خورده و زخمی است. کمی آرام شدم و بالاخره صدای او را داخل شبکه شنیدم. پرسیدم میرزا وضعت چطوریه؟

گفت: خوبم.

گفتم: وضع گردان

گفت: بهتر از من

گفتم .باید به عقب برگردی

گفت: خواهش می‌کنم،‌ تمنا می‌کنم، اجازه بدهید تا صبح کنار بچه‌ها باشم تا خط تثبیت شود،‌ او درست تشخیص داده بود همه می‌گفتند که اگر لحظه اول مجروحیت به عقب می‌آمد معلوم نبود سرنوشت گردانش چه می‌شود. او پس از تماس با من به نیروهایش گفته بود تا همدانی اجازه ندهد به عقب نمی‌روم.

نمازخوان ساده را نمازشب‌خوان می‌کرد

لذت‌بخش‌ترین صحنه جهاد،‌ دیدن اشک‌های بچه‌ها در خلوت نماز شب‌ها بود. معروف بود که یک نمازخوان ساده که خیلی اهل نوافل و مستحبات نیست اگر پایش به گردان حضرت ابالفضل(ع) برسد نمازشب‌خوان می‌شود. سلگی در طول روز با نیروهایش کار آموزشی می‌کرد،‌ گاهی شب‌ها خودش به شناسایی می‌آمد اما با این وجود از لذت خواندن نماز شب نه او و نه بچه‌هایش محروم نبودند. یک شب مهمان گردان او بودم. خیلی خسته و کوفته از منطقه برگشته بودم.دو ساعت مانده به نماز صبح بیدار شدم. فکر کردم که وقت نماز صبح است، دیدم که بیشتر نیروهای او مثل نماز صبح بیدارند.

میرزامحمد از نیروهایش عقب نمی‌ماند

به یاد ندارم که میرزا محمد حتی یک بار از نیروهایش عقب بماند و این رمز موفقیت او در گردانش بود. در منطقه سومار از او و بقیه گردان‌ها خواستم که از دل نیروهای گردان، دسته‌ای متمایز و متفاوت را به نام دسته ویژه انتخاب کنند. میرزا محمد التماس می‌کرد که بگذار خودم فرمانده این دسته ویژه باشم و مسئولیت گردان به را جانشینم بسپارم.

شهید صیاد شیرازی علاقه خاصی به میرزا داشت

سرهنگ صیاد شیرازی روحیه بسیجی بسیار بالایی داشت و از فرماندهان سپاه خواست گردان‌هایی را برای تقویت بنیه رزمی ارتش به یگان‌های او مأمور کنند و من به دلیل روحیات خاص حاج میرزا او و گردانش را به عنوان گردان نمونه انصارالحسین(ع) به فرمانده نیروی زمینی ارتش معرفی کردم. سرهنگ حاج میرزا را از عملیات والفجر۲ می‌شناخت و به او علاقه خاصی داشت.

 ایمان او تحمل هر سختی را آسان می‌کرد

ایمان میرزا محمد سلگی تحمل هر سختی را آسان می‌کرد. از آلمان آمده بود و ما برای عیادتش به نهاوند رفتیم. با اینکه برای ادامه درمان باید به آلمان برمی‌گشت ولی تمام فکر و ذهنش جبهه بود. آن روز از همه چیز صحبت شد الا پاهای قطع شده‌اش.

هنوز فرمانده من هستی

دو سال بود که از لشگر انصارالحسین(ع) رفته بودم و عملیات مرصاد با آقای حمید سالکی بود. وقتی میرزا محمد سلگی من را در عملیات دید خیلی خوشحال شد و از روی اخلاص و صداقتی که داشت گفت: تا اینجا کار با من بود و شما هنوز فرمانده من هستی و حالا که آمدی ادامه کار با تو باشد. گفتم: من مسئولیت دیگری دارم و از طرف قرارگاه قدس آمده‌ام و نمی‌خواهم در کار فرماندهی لشگر دخالت کنم.

میرزا محمد قهرمان عملیات مرصاد بود

میرزا محمد قهرمان عملیات مرصاد بود. همه فرماندهانی که با او کار کرده بودند عاشق مرام و اخلاقش بودند. در شجاعت و صبر بی‌نظیر بود. دفاع مقدس ۸ ساله با عملیات پرشکوه و افتخارآمیز مرصاد به پایان رسید و به نظرم میرزا محمد قهرمان گمنام این حماسه بود. چند روز بعد از عملیات برای دیدنش به نهاوند رفتم، خیلی دل گرفته بود. دل گرفته‌تر از تمام سال‌هایی که او را می‌شناختم. تمام دوستان و همرزمانش طی این سال‌ها به شهادت رسیده بودند.

گفتم: حاج میرزا خوش به حالت، تو کارنامه درخشانی در جنگ داشتی و پیش شهدا و در محضر خدا روسفیدی، سند این روسفیدی همین بدن پر از تیر و ترکش و دو پای قطع شده توست. دستش را روی قلبش گذاشت و با سوز و آه و افسوس گفت: خوش به حال آنان که خون قلبشان را نثار راه و مکتب حسین(ع) کردند و خواند الذین بذلوا مهجهم دون‌الحسین علیه السلام»

برگرفته از کتاب آب هرگز نمی‌میرد»[مشرق]

 خاطره نماینده رهبر معظم انقلاب در دانشگاه‌ها از شهیدسلگی

رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها بعد از خبر شهادت سردار میرزا محمد سلگی به نقل خاطره‌ای از این شهید بزرگوار پرداخت.

خاطره نماینده رهبر معظم انقلاب در دانشگاه‌ها از شهیدسلگی

حجت‌الاسلام رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها بعد از خبر شهادت سردار میرزا محمد سلگی به نقل خاطره‌ای از این شهید بزرگوار در صفحه اینستاگرام پرداخت.

حجت الاسلام رستمی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: شانزدهم مرداد سال98 در مراسمی که برای تجلیل از میرزا محمد» برگزار شده بود، سپاسگزار حضور و سرزندگی او بودم و گفتم که "حاج میرزامحمد سلگی هنوز هم در دفاع از انقلاب و حرکت‌بخشی به جبهه نیروهای مومن تأثیرگذار و طلایه‌دار است." و چنین هم بود.

با داشتن جسمی که بارها تا مرز شهادت رفته و خونین برگشته، ریه‌ای که در جنوب شیمیایی شده و پاهایی که در غرب جامانده بود؛ پیشقراول دفاع از مکتب و انقلاب و ولایت بود.

فرمانده گردان اباالفضل (ع) علمدار مدافعان عزت و شرف بود. چهل روز پیش شب دوم اسفند با تقاضایم مراسم یادواره شهدای مسجد مهدیه همدان را ترک کرد و در منزل آیت‌الله اصفهانی برای آخرین بار زیارتش کردم. امروز که در میانه‌ کتاب آب‌ هرگز نمی‌میرد بودم از پرکشیدنش خبردار شدم.

اللهم الحقنا بهم وارزقنا مرافقتهم.[تسنیم]


دیدگاه متخصصان دینی و پزشکی دربارۀ روزه ماه رمضان در زمان شیوع کرونا/چه کسانی نباید روزه بگیرند؟

در آخرت که سرانجامِ همه انسان‌ها روشن می‌شود؛ برنده کسی است که با اعمالش، یا با برخورداری از غفران الهی، از عذاب نجات یابد و بهشتی شود.

 برای کسانی که در پی ارتقای سطح خواسته‌های خویش از پیشگاه خدای متعالند, مناسب است که در مضمون دعاها حتما دقت کنند؛ خاصه ادعیه ماه مبارک رمضان. در این مختصر, مجال دسته‌بندی همه محتویات ادعیه نیست؛ لذا به عنوان نمونه به چند محور و مبحث اشاره می‌شود:

سیری در کلیات ادعیه ماه مبارک رمضان

1ـ آمرزش خواهی
ماه رمضان طبق روایات بسیار و ادعیه, ماه آمرزش و مغفرت الهی است.
به تناسب همین معنا بخش عمده‌ای از خواسته‌های ما در دعاها, طلب آمرزش از درگاه خداوند است و این که از گناهان درگذرد و مبادا این ماه سپری شود و هم‌چنان بار گناهانِ نابخشوده برگردن ما سنگینی کند.
از دعاهای هر شب این است:
اَعوذُ بجلال وجهک الکریم اَن ینقضی عنّی شهر رمضان.»
این مضمون در بسیاری از دعاها و مناجات‌های این ماه دیده می‌شود و راستی هم بدون آن, انسان از برکات این ماه محروم می‌ماند.

2ـ حج و زیارت خانه خدا


انجام حج و اعمال مناسک آن و تعظیم شعائر, زمینه‌ای برای شمول مغفرتِ الهی است. در دعاهای متعدد این ماه, توفیق زیارت خانه خدا و حرم پیامبر خواسته شده است و چون شب‌های قدر طبق خواسته‌ها و عمل‌های ما و مشیّت الهی, شب‌های تعیین سرنوشت و مقدّرات است, با اصرار از خدا خواسته شده که در مقدّرات حتمی این ماه, ناممان را جزء زائران بیت‌الله الحرام ثبت کند.
در دعای هر شب است:
. و أنْ تَجْعَلَ لی فی عامی هذا إلی بَیْتِکَ الحرامِ سَبیلاً حِجَّةً مَبرورةً .».
در دعای هر شب است (پس از دعای افتتاح):
. أن تَکْتُبَنی مِن حُجّاج بَیتکَ الحرامِ المَبرورُ حَجُّهم .».

در اعمال شب نوزدهم است:
اَللّهمَ اجْعَل فیما تَقْضی و تقدّرُ مِن الأمرِ المَحْتومِ .».
و موارد متعدد دیگر از جمله دعای پس از افتتاح.

3ـ شهادت طلبی


از ارزش‌های مهم مکتبی, شهادت طلبی و آرزوی کشته شدن در راه خداست. امیرالمؤمنین(ع) هم سال‌ها در انتظار فوز شهادت بود. شهادت طلبی مرحله والای وارستگی از تعلّقات دنیوی و دل بستگی به آخرت است.

در اعمال مشترکه ماه رمضان از جمله در دعایی این خواسته مطرح است:
أسئَلَک أن تَجْعَلَ وَفاتی قَتلاً فی سبیلک تَحتَ رایةِ نبیّک مَعَ اولیائِک .».

از جمله در دعای دوازدهم از اعمال شب‌های ماه رمضان بعد از دعای افتتاح می‌خوانیم:
وَقَتْلاً فی سَبیلِکَ فَوِفِّق لَنا».

4ـ نجات از دوزخ و ورود به بهشت


در آخرت, سرانجامِ همه انسان‌ها روشن می‌شود. برنده کسی است که با اعمالش, یا با برخورداری از غفران الهی از عذاب نجات یابد و بهشتی شود.
درخواست نجات از جهنّم و برائت از آتش و همچنین ورود به بهشت و برخورداری از انواع نعمت‌های الهی, از خواسته‌های دیگر مطرح در دعاهای این ماه است. از جمله در دعای پس از افتتاح می‌خوانیم:
و من ثمار مِنَ النّارِ فاکتُبْ لَنا وَ فی جَهنَّم فلا تَغُلَّنا.».

در دعای پس از ابوحمزه ثمالی هم (یا عُدَّتی فی شِدَّتی.) این مضامین مطرح است.

5ـ نعمت‌های دنیوی


اسلام, هم دنیای انسان را تأمین می‌کند و هم سعادت اخروی او را. در دعاهای این ماه, هم خواسته‌های معنوی و نیازهای اخروی مطرح است و هم خواسته‌های دنیوی و مادّی. و این جامعیّت اسلام را می‌رساند.
در دعای هر روز ماه اللّهم اَدْخِل علی أهلِ القبور.» از جمله‌ خواسته‌های ما بی‌نیازی فقیران, سیری گرسنگان, پوشش بی‌جامگان, ادای قرض بدهکاران, گشایش برای گرفتاران, بازگشت غریبان, آزادی اسیران, اصلاح امور و شفای بیماری‌ها مطرح است.

در دعای شب بیست و سوم نیز, در کنار حج و زیارت, طول عمر و وسعت رزق خواسته شده است:
وَاجْعَل فیما تقضی و تُقّدر اَن تُطیلَ عُمری, تُوسِّعَ علیَّ فی رِزقی».
طول عمر در طاعت الهی و وسعت رزق از راه حلال,‌ از بهترین خواسته‌های بندگان است.

6ـ اوصاف خدا و درس توحید


این محور نه به عنوان یک خواسته, بلکه به صورت توجّه دادن به اوصاف خداوند, در بیشتر دعاهای این ماه مطرح است. و درس توحید را از ادعیه منقوله می‌توان آموخت.

دعای جوشن کبیر, سراسر نام‌های پروردگار و اوصاف اوست. دعای افتتاح, دعای ابوحمزه ثمالی, دعای سحرهای ماه رمضان اللهُم إنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ.», الهی لا تُؤدِّبنْی بِعُقُوبَتِک.», دعای ششم از اعمال هر شب و روز ماه یا ذَا الّذی کانَ قبلَ کُلِّ شیء.», دعای هر روز و بعد از هر نماز یا علیّ یا عظیم.» و ده‌ها دعای دیگر, همه مبیّن اوصاف خداست و این که او را چگونه باید بشناسیم همچنین تسبیحات صدگانه پروردگار (دعایی با ده بخش که هر کدام حاوی ده‌بار سبحانَ» است) از جمله ادعیه‌ای است که صفات خدا را می‌شناساند.

7ـ اهل بیت عصمت(ع)


محور دیگری که در دعاها مطرح است توجه دادن به مقام, فضیلت, جایگاه و نقش ائمه و عترت پیامبر(ص) است. یادکرد پیوسته و همه روزه آنان,‌نوعی تجدید عهد با ولایت» و پیوند با اهل بیت» است.

در دعای افتتاح یکایک معصومین یاد می‌شوند. و نیز در عمل سوم از اعمال روزه‌های ماه رمضان, یک به یک با القاب و مشخّصات و ویژگی‌های ائمه اطهار نام برده شده است. این بخش از ادعیه نیز, تقویت کننده مبانی اعتقادی امامت و ولایت را تحکیم می‌کند و پیوند روحی با آنان را استوارتر می‌سازد.

8ـ نزول قرآن


ماه رمضان, ماه نزول قرآن است. به ویژه شب قدر که به تصریح سوره قدر در این شب, قرآن نازل شده است. در دعاها نیز به این مضمون اشاره شده تا بندگان الهی به فضیلت ماه و وظایف عبادی در تلاوت کلام خدا بیشتر توجه کنند.

در دعای یا علی یا عظیم» آمده است: الّذی أنزلتَ فیهِ القرآن .».

در دعای هر روز آمده است: اللّهم هذا شهرُ رمضان الّذی أنزلتَ فیه القرآن.».

در چندین دعای شب اول رمضان, در دعای قرآن بر سر گرفتن در شب‌های قدر اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ المُنْزَل فیه» و موارد دیگر به این حقیقت اشاره شده است. باشد که مؤمنان, با قرآن بیشتر مأنوس باشند و از فیض تلاوت و تدبّر بهره‌مند شوند.

مضامین دعای افتتاح


از آن جا که بیش از دعاهای دیگر,‌خواندن دعای افتتاح در این ماه متداول است, مناسب است که محتوای این دعا برای مردم تشریح شود. با یک نگاه اجمالی می‌بینیم که سرفصل‌های مهم و مضامین عمده این دعا این‌هاست:
1. صفات متعالی خداوند, درس توحید و معارف اعتقادی؛
2. بیان نعمت‌ها و بزرگواری‌ها و کرامت‌های الهی در حق انسان و خطاپوشی او (عبودیّت)؛
3. صلوات بر چهارده معصوم (پیوند ولایی با اهل بیت)؛
4. دعا برای ظهور امام زمان و تشکیل دولت کریمه (بینش ی شیعه)؛
5. جایگاه و نقش رهبری و ولایت در جامعه اللهم به شَعْثَنا . تا اله الحق آمین».
6. شکوه به درگاه خدا و التجا برای فرج امام زمان(عج) (بحث انتظار و آینده)؛

مضامین دعاهای روزانه
از جمله دعاهای متداول که همه جا درایام ماه رمضان و پس از نمازها چه به صورت فردی یا گروهی خواسته می‌شود, دعاهایی است که برای هر روز ازاین ماه نقل شده است. تشریح مفاهیم هر یک از این دعاها در یک برنامه روزانه می‌تواند سودمند باشد؛ هم موضوعاتی مفید و اخلاقی است, هم کمک می‌کند که دعا خوانان, با توجه بیشتر بدانند که از خداوند چه می‌خواهند.

در این جا به عناوینی کلّی از خواسته‌های این دعاها اشاره می‌شود:

دعای روز اول: نماز و روزه راستین و واقعی, بیداری از غفلت, بخشایش جرم.

دعای روز دوم: خشم و رضای خدا,‌ قرائت قرآن و تدبّر در آن.

دعای روز سوم: ذهن باز و حق‌جو,‌ دوری از سفاهت و تزویر, برخورداری از نیکی‌ها.

دعای روز چهارم: اقامه امر خدا,‌ یاد خدا و ذکر, شکر نعمت‌ها, ستّار بودن خدا.

دعای روز پنجم: استغفار و توبه, عبد صالح, اولیای الهی.

دعای روز ششم: گناه, انتقام الهی از مجرمان, دوری از موجبات خشم خدا.

دعای روز هفتم: امداد الهی برای عبادت, یاد مداوم خدا, توفیق الهی.

دعای روز هشتم: یتیم نوازی, اطعام و رسیدگی به محرومان, سلام, هم‌نشینی با خوبان.

دعای روز نهم: در کمین فرصت‌های کمیاب, زندگی برهانی و عقلانی, تلاش در مسیر رضایت الهی.

دعای روز دهم: مفهوم توکّل, فوز و کامیابی, قرب به خدا در سایه بندگی.

دعای روز یازدهم: روحیه احسان و نیکوکاری, پرهیز از گناه و توجه به زشتی آن, سرانجام گنه‌کاران جهنم است.

دعای روز دوازدهم: پوشش و ستر الهی, قناعت و کفاف, عدالت و انصاف, ایمنی از عواقب گناه.

دعای روز سیزدهم: پاکی از گناه, صبر و مقاومت در برابر مشکلات, تقوا و هم‌نشینی با صالحان.

دعای روز چهاردهم: گناه و توبه, ایمنی از بلاهای الهی, آفت‌شناسی, عزت در سایه بندگی.

دعای روز پانزدهم: خشوع در طاعت, شرح صدر و ظرفیت داشتن, خدا تکیه‌گاه بندگان.

دعای روز شانزدهم: هم‌نشینی با نیکان و بدان و تأثیر مجالست, آسایش در خانه آخرت.

دعای روز هفدهم: عمل صالح, خواسته‌ها و آرزوها, علم الهی به ضمیر انسان و نیّات او.

دعای روز هجدهم: سحرخیزی و برکات آن, نورانیت دل, در خدمتِ خدا بودن.

دعای روز نوزدهم: مفهوم برکت, برکات این ماه, انجام کار خیر, ملاک کارها قبولی خداست.

دعای روز بیستم: اعمال صالح‌ درهای بهشت است, گناه از دروازه جهنم است, تلاوت و انس با قرآن, آرامش در سایه ایمان.

دعای روز بیست و یکم: کسب رضای الهی,‌ نجات از سلطه شیطان و نفس امّاره, در طلب بهشت بودن.

دعای روز بیست و دوم: تفضّلات الهی, برکات این ماه, کار برای رضای خدا, بهشت پاداش خالصان.

دعای روز بیست و سوم: توبه از گناهان, پاکی از رذایل اخلاقی, ریشه درونیِ تقوا.

دعای روز بیست و چهارم: شناخت رضای الهی, پرهیز از موجبات غضب الهی, طاعت و ترک گناه با توفیق خداست.

دعای روز بیست و پنجم: نفس محبت در سازندگی, محبوب‌ها چه کسانی‌اند؟ ولایت و برائت تولاّ و تبرّا», الگوگیری از پیامبر.

دعای روز بیست و ششم: تلاش‌های ثمربخش, تلاش برای آمرزش گناهان, ملاک در عمل قبولی آن است, عیب‌پوشی.

دعای روز بیست و هفتم: مفهوم شب قدر و سرنوشت, نقش اراده انسان در خودسازی, مهمترین خواسته‌ بخشایش گناهان است.

دعای روز بیست و هشتم:‌ عمل به مستحبات, رسیدن به خواسته‌ها, توسل, التماس به درگاه خدا.

دعای روز بیست و نهم: برخورداری از رحمت واسعه الهی, توفیق خدا برای ترک گناه, تهمت و بهتان.

دعای روز سی‌ام: قبولی اعمال, پایانِ خوبِ کارها, رضای خدا و رسول, توسل و پیوند با آن پیامبر.[مشرق]


تصاویر دیده نشده از سردار شهید حسین اسداللهی

حاج حسین رزمنده‌ای بود که برایش فرقی نمی‌کرد فرماندهاش چه پستی به او بدهد. در سخت‌ترین شرایط هر کاری به او سپرده می‌شد به بهترین شکل انجامش می‌داد.

 سردار حاج حسین اسداللهی فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول‌الله سپاه تهران در دوم فروردین ۱۳۹۹ پس از عمری مجاهدت و ایثار و خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام بر اثر عوارض شیمیایی دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست.

شهید اسدالهی از رزمندگان فعال در دوران جنگ تحمیلی بود که پس از جنگ، سال‌ها در سپاه حضرت محمد رسول‌الله‌(ص) تهران بزرگ مشغول به خدمت بوده و فرماندهی سابق لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول‌الله‌(ص) در کارنامه مدیریتی ایشان است.

سردار اسدالهی مدتی طولانی به عنوان فرمانده در سوریه به افتخار مدافع حرم بودن نائل گردید و مبارزه با تکفیری‌ها همراه و همقدمی مؤثر برای شهید قاسم سلیمانی بود.
سردار اسدالهی در اسفند ۱۳۹۳، با موافقت فرماندهی معظم کل قوا به درجه سرتیپ دومی ارتقاء یافت.

شهید اسدالهی در صحنه خدمت‌رسانی به ملت قهرمان و شهیدپرور ایران اسلامی در عرصه امدادرسانی به زله‌زدگان در غرب کشور و سیل‌زدگان در شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروه‌های جهادی حضوری شبانه‌روزی داشت.

بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت
پس از پر کشیدن این سردار عاشورایی به عالم ملکوت، پیام‌ها و اظهارنظرهای متعددی در تجلیل از شخصیت و عملکرد انقلابیِ شهید اسدالهی منتشر گردید.

برخی توصیفات و تعابیری که در پیام‌های تسلیت، نوشته‌ها و اظهارنظرهای مختلف در مورد عظمت شخصیت شهید حسین اسدالهی در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر گردید عبارت است از:
- بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت و امت اسلامی و سردار دلاور
- سردار سرافراز، یادگار هشت سال دفاع مقدس
- فرمانده شجاع و دلیر
- شهید زنده، مرد روزهای سخت
- مظلوم، کم‌حرف، از خودگذشته، مورد احترام همه
- جهادگر واقعی، زحمتکش، بی‌ریا
- فرماندهی کردن بر دلها
- نمونه بارز و واقعیِ یک بسیجی
- گمنامی، اخلاص، خوشرویی و بی‌ادعا بودن
- در راه دفاع از انقلاب اسلامی و خدمت به مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد

یادآور خاطرات همت‌ها و سلیمانی‌ها
- فرمانده دلاوری که ایثار و شهامت و عشق به شهادتش، یادآور خاطرات همت‌ها، کریمی‌ها، مهتدی‌ها، سلیمانی‌ها، همدانی‌ها و فرزانه‌ها می‌باشد
- پاسداران جوان، او را مصداق و منهم من ینتظر» می‌دانستند و ما بازمانده‌های دفاع مقدس و ما بدّلوا تبدیلا» را در رفتار او مشق می‌کردیم
- مصداق بارز سرباز ولایت و یک بسیجی خاکی به تمام معنا بود که در طول زندگی خود همواره در حال مجاهدت و تلاش و جهاد برای سربلندی کشور و سرافرازی انقلاب و رفع محرومیت مناطق محروم کشور بوده است

یار و یاور و گوش به فرمان حاج قاسم
یکی از همرزمان شهید اسدالهی، وی را این‌گونه توصیف کرده است:
با تعدادی از همرزمان و دوستان این شهید عزیز تماس گرفتیم تا برایمان از حاج حسین بگویند. اما بغض در گلو اجازه نمی‌داد درد فراق را روایت کنند. حاج حسین به قول یکی از سربازانش بر دل‌ها فرماندهی کرده بود. حالا تصور اینکه رفته و باید در موردش از افعال گذشته استفاده کنند آن قدر برایشان ناباور است که توان صحبت را می‌گیرد.

یکی از همرزمانش علی‌رغم ناراحتی و ناتوانی برای صحبت کردن لحظاتی را از شهید اسدالهی اینگونه گفت: حاج حسین رزمنده‌ای بود که برایش فرقی نمی‌کرد فرماندهاش چه پستی به او بدهد. در سخت‌ترین شرایط هر کاری به او سپرده می‌شد به بهترین شکل انجامش می‌داد.

درست است ایشان فرمانده لشکر بود اما با شناختی که من از او پیدا کرده بودم خدا شاهد است اگر می‌گفتند حالا دژبان باش با جان و دل قبول می‌کرد و همان کار را به درستی انجام می‌داد.
در جنگ سوریه من کنارش بودم. حاج قاسم سلیمانی وقتی با شرایط سختی مواجه می‌شد حاج حسین را صدا می‌زد او هم بدون هیچ حرفی می‌رفت کار را انجام می‌داد و می‌گفت این تکلیف است.
یکی از فرماندهان دفاع مقدس برای ما تعریف می‌کرد وقتی در عملیات مرصاد به گرهی خوردیم حاج حسین را صدا کردم و گفتم باید با گروهانت به فلان نقطه بروی اما بدان اگر قبول کنی ممکن است برگشتی در کار نباشد. شهید اسدالهی می‌گوید: ما نیامده‌ایم که برگردیم. می‌رود و کار را به سرانجام می‌رساند.

در جنگ سوریه چون من توفیق داشتم روزهای زیادی کنار حاجی باشم یادم هست کاری نبود که حاج قاسم از سردار اسدالهی بخواهد و او نه بیاورد. هر چه بود اطاعت میکرد و برای انجام آن اگر توانش کم بود توان خود را تقویت می‌کرد.»

اثرگذاری شگفت‌انگیز بر مردم سوریه
در ادامه خاطرات این همرزم، درباره شهید اسدالهی می‌خوانیم: حاجی به منطقه‌ای مأمور شده بود که اغلب به گروه‌های تکفیری پیوسته بودند. سردار اسدالهی چنان رفتاری با مردم آنجا کرده بود که به قلب‌هایشان نفوذ پیدا کرده بود آنقدر که هم از پیوستن‌شان به گروه‌های تروریستی کاسته شد و هم وقتی فرزندانشان به دنیا می‌آمد نامش را به یاد او حسین می‌گذاشتند. روحیه مردم آنجا را تغییر داده بود.»

کمک شبانه‌روزی به سیل‌زدگان و زله‌زدگان
وی همچنین گفته است:
وقتی در سر پل ذهاب زله آمد و نیز در سیلاق قلا سردار حتی گاهی بدون هماهنگی به این منطقه سفر می‌کرد و شب و روز برای کمک به مردم آسیب‌دیده تلاش می‌کرد. با اینکه این حق را داشت تا برای سفرهایش از هواپیما استفاده کند اما حاج حسین با اتوبوس رفت و آمد می‌کرد مبادا بی‌خود از پول بیت‌المال خرج شود.»

در اردیبهشت ۱۳۹۷، زمانی که سردار اسدالهی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله بود، در مراسمی خدمات درخشان و بی‌نظیر این لشکر در سرپل ذهاب را تشریح نمود.

سردار در مراسم تحویل‌دهی ۲۷ باب منزل مسی به زله‌زدگان سرپل‌ذهاب گفت: همزمان با وقوع زله در غرب کشور سپاه تهران در منطقه سر پل‌ذهاب که بیشترین خسارت را دیده بود حضور پیدا کرده و مقری به نام حاج احمد متوسلیان برای امدادرسانی برای این مردم احداث کرد. سپاه تهران تنها مجموعه‌ای است که توانسته منزل مسی بسازد و به مردم این منطقه تحویل دهد. ما تاکنون ۲۳ واحد مسی تحویل مردم این منطقه داده‌ایم و بنا داریم امروز هم ۲۷ واحد دیگر تحویل آنها بدهیم که هر خانه به نام یک شهید مدافع حرم مزین شده است. ۲۲ روستای زله‌زده به سپاه تهران تحویل شده است که می‌بایست در نهایت ۱۹۲ واحد مسی در آنها ساخته شود. ما تاکنون ۱۰۰ سرویس بهداشتی و حمام در این منطقه ساخته‌ایم و ۲۰۰ سرویس دیگر هم در حال ساخت داریم. در فصل سرما ۶۰۰ آبگرمکن تهیه و به مردم این منطقه اهداء شد و ۹۵۰ کانکس نیز بین مردم منطقه توزیع شد.

ارادت عمیق به معصومین، انقلاب، ولایت و شهدا
صحبت‌های سردار در یادواره‌های شهدا به خوبی نمایانگر عشق و ارادت عمیقِ شهید اسدالهی به معصومین(ع)، حضرت زینب(س)، انقلاب اسلامی، ولایت‌فقیه و شهدا دارد. گزیده‌ای از آنها را نقل می‌نماییم:

دفاع عاشورایی
هر گوشه از تاریخ دفاع مقدس را بنگریم، یک واقعه از عاشورا در آن رخ داده است. دفاع مقدس برگرفته از فرهنگ عاشورا است. ملت ایران هر آنچه داشتند از جان و مال به میدان نبرد آوردند. به همین جهت ما توانستیم با دست خالی اما توسل به خدا و از خودگذشتگی ملت، پیروز جنگ تحمیلی شویم.

عظمت جایگاه شهدا
شهدای مدافعان حرم سال‌ها در روضه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) یا لیتنا کنا معک» گفتند و زمانیکه تنها بُرشی از صحنه‌های سال ۶۱ هجری قمری در سوریه و عراق تداعی شد، مخلصانه در میدان جهاد حاضر شدند. شهدای مدافع حرم ثابت کردند یا لیتنا کنا معک» شعار نیست. این شهدا برای صحنه‌ای که ندیدند و فقط در تاریخ شنیده‌اند امروز منصب علمدار کربلا را عاریه گرفتند و ثابت کردند که مثل ابوالفضل‌العباس(ع) مدافع حریم آل‌الله هستند شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم ‌اشتراکاتی با هم دارند که هیئتی بودن، ولایت‌مدار بودن و محبت به اهل‌بیت‌(ع) از اصلی‌ترین این ‌اشتراکات است؛ هر چقدر تاریخ ورق بخورد تا زمانیکه ولایت‌مداری برقرار است، فرهنگ شهادت نیز پابرجا خواهد بود.

تربیت‌یافتگان مکتب ولایت
هر زمانی که سخن از دفاع مقدس به میان می‌آید دیدگاه عده‌ای بر این است که آنها یک نسل طلایی غیرقابل تکرار و دست‌نیافتنی هستند اما با گذشت سه دهه بار دیگر جامعه اسلامی تحولاتی را شاهد شدند و با رهبری مقام معظم رهبری بار دیگر نسلی جدید از نسل جوانان دفاع مقدس رونمایی شد و بعد از این رونمایی همه متوجه شدند که هر کسی در مکتب ولایت بنشیند تربیت پیدا می‌کند و مایه عزت و افتخار جامعه اسلامی می‌شود.

حاج قاسم برای امت اسلامی پدری کرد
شهادت حاج قاسم سلیمانی» موجب شد تا همه احساس کنند که پدرشان را از دست داده‌اند؛ چرا که حاج قاسم سلیمانی» برای امت اسلامی پدری کرد.

ثمره خون شهدا
نعمت امنیت یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است و امنیتی را که امروز کشور ایران دارد را مدیون شهدای بزرگوار انقلاب اسلامی و شهدای مدافع حرم هستیم.

شهدای مدافع حرم هر آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشته و در غربت و مظلومیت به شهادت رسیدند و ما نیز در قبال این جانفشانی آنها دارای وظایفی هستیم و باید ادامه‌دهنده راه آنها باشیم. کدخداها به بهانه آب به ما سراب نشان دادند اما آب واقعی در قمقمه شهداست و ته مانده آب قمقمه شهدا این نسل و نسل آینده را سیراب می‌کند. امروز به اعتبار شهدای مدافع حرم روی ملت ایران جور دیگری حساب می‌کنند.

حاصل خون شهدای مدافع حرم این است که امروز در حلب» در حالی که اکثریت مردم اهل سنت هستند، موقعی که صدای اذان بلند می‌شود، در آن اشهد أن علی ولی‌الله» گفته می‌شود و در ایام محرم، علمای اهل سنت برای مردم از حضرت سیدالشهداء(ع) می‌گویند.

خط سرخ شهادت، آرزوی همه ما
دشمنان ما می‌گویند گزینه‌های مختلفی روی میز دارند، آنها هر ترفندی که می‌خواهند و هر گزینه‌ای که دوست دارند رو کنند همچنان‌که سال‌هاست برعلیه نظام ما توطئه می‌کنند اما بدانند ما با نثار خون خودمان همه این گزینه‌ها را باطل می‌کنیم، خط سرخ شهادت و رسیدن به این وصال آرزوی همه ماست و هرگز نخواهیم گذاشت به حریم ولایت جسارتی بکنند.

ایستادگی شاگردان معصومین در برابر همه ابرقدرت‌ها
سردار اسدالهی همچنین درباره بمباران پایگاه آمریکایی عین‌الاسد»، گفته بود: این اقدام در تاریخ ۴۰ ساله انقلاب اسلامی ایران بی‌سابقه است؛ چراکه تاکنون اتفاق نیفتاده بود که این‌گونه در صحنه نظامی ما به آمریکا پاسخ بدهیم. انتقام اخیر ما این پیام را دارد که جوانانی که در مکتب حضرت سیدالشهداء‌(ع) و حضرت زهرا(س) تربیت شده‌اند، مقابل همه ابرقدرت‌های جهان خواهند ایستاد.[مشرق]


اما احکام؛

یکی از مسائل مهم در ماه مبارک رمضان، مسائل مربوط به مشاغل سخت است؛ چون در کل دنیا اقشاری را داریم که شغل آنان جزو مشاغل سخت است و در ماه مبارک رمضان احساس می کنند که روزه داری برای آنان مشکل است و مرتب سؤال می کنند چه کنیم؟

مثل معدن کار ، کشاورز ، شاطر ، چوپان ، راننده تاکسی ، کارگر .

این افراد گلایه دارند که ما اگر بخواهیم روزه بگیریم، توان ادامه روزه را نخواهیم داشت؛ مخصوصا ایامی که در تابستان واقع شود؛ البته ماه مبارک رمضان امسال در فصل بهار است و روزها مقداری کوتاه تر و مقداری خنک تر است و شاید این بهانه کمتر باشد؛ اما در عین حال افرادی هستند که گلایه دارند و می گویند نمی توانیم روزه بگیریم.

پاسخ این سؤال چیست و این افراد چکار کنند؟

یکی از عذرهای روزه خوردن، شغل سخت نیست؛ یعنی هیچ فقیه و مجتهدی فتوا نداده است که اگر کسی شغل سخت دارد، می تواند روزه را بخورد.

اما راهکار این مسئله چیست؟

۱. اگر می تواند شیفت کاری خود را تغییر دهد، باید این کار را انجام دهند؛ مثل نانواها که نیازی نیست که شیفت کاری خود را در صبح قرار دهند؛ این عزیزان می توانند شیفت کاری خود را به عصر تغییر دهند و روزه خود را بگیرند.

۲. بعضی از افراد می توانند مرخصی بگیرند که باید این مرخصی را با ماه مبارک رمضان همراه کنند تا بتوانند روزه خود را بگیرند.

۳. برخی از افراد می گویند شیفت قابل تغییر نیست و نمی توانیم مرخصی بگیریم؛ این شخص می تواند هر روز به سفر رفته و تقریبا ۲۵ کیلومتر برود و در آنجا چیزی بخورد و این راه را برگردد و چون مسافر بوده، از نظر شرعی مشکلی ندارد و خود شرع مقدس این راهکار را قرار داده و کلاه شرعی هم نیست و همه روزه این کار را انجام دهد و روزه خود را بگیرد.

۴. اگر کسی گفت که من نه می توانم هر روز به سفر بروم و نه می توانم مرخصی بگیرم و نه می توانم شیفت کاری خود را تغییر دهم، آخرین راهکار این است که این شخص از ابتدای سحر روزه خواری نکند؛ برخی خیال می کنند چون شغل سخت دارند، می توانند صبحانه را در منزل خورده و به سرکار برود که درست نیست؛ این اشخاص باید نیت روزه کرده و به سرکار خود بروند و در هنگامی که وضعیتشان بحرانی شد و نتوانستند روزه خود را نگه دارند و توان نداشتند و به حرج (مشقت و سختی غیرقابل تحمل) افتادند، روزه خود را افطار نمایند و بخورند.

این کار روزه خواری عمدی نیست و کفاره نخواهد داشت؛ فقط باید بعد از ماه رمضان، آن را قضا نمایند.                                                                      امام صادق علیه السلام فرمودند:

أفضَلُ الجِهادِ الصَّومُ فی الحَرِّ/ برترین جهاد، روزه گرفتن در هوای گرم است».

روزه داری در گرما یکی از مبارزات است؛ همانطوری که یک رزمنده به میدان نبرد می رود، دین‌دار هم برای اینکه به واجب الهی خود عمل نماید، در گرما روزه می گیرد و این روزه داری مخصوصا برای برخی از مشاغل همچون نانوا، راننده تاکسی، کشاورز، کارگر کوره و . یکی از انواع جهاد است.

 آیا انجام برخی از کارهای مرتبط با بیماری در روزهای ماه مبارک رمضان، روزه را باطل می کند یا خیر؟ 

۱. اهداء خون که الان اعلام هم شده که ذخیره های خونی کم شده و مردم باید اهدای خون سالم داشته باشند، مبطل روزه نیست و اشکالی هم ندارد؛ به شرط اینکه موجب ضعف شدید برای روزه دار نشود؛ به این معنا که وقتی برای اهدای خون می رود، مجبور شود چیزی بخورد.

۲. حجامت که تأکید بسیاری نیز بر روی آن شده، به همین شرط بالا مانعی ندارد و مبطل روزه نیست.

۳. زیاد سوال می کنند که برای نمونه گیری و آزمایش خون می رویم که این کار هم مبطل روزه نیست.

۴. خانم ها و آقایانی که به دلائلی برای سونوگرافی در ماه مبارک رمضان می روند، مانعی برای روزه نیست.

۵. بعضی از چیزها مثل آندوسکوپی به نظر فقها اشکال دارد و سبب بطلان روزه می شود؛ چون وسیله ای از مسیر دهان وارد حلق می شود که همراه با ژلی بوده تا به گلو آسیب نرساند و در این صورت، روزه را باطل می کند.

راه حل بحث آندوسکوپی این است که اگر شخص، مریض است و نمی تواند روزه بگیرد که مشکلی نیست و اصلا نباید روزه بگیرد؛ اما اگر روزه برای او ضرر ندارد، آندوسکوپی را در روز انجام ندهد.

برخی سؤال می کنند که گاهی غذا بی اختیار به دهان بر می گردد یا مثلا استفراغ می کنند که اگر بی اختیار باشد روزه را باطل نمی کند؛ منتها اگر به دهان وارد شد، حتما باید دهان را تخلیه کرده و شستشو دهند و مواظبت کنند که مجددا به داخل حلق برنگردد؛ اما اگر ناخودآگاه چیزی از آن غذا به داخل حلق برگشت، چون بی اختیار و سهوی است، روزه باطل نیست؛ ولی اگر برگرداندن آن به داخل حلق عمدی باشد، روزه خواری عمدی به حساب می آید و کفاره دارد.

سؤال دیگر استفاده از شیاف جامد است که از راه مقعد استفاده می شود و مبطل روزه نیست؛ آنچه که روزه را باطل می کند، إماله است که مایع بوده و در زمان قدیم از راه مقعد به داخل شکم فرستاده می شد که باطل کننده روزه است.                                                                                                    امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: إذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعُکَ و بَصَرُکَ و شَعرُکَ و جِلدُکَ/ آنگاه که روزه می ‏گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏ دار باشند. یعنی از گناهان پرهیز کند».

در این ماه باید حواسمان جمع باشد که اگر ظاهرمان روزه دار است و از خوردن و آشامیدن پرهیز می کنیم، از گناه هم پرهیز نماییم.

 آیا  با این بیماری روزه بگیریم یا نه؟ مثلا دیابت دارم؛ روزه بگیرم یا نگیرم؟

پاسخ به این سؤالات دو طرف دارد.

یک طرف مربوط به متخصصین پزشکی است که باید نظر بدهند؛ سمت دیگر مربوط به احکام شرعی است.

افرادی که بیماری های مرتبط با روزه دارند؛ مثل میگرن، یا مثل ویروس کرونا که افرادی بودند که کرونا داشته و بستری بودند؛ اما الان خوب شدند، باید به همان پزشک مراجعه کنند و از او بخواهند که نظر بدهد؛ البته دکتر باید هم متخصص باشد؛ هم متعهد.

همچنین دکتر عمومی نمی تواند نظر دهد؛ چون تخصصی در زمینه آن بیماری ندارد و نکته دیگر اینکه دکتر بی طرف و بی غرض باشد و فقط نظریه علمی خود را ارائه کند.

پس اگر دکتر متخصص و متعهد گفت که به واسطه فلان بیماری نباید روزه بگیرید، مشکلی نیست و نباید روزه گرفت.

تا اینجای کار، یک طرف مشخص شد.

وقتی دکتر چنین نظریه ای را داد، به سراغ احکام شرعی می رویم و احکام می گوید:

۱. اگر مریض از گفته دکتر متخصص و متعهد یا از تجربه خودش اطمینان پیدا کرد که نمی تواند روزه بگیرد و برای او مضر است، نباید روزه بگیرد و می تواند بخورد.

۲. مریض به گفته پزشک متخصص یا به تجربه شخصی خود یقین یا اطمینان ۱۰۰ درصد ندارد؛ اما ۶۰ یا ۷۰ درصد گمان و احتمال دارد و اگر این احتمال، احتمال و گمان عقلایی باشد، می تواند روزه را بخورد.

برخی گمان عقلایی ندارند؛ بلکه ترس شخصی دارند که نمی توان به این ترس ها اطمینان کرد و باید روزه بگیرند.

درباره کرونا نیز یک نکته عرض کنم:

امسال متأسفانه هجمه بدی در فضای مجازی توسط برخی از افراد علیه روزه داری انجام شده و برخی ناآگاهانه و برخی مغرضانه و برخی شبکه های خارجی نیز آن حمایت و تقویت کردند که در این وضعیت کرونا افراد روزه نگیرند.

خب تلاش هایی در این زمینه انجام شد؛ اما خوشخبتانه شورای پزشکان متخصص و فوق تخصص که از تخصص های مختلف تشکیل شده، همه بالاتفاق و بالاجماع نظر دادند به اینکه افراد سالم روزه بگیرند و کرونا هیچ مشکلی برای افراد سالم ندارد.

بهانه کسانی که می گفتند گلویمان خشک می شود و این میکروب باید با خوردن آب به داخل معده برود و از بین برود نیز تکذیب شده است؛ نهایت این است که با شستشوی دهان در ایام روز، این میکروب را از دهان خارج نماییم؛ بنابراین افراد سالم همانند سال های قبل روزه را می گیرند؛ فقط افرادی که مبتلا شده و بستری بودند و الان در حال مصرف دارو هستند، عذر دارند و روزه خود را نمی گیرند.    أمیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:

صِیامُ القَلبِ عَنِ الفِکرِ فِی الآثامِ أفضَلُ مِن صِیامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ/ روزه گرفتن دل از فکر گناه، برتر است از روزه گرفتن شکم از غذا».

اما احکام:

یکی از گروه های معذور که عذر دارند و روزه نمی گیرند، بیماران هستند.

رابطه بیماری و روزه چیست؟

ما دو نوع بیماری داریم؛

یک نوع بیماری است که هیچ ارتباطی به روزه ندارد؛ مثلا شخصی دیسک کمر یا آرتروز زانو یا سائیدگی مفصل و امثال این امراض را دارد که این افراد تقسیم بندی دارند؛

۱. ممکن است بیماری او هیچ ربطی به روزه ندارد؛ چراکه در روز اصلا مصرف دارو ندارد و داروهای او باید در شب (افطار و سحر) مصرف شود که حتما باید روزه بگیرد.

۲. ممکن است این بیمار در روز مصرف دارو داشته باشد؛ ولی اگر به دکتر بگوید که آیا می توانم زمان مصرف دارو را تغییر دهم؟ که دکتر اجازه تغییر زمان مصرف دارو را بدهد که در این صورت باید زمان مصرف دارو را به زمان افطار و سحر تغییر دهد و روزه را بگیرد.

۳. اما همین بیمارانی که دیسک کمر دارند و امثال این مریضی ها، کسانی هستند که مصرف دارویشان قابل تغییر نیست و دکتر اجازه تغییر زمان دارو را نمی دهد که در این صورت، این شخص نباید روزه بگیرد؛ بنابراین این دسته از بیمارانی که بیماری آنان ربطی به روزه ندارد ولی مصرف داروی آنان در روز است و غیرقابل تغییر است، روزه نگیرند و بعد از ماه رمضان اگر توانستند که در یازده ماه دیگر قضا کنند، آن را قضا نمایند.

دسته دوم از بیماری ها، بیماری هایی است که رابطه مستقیم با روزه دارد؛ مثل بیماری های کلیه، کبد، معده، میگرن، مشکلات گوارشی، بیماری های داخلی و .

اینجور افراد در دو صورت روزه را نمی گیرند.

۱. در صورتی که اطمینان دارند که روزه برای آنان مضر است.

۲. در صورتی که ولو یقین ندارند؛ اما نگرانی و ترس دارند که بیماری آنان بدتر شود که البته باید نگرانی عقلایی باشد؛ نه ترس شخصی بی جهت.

البته این اشخاص گاهی دارو هم مصرف نمی کنند؛ ولی روزه برای آنان ضرر دارد و می توانند روزه نگیرند.

نکته دیگر این است که شخص چگونه بفهمد که روزه برای او ضرر دارد که بحث دیگری است و در جلسات بعدی به آن خواهیم پرداخت.                        پسران بر خلاف دختران دو نوع بلوغ دارند.

یک نوع بلوغ سنی دارند که آخرین مرحله بلوغ آنان است؛ اما ممکن است قبل از پایان ۱۵ سال قمری، بلوغ جنسی داشته باشند که قطعا اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، باز هم مکلف هستند.

برخی خانواده ها فکر می کنند که حتما باید ۱۵ سال قمری پسر تمام شود که اینجور نیست.

حتما خانواده ها باید به این مسئله توجه داشته باشند.

بلوغ جنسی به این معناست که ممکن است این پسر در خواب محتلم شده و حالت جنابت به او دست دهد؛ این اولین زمانی است که او به سن تکلیف می رسد؛ گرچه ممکن است این اتفاق در ۱۳ یا ۱۴ سالگی بیفتد که در بسیاری از افراد نیز معمول است.

اگر این اتفاق نیفتاد و این نوجوان تا ۱۵ سال به تکلیف نرسید و این نشانه در آن اتفاق نیفتاد، منتظر می مانیم که به بلوغ سنی که ۱۵ سال تمام قمری است برسد.

۱۵ سال تمام قمری تقریبا مطابق است با ۱۴ سال و شش ماه و ۱۵ روز؛ به این دلیل که سال های قمری ۱۱ روز کمتر از سال های شمسی است؛ بنابراین زودتر شروع شده و زودتر تمام می شوند.

این اشخاص که ۱۵ سال قمری آنان تمام شده، حتما باید روزه خود را بگیرند؛ البته اگر علائم بلوغ قبل از آن اتفاق نیفتاده باشد؛ اما اگر علائم بلوغ را قبل از اتمام ۱۵ سال قمری داشت، از همان زمان مکلف شده و باید نماز و روزه خود را داشته باشد.

 

چند نکته:

برخی از نوجوانان این مسئله را نمی دانستند و قبل از ۱۵ سالگی به تکلیف رسیده بودند و نماز و روزه را نمی خواندند و نمی گرفتند که در این صورت باید گفت:

"کسی که جاهل به مسئله بوده و نماز را نخوانده و روزه نگرفته، نمازها را حتما به اندازه ای که یقین دارد، باید قضا کند و روزه ها نیز حتما قضا دارد و باید گرفته شود؛ اما کفاره ندارد."

این پسر نوجوان وقتی به سن تکلیف می رسد یا قبل از ۱۵ سالگی بالغ می شود، باید توجه داشته باشد که حتما روزه را بگیرد؛ چطور وقتی ۹ سال دختران تمام می شود، باید روزه بگیرند، این نوجوان پسر ۴ تا ۵ سال بزرگتر از آن دختر است و چطور می گوید که من نمی توانم روزه را بگیرم؟؛ حتما پدر و مادر باید فرزند خود را تشویق کنند و مراقب باشند تا پسران بتوانند روزه خود را بگیرند.

همچنین پدر و مادر بپرهیزند که به خاطر دلسوزی بیجا فرزندشان را تشویق به روزه خواری کنند.

بعضی از دختران و پسرانی که به سن بالایی رسیدند، الان می گویند که والدین ما در زمان تکلیف نگذاشتند روزه بگیریم که کار غلطی است و پدر و مادر باید مشوق فرزندان در گرفتن روزه باشند.                                                                                                                                                            در بخشی از حدیث معراج آمده است:

قالَ رسول الله (ص) یَا رَبِّ مَا أَوَّلُ الْعِبَادَةِ- قَالَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ الصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ- قَالَ یَا رَبِّ: و ما میراثُ الصَّومِ ؟ قالَ: الصَومُ یُورِثُ الحِکمَةَ، و الحِکمَةُ تُورِثُ المَعرِفَةَ، و المَعرِفَةُ تُورِثُ الیَقینَ ، فإذا استَیقَنَ العَبدُ لا یُبالِی کیفَ أصبَحَ، بِعُسرٍ أم بِیُسرٍ.

در حدیث معراج آمده است: . [پیامبر] خطاب به خدای سبحان عرضه داشت: اول عبادت چیست؟ فرمود اول عبادت، سکوت و روزه گرفتن است: عرضه داشت: پروردگارا! میراث روزه چیست؟ خداوند فرمود : روزه، حکمت را به ارث می برد و حکمت، معرفت را معرفت و یقین، چون بنده به یقین رسد، دیگر برایش اهمیتی ندارد چگونه شب و روز خود را بگذراند ؛ به سختی یا به آسانی.

و اما احکام ماه مبارک رمضان

یکی از سؤالات در ماه مبارک رمضان، استفاده از قطره چشم، گوش و بینی است که می توان استفاده کرد یا خیر.

آنچه که بیشتر راه به حلق دارد، بینی است؛ اما گوش و چشم هم راه به حلق دارند و اگر بیماران مواظبت کنند که به حلق نرسد، مانعی ندارد و می توان از این قطره ها استفاده کرد.

نکته دیگر درباره قطره این است که احساس طعم و مزه اشکالی ندارد و معمولا انسان وقتی قطره می ریزد، شاید به حلق نرسد؛ اما احساس طعم و مزه می کند و اشکالی ندارد.

مسواک کردن را زیاد سوال می کنند که باید گفت انسان باید هنگام سحر دهان خود را شستشو دهد؛ البته واجب نیست؛ اما برای برخی از افراد لازم است؛ مثلا کسانی که احساس می کنند لای دندانشان ممکن است غذا بماند و در روز وارد حلق شود که باید دهان را شستشو داده و مسواک بزنند و قبل از اذان صبح این کار را انجام دهند.

اگر این کار را انجام ندادند، مشکلی نیست که در روز مسواک انجام دهد و باید مراقبت کند که مواد خمیر و آب به حلق نرسد.

چشیدن غذا نیز بدون مشکل است و بانوانی که قرار است برای افطار غذا درست کنند و در حال پخت غذا هستند، می توانند غذا را بچشند؛ ولی باید مراقبت کرد که به حلق نرسد.

شستن دهان، مشکلی ندارد و باید مواظبت کنند که آب به حلق نرسد.

کشیدن و پرکردن دندان هم از دیگر سؤالات این روزهاست که باید مراقبت بیشتری انجام شود؛ چون هم مسئله خون را در پی دارد و باید مراقبت کرد که هم خون به داخل حلق نرود و هم موادی که دندانپزشک استفاده می کند به داخل حلق نرود و هم آب به داخل حلق نرسد.

اگر مواظبت کرد، روزه درست است؛ اگر هم ناخودآگاه به حلق وارد شد اشکالی ایجاد نخواهد کرد.

سؤال بعدی مسئله تزریق است.

تزریق در ماه مبارک رمضان انواع و اقسامی دارد. که هم تزریق سرم را داریم و هم تزریق آمپول.

سرم ها هم متفاوت است که هم سرم غذایی داریم و هم سرم غیرغذایی؛ یعنی سرمی که برای مداوا و معالجه است.

اگر بیمار، روزه دار باشد و سرم او غذایی باشد، احتیاط در این است که استفاده نکند و اینجا این سؤال پیش می آید که اگر استفاده نکند، وضعیت جسمی او بدتر می شود که باید گفت آیا می تواند روزه بگیرد؟ اگر نمی تواند روزه را ادامه دهد، روزه را می خورد و سرم را می زند و روزه بر او واجب نیست؛ اما اگر می تواند تا بعد از افطار تأخیر بیندازد، باید پس از افطار این سرم را تزریق نماید.

درباره سرم غیرغذایی که فقط جنبه درمانی و معالجه دارد، اشکالی ندارد. برخی از مراجع عظام تقلید احتیاط می کنند؛ اما اکثرا می فرمایند اشکالی ندارد.

تزریق آمپول های غیر سرم را هم داریم که آنها هم دو دسته هستند؛ یک سری از آنان صرفا آمپول هایی هستند که جنبه دارویی دارند و دسته دیگر جنبه تقویتی دارد.

این آمپول ها هم دو دسته هستند؛ برخی عضلانی هستند و برخی داخل رگ زده می شود.

اگر داخل رگ زده شود، برخی از مراجع احتیاط کرده و می گویند مبطل روزه است؛ پس در این موارد روزه داران حتما به رساله مرجع تقلید خود مراجعه کنند تا به صورت دقیق متوجه فتوای مرجع تقلید خود شوند؛ اما اختصارا باید عرض کنیم که اگر آمپولی باشد که جنبه دارویی داشته باشد نه جنبه غذایی و عضلانی هم باشد، اکثر مراجع می فرمایند که برای روزه مشکلی نخواهد داشت.                                                                                                         رسول گرامی اسلام فرمودند:

لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ/ برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن ها روزه است».

سؤال می کنند که آیا سحر واجب است که بیدار شویم؟ که باید پاسخ داد: خیر؛ واجب نیست.

بیدار شدن سحر واجب نیست؛ بلکه مستحب است؛ اگر کسی توان جسمی دارد که بدون سحری روزه بگیرد، هیچ مانعی ندارد و باید از شب که می خوابد، نیت روزه فردا را داشته باشد و لازم نیست که سحر بیدار شویم و نیت روزه را انجام دهیم.

اگر کسی است بدون سحری نمی تواند روزه بگیرد، حتما لازم است سحری بخورد تا توان گرفتن روزه را داشته باشد.

بیدار بودن در هنگام سحر مطابق با آنچه در آیات و روایات آمده، برکت و فضیلت دارد و اگر نمازشب، دعا، قرائت قرآن و مناجات داشته باشد، فضیلت بسیار بالایی خواهد داشت.

به دو نکته اساسی اشاره کنم و آن این است که فرزندان در منزل اعم از دختران و پسران ممکن است اولین سالی باشد که بخواهند روزه بگیرند.

حال سؤال اینجاست که در چه سنی دختران و پسران به تکلیف می رسند؟

بلوغ دختران فقط سنی است؛ یعنی غیر از سن، نشانه دیگری برای بلوغ وجود ندارد و آن هم تمام شدن ۹ سال قمری است و کاری به سال شمسی نداریم.

در شناسنامه های فرزندان ما علاوه بر سال شمسی، سال قمری هم نوشته می شود؛ اما اگر خانواده ای گفت که سال قمری در شناسنامه نیست، باید بگوییم که ۹ سال قمری حدودا مطابق است با هشت سال و هشت ماه و ۱۸ روز (با دو سه روز کمتر و بیشتر).

اگر هشت سال و هشت ماه و ۱۸ روز از تاریخ تولد شناسنامه ای شمسی دختران گذشته باشد، امسال حتما باید روزه بگیرند.

نگوییم که بچه ما نمی تواند روزه بگیرد؛ اصل اولیه واجب بودن روزه است؛ مگر موارد استثنایی.

ما باید مقدماتی را بیندیشیم که بچه های ما روزه را بگیرند؛ مثلا در روز که امسال با تعطیلی مدارس مصادف شده و در منزل هستند و گرما نخواهند خورد و رفت و آمدی ندارند، برنامه ریزی داشته باشیم که بتوانند روزه را بگیرند.

باید مقید باشیم که سحر فرزندان خود را بیدار کرده و سحری بخورند تا بتوانند توان گرفتن روزه را داشته باشند و در طول روز هم به دختر بچه ها کار آنچنانی در منزل ندهیم و استراحت کنند.

اگر والدین مدیریت کنند و تلقین و تشویق کنند، بالای ۹۰ درصد از دختران به سن تکلیف رسیده، توانایی گرفتن روزه را دارند.

اگر دختری نتوانست روزه بگیرد، لا یکلف الله نفسا الا وسعا/ خدا بیشتر از طاقت هر شخص نمی خواهد و به اندازه توان، روزه بگیرد. مثلا یک روز در میان بگیرد و به اندازه روزهایی که نتوانست روزه بگیرد، در طول سال تقسیم کند و مثلا هر ۱۵ روز یکبار روزه بگیرد و حتما می تواند قضا را تا ماه رمضان بعدی انجام دهد و اگر نتوانست قضا کند، کفاره روزی ۷۵۰ گرم مواد غذایی را بپردازد.                                                                                                                  رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: علیک بالصوم فانه جنة من النار/ بر تو باد روزه گرفتن که او سپری است از آتش».

یکی از مهم ترین واجبات الهی، روزه است که جزو ارکان دین می باشد؛ بنابراین باید توجه داشت که بی جهت مرتکب روزه خواری نشویم.

یکی از سؤالات این است که چه کسانی می توانند روزه نگیرند؟

ما حتما باید آن گروه های معذور را بشناسیم تا هم با برخورد با آنان دقت داشته باشیم؛ هم در مورد خودمان بتوانیم داوری و قضاوت کنیم که آیا جزو معذورین هستیم یا خیر.

افرادی که معذورند و به خاطر عذر شرعی نمی توانند روزه بگیرند، هیچ گناهی مرتکب نمی شوند و اگر نیتشان هم این بوده که اگر عذری نمی داشتم، قطعا روزه را می گرفتم، خدا ثواب آن روزه را به او خواهد داد ان‌شاءالله.

البته کسانی که نمی توانند روزه بگیرند، نباید تظاهر به روزه خواری کرده و در ملأ عام روزه خود را بخورند.

دسته دوم از کسانی که روزه نمی گیرند، کسانی هستند که معذور نیستند و متأسفانه عمدا روزه خواری کرده و مرتکب گناه بزرگی می شوند.

ما افراد زیادی را داشته ایم که به ما مراجعه کرده و در گذشته بسیاری از روزه های خود را عمدا نگرفته اند که باید توبه کرده و سپس به تعداد روزهایی که یقین به روزه خواری دارند، قضا کرده و به تعداد روزهای نگرفته، کفاره بپردارند که البته کفاره سنگینی است.

کفاره روزه خواری عمدی این است که یا برای هر روز، ۶۰ فقیر را غذا دهند یا ۶۰ روز، روزه بگیرند که ۳۱ روز آن حتما باید پی در پی باشد.

حال آن اشخاصی که عمدا روزه خواری کرده اند، اگر تظاهر به روزه خواری در ملأ عام هم کرده اند و در خیابان مثلا غذایی را خورده است، علاوه بر اینکه روزه خواری عمدی کرده و گناه نموده، تظاهر به روزه خواری هم یک گناه دیگری است که به آن گناه اضافه می کند و باید توجه داشته باشیم که از نظر قانون شرع و قانون جمهوری اسلامی ایران، روزه خواری عمدی جرم است و البته نیروهای محترم انتظامی، مطابق با قانون موظف هستند که از این کار جلوگیری نمایند و شخص با حضور دادگاه تنبیه هم خواهد داشت.[حوزه]


کربلا سیاه پوش شد

آن حضرت وقتی در کربلا فرود آمدند، محل فرود آمدن امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندان آن حضرت و محل به شهادت رسیدن آنان و محل به اسارت درآمدن عزیزان آن حضرت را به دیگران نشان دادند.

ابن ملجم مرادی قبل‌ها یکی از یاران و دوستداران امام علی علیه‌السلام بود که وقتی پیش‌بینی آن حضرت مبنی بر اقدام خود به قتل ایشان را شنید، نتوانست باور کند. اما مرور زمان جوهره او را نمایان کرد و نشان داد کسی که مدح‌های طولانی و شعرهای زیبا در وصف امیرالمؤمنین علیه السلام می‌سرود، دست خود را به خون پاک و مطهر آن حضرت آلوده می‌کند.

در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام سید کاظم ارفع، سخنران و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی نکات مهمی از زندگی سراسر خیر و برکت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرداخته است. آن طور که این محقق دینی شرح می‌دهد، در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند. او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید.

او همچنین ادامه می‌دهد: امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود. به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

دلیل عدم حضور امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد

به چه علتی در شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد کوفه حضور نداشتند تا مانع از اقدام خبیثانه ابن ملجم شوند؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان مانع حضور آن دو فرزند بزرگوارشان علیهماالسلام شدند. طبق نقل‌هایی که در تاریخ داریم، امام حسن مجتبی علیه السلام قصد داشتند پدر بزرگوار خود را تا مسجد همراهی کنند، اما امام علی علیه السلام او را قسم دادند به مسجد نیاید و امام حسن علیه السلام هم امر پدر و امام خود را اطاعت کردند.

چه دلیلی در این اتفاق بود؟

دلیل این کار واضح است. چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از توطئه قتل خود و اینکه در این سحرگاه به شهادت می‌رسند، آگاه بودند. به همین علت اگر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در آنجا حضور داشتند خطر متوجه جان ایشان بود و تداوم امامت در معرض تهدید قرار می‌گرفت. بر همین اساس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه ندادند این بزرگواران همراه ایشان در مسجد کوفه حضور داشته باشند.

اطلاع حجر بن عدی از توطئه قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

می‌دانیم که ابن ملجم به همراه چند نفر از خوارج توطئه قتل امام علی علیه السلام را داشتند. در این میان، آیا شخصی از شیعیان و دوستداران آن حضرت متوجه این قصد ظالمانه نشد؟

اتفاقاً در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند.

با این وجود چرا امام علی علیه السلام را از این حیله و توطئه آگاه نکرد؟

او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید.

خوب است بدانیم که حجر بن عدی در زمان به خلافت رسیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از یاران خاص آن حضرت شد و بسیار به ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان و ارادت داشت. او متوجه خیانت‌های اشراف و قبایل کوفه از جمله اشعث بن قیس کندی که از قبیله او بود، شد. برای همین سعی فراوان در دفاع از ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مقابل این خائنین داشت.

او در عین حال در هر سه جنگ مشهور امام علی علیه السلام یعنی جنگ‌های جمل، صفین و نهروان حضور داشت و از فرماندهان درجه اول سپاه حضرت به شمار می‌رفت و چنان شوق و عشق به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشت که حضرت درباره او فرمود خدا تو را از شهادت محروم نگرداند که من گواهی می‌دهم که تو از اهل شهادت هستی.

عنوانی که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت دادند

یکی از عنوان‌هایی که به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داده می‌شود، کنیه ابو تراب» است. چرا آن حضرت را با این عنوان خوانده‌اند؟

این کنیه را رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دادند. ماجرا به دوران اوایل هجرت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله از مکه به مدینه مربوط است. آن زمان غزوه‌ای به نام ذوالعشیره برای آن حضرت پیش آمد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن همراه پیامبر صلی‌الله علیه و آله بودند. آن‌ها در منطقه‌ای که مستقر شده بودند جنگی پیش نیامد. برخی از افراد سپاه اسلام از جمله حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه عمار یاسر برای گشت زنی به اطراف رفته بودند. آن‌ها در گشت زنی خود به باغی از قبیله بنی مدلج رسیدند.

امام علی علیه السلام همان طور که مشغول تماشای کار کردن باغبانان بودند، در آنجا به خواب رفتند. پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در جست‌وجوی حضرت امیرالمؤمنین وارد باغ شدند و وقتی حضرت را در آن حالت دیدند، ایشان را بیدار کرده و فرمودند: ابو تراب! تو را چه می‌شود؟»

این اولین بار بود که این تعبیر به کار برده شد. از آنجا که لباس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خاکی شده بود، پیامبر صلی‌الله علیه و آله ایشان را ابو تراب نامیدند. درواقع این عبارت یک عبارت عاطفی بود که پیامبر به خاطر دیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن وضعیت خاکی به او گفتند.

ظاهراً معاویه ملعون هم با همین عبارت، قصد آزار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌کرد.

چون پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در یک حالت عاطفی این کنیه را به حضرت علی داده بودند، آن حضرت از این کنیه راضی و خرسند بودند. اما بعدها معاویه که در برابر امام علی علیه السلام ایستاد به خاطر فکر ناقص و خبیثانه خود برای تحقیر و کوچک کردن حضرت امیرالمؤمنین، آن حضرت را ابو تراب خطاب می‌کرد، در حالی که آن حضرت می‌فرمودند: معاویه نمی‌فهمد من از این کنیه‌ای که رسول‌الله به من داده بسیار راضی و خشنود هستم.»

کرامات و معجزات حضرت

در مورد کرامت‌های حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مطالبی عنوان شده است. در منابع مستند در مورد کرامت‌ها و معجزه‌های آن حضرت چه مطالبی نوشته شده است؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود.

به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

پیش‌بینی‌های خارق‌العاده

همچنین حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پیش‌بینی‌های بسیار عجیبی از حوادث آینده داشتند که در نهج البلاغه به برخی از پیش‌بینی‌های ایشان اشاره و در برخی از کتب تاریخی نیز منعکس شده است. به عنوان مثال پیش‌بینی آن بزرگوار از وقوع حادثه جان‌سوز کربلا هنگامی که به سمت صفین می‌رفتند. گویا آن حضرت وقتی در کربلا فرود آمدند، محل فرود آمدن امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندان آن حضرت و محل به شهادت رسیدن آنان و محل به اسارت درآمدن عزیزان آن حضرت را به دیگران نشان دادند.

همچنین پیش‌بینی راجع به سقوط بنی‌امیه و روی کار آمدن بنی‌عباس، پیش‌بینی درباره هجوم مغولان و فجایعی که به بار می‌آورند و امثال این موارد. این‌ها از معجزات و کرامات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود.

معجزه‌ای از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اما نمونه‌های دیگری هم از کرامات آن حضرت وجود دارد. مثلاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامی که در کوفه به عنوان خلیفه حضور داشتند، روزی بر فراز منبر بودند که ناگهان در مقابل چشمان حیرت‌زده مردم اژدهایی از یکی از درب‌های مسجد وارد شد و مردم با مشاهده آن، وحشت‌زده فرار کردند. آن اژدها آمد جلوی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان همان طور که بالای منبر بودند، به او توجه داشتند.

اژدها بر دم خود ایستاد و سرش را نزدیک حضرت آورد و حضرت با او سخن می‌گفتند و بعد از مدتی اژدها از همان‌جایی که آمده بود بازگشت. مردم که شگفت‌زده شده بودند، آمدند و از حضرت پرسیدند این مسئله چه بود و این اژدها چه ماجرایی داشت؟ حضرت فرمودند این اژدها از بزرگان جنیان بود. سؤالی داشت که پاسخش را دریافت کرد و رفت.

به سبب این واقعه شگفت، مردم کوفه آن درب مسجد را باب الثعبان» نامیدند. ثعبان به معنای اژدهاست و درب مسجد به این اسم معروف شده بود. اما در زمان حاکمیت بنی‌امیه برای اینکه معجزه حضرت به فراموشی سپرده شود، فیلی را در مقابل آن درب قرار دادند و به عنوان اینکه مردم از دری وارد می‌شدند که این فیل مقابلش بود، آن درب باب الفیل نام گرفت، که تا امروز هم چنین اسمی دارد.

هدیه‌ای آسمانی

در مورد شمشیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هم مطالبی عنوان شده است. آیا صحت دارد که این شمشیر از آسمان‌ها و از سوی خدای متعال به آن حضرت هدیه شده است؟

در خصوص ذوالفقار امام علی علیه السلام دو نقل قول وجود دارد: در نقل قولی گفته شده که این شمشیر یک شمشیر استثنایی بوده و متعلق به یکی از سران مشرکین به نام امیه بن خلف بوده که در جنگ بدر کشته شد و در تقسیم غنائم، این شمشیر سهم پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله شد. آن حضرت هم در جنگ احد هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اثر کثرت شمشیر زدن در برابر دشمنان سلاحش شکست، ذوالفقار را به ایشان دادند.

نقل قول دیگر این است که می‌گوید وقتی شمشیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شکست، جبرئیل علیه السلام ذوالفقار را از آسمان آورد و به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله داده و ایشان، آن شمشیر را به حضرت امیرالمؤمنین سپردند. همان موقع از آسمان ندایی شنیده شد که می‌گفت: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار».

به نظر می‌رسد که نقل دوم صحیح‌تر باشد و این شمشیر آسمانی باشد و ذوالفقار جزو میراث خاص امامت است که از امام پیشین به امام بعدی به ارث می‌رسد. ذوالفقار در حال حاضر در اختیار حضرت صاحب‌امان ارواحنا له الفدا قرار دارد. در روایات عنوان شده که وقتی آ حضرت ظهور می‌کنند، ذوالفقار هم در دست ایشان است.

شهادت حضرت علی

نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.

 ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (ع) می پردازیم.

یکی از رویدادهای حائز اهمیت در این ماه، شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) است، که در زیر به نحوه شهادت و همچنین وصیت نامه این حضرت بیشتر اشاره خواهیم کرد.

بعد از راز و نیاز با خداوند سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به روی خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری.

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: فزت بربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که: للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک.

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم برای نماز یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت.

اهل مسجد صدای حضرت را شنیدند و بسوی محراب دویدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، ردای مبارکش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود: این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امیر المؤمنین علیه السّلام امام حسن علیه السّلام را به جای خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد.

امام حسن علیه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمّد مصطفی- صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادر تو فاطمه زهرا علیهما السّلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه‏ در آورده است.

دستگیری قاتل

مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه السلام به او فرمود: ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخشش های فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکی‏های او به تو این بود؟ ابن ملجم سر به زیر افکنده بود و پچیزی نمی‏ گفت. آنگاه امام حسن علیه السّلام به پدر عرض کرد: این ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست» امیر المؤمنین علیه السّلام به به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود: ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بدامامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟

با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء. ابن ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: أ فانت تنفذ من فی النّار؟» آیا تو می توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟ آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن علیه السّلام کرد و فرمود: فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی ‏بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می ‏کند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم پس بخوران به او از آنچه خود می ‏خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می‏ آشامی، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن … اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می‏ باشیم که با گناهکار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.

حالات امام پیش از ضربت خوردن

امام و در این ماه یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود که در خانه عبد الله بن جعفر بود افطار می‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود: امر خدا نزدیک شده است یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.

در تمام آن شب بیرون می ‏آمد به اطراف آسمان نظر می‏ کرد و می ‏فرمود: به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده» و شعری با این مضمون خواند: کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادی تو درآید» همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه میداشت: اللّهمّ بارک لی فی الموت»؛خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار می گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون». و کلمه مبارکه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم» را بسیار ذکر می کرد و بسیار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.

همچنین نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.امّ کلثوم پرسید: یا امیر المؤمنین سبب بیداری و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود: در صبح این شب شهید خواهم شد.امّ کلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضای الهی نمی ‏توان گریخت.

سخنان امام پیش از شهادت

مشهور در میان علمای شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و درشب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع فرمود که: خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید می‏ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: شنیدم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن می‏شود، عرق می‏کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن می ‏شود».

همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: ای پدر به گونه ای سخن می ‏گوئی که گویا از خود ناامید شده‏ ای» امام فرمود: ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهای این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بدل من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزی کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعای تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد، و اکنون سه شب گذشته است». سپس امام فرمود: ای حسن! تو را وصیّت می‏ کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم» سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند وایشان را وصیّت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: حق تعالی شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما می ‏روم و به حبیب خود محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق می‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».

وصیت امام درباره تجهیز و تدفین

سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: ای حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیّه حنوط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل برای آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روی تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است. … پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبری بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصیّ او در مغرب باشد، حق تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می ‏شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی ‏گردند. سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتی بر ناقه ‏ای ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده‏ ام در بعضی از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنی امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.

وصیت امام درباره فتنه های پس از شهادت ایشان

سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: به زودی که فتنه ‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏ های دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».

سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: بعد از من به خصوص بر شما فتنه ‏های بسیار واقع خواهد شد از جهت های مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: ای ابو عبد الله توئی شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوی و صبر بر بلا».

لحظه شهادت امام علیه السلام

پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: در این وقت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوی تو» امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: همه را به خدا می ‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید»

سپس گفت: بر شما باد سلام ای رسولان وحی پروردگار من» و این ایه را قرائت فرمود که: لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ» برای مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل کنندگان و نیز این آیه را إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» یعنی به درستی که خدا با آنهاست که پرهیزکاری کردند و آنها که نیکوکار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهای مبارک خود را بسوی قبله کشید و شهادت به وحدانیّت الهی و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.

پی نوشت:

جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۲
الإرشاد، المفید، ج ‏۱، ص :۱۹؛ أعیان الشیعة: سید محسن امین عاملی‏، ج. ۱، ص. ۵۳۱
أنساب الأشراف، البلاذری، ج ‏۲، ص :۴۹۲
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۲؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۳
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۱۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۱۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
آیه ۶۱ سوره صافات
آیه ۱۲۸ سوره نحل
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰

منبع: باشگاه خبرنگاران[مشرق]


سید حسن نصرالله نمایه

سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان شامگاه سه‌شنبه در مورد تحولات داخلی این کشور و همچنین تحولات منطقه غرب آسیا سخنرانی کرد.

سید حسن نصرالله در ابتدا با درگذشت رمضان عبدالله شَلح، دبیرکل سابق جنبش جهاد اسلامی فلسطین اشاره کرد و او را رهبری حکیم و بزرگ دانست که به مقاومت بسیار ایمان داشت و همه ویژگی‌های لازم برای فرماندهی را داشت.

دبیر کل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه رمضان شلح به تقریب مذاهب اسلامی اعتقاد داشت و از آن حمایت می‌کرد، اظهار داشت که دبیرکل جهاد اسلامی شدیداً به وحدت بین گروه‌های فلسطینی و هم‌پوشانی آن‌ها تمایل داشت.

سید حسن نصرالله گفت که مسئولیت‌ها و توجهات مرحوم شلح تنها به فلسطین و آرمان آن محدود نبود، بلکه تا امت اسلامی و ایجاد تقریب بین آن امتداد داشت. به گفته سید حسن نصرالله، دبیرکل سابق جهاد اسلامی توانست این جنبش را در مسیر پیشرفت و توسعه به پیش ببرد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان به طرح اشغالی آمریکایی و اسرائیلی در کرانه باختری فلسطین اشاره کرد و گفت که محور مقاومت در فلسطسین برای مقابله با این طرح اشغالی به شخصیتی چون شلح نیاز دارد.

سید حسن نصرالله شرایط مردم فلسطین در مقطع کنونی را مرحله خطرناکی دانست و گفت که حقوق، سرزمین و موجودیت آن‌ها با این طرح اشغالی در معرض خطر است.

دبیرکل حزب‌الله لبنان در مورد اوضاع داخلی، اخبار منتشر شده در مورد استعفای دولت این کشور را بی‌اساس و شایعه خواند و گفت که حزب‌الله به این قضیه فکر نمی‌کند و در این باره چیزی نشنیده است.

او به تظاهرات و اعتراضات اخیر در لبنان به دنبال افزایش قیمت دلار اشاره کرد و گفت که برخی مدعی شدند که دو گانه شیعه حزب‌الله و جنبش امل به دنبال سرنگونی دولت هستند. این‌ها پیشتر می‌گفتند که این دولت، دولت حزب‌الله است.

سید حسن نصرالله ادامه داد: مصلحت لبنان در این است که این دولت (به نخست‌وزیری حسان دیاب) ادامه داشته باشد و تا میتواند برای تغییرات مثبت تلاش و کوشش از خود نشان دهد. شرایط به گونه‌ای نیست که بتوان تغییرات (در سطح دولت) ایجاد کرد».

دبیر کل حزب‌الله در مورد درخواست برخی از معترضان مبنی بر خلع سلاح این حزب»، آن را خواسته‌ای اشتباه و ظلم به انقلاب ۱۷ اکتبر دانست.  سید حسن نصرالله این تظاهرات را شکست خورده خواند و گفت خلط بین شعار خلع سلاح مقاومت با درخواست‌های محق اقدام مردودی است.

او از روش برخی از جریان‌های ی لبنان انتقاد کرد و گفت روشی که این جریان‌ها با هدف خلع سلاح حزب‌الله در پیش گرفته‌اند هیچ فایده‌ای نخواهد داشت و بهتر است آن‌ها به جای این گونه اقدامات، گزینه جایگزین ارائه بدهند.

سید حسن نصرالله گفت: سلاح مقاومت برای محیط مقاومت لبنان بخشی از فرهنگ و باور راهبردی بوده و ریشه‌دارتر از این است که برخی آن را مطرح کنند».

دبیرکل حزب‌الله لبنان به معترضان در این کشور توصیه کرد که از هرگونه درگیری با ارتش و فحاشی و مسدود کردن راه‌ها اجتناب کنند. او اقدام برخی از افراد منتسب به حزب‌الله در سب و لعن برخی از شخصیت‌های لبنان را اقدامی فردی و غیر اخلاقی خواند و گفت که سوء استفاده از این مسائل و تعمیم آن به یک مجموعه و دیگران، در حق ما جنایت است.

او تحریک احساسات مذهبی و دینی با هدف ایجاد اختلاف بین مسلمانان و مذاهب را خطرناک‌تر از تخریب اموال عمومی دانست و گفت که این گونه اقدامات، زمینه را برای فتنه آماده می‌کند.

سید حسن نصرالله حملات رسانه‌ای مغرضانه علیه حزب‌الله لبنان و نیروهای ی شیعه و مسئول دانستن آن‌ها در قضیه حمله به مؤسسات و اموال عمومی در تظاهرات اخیر را محکوم کرد و گفت که حزب‌الله برای ممانعت از ایجاد فتنه و درگیری و بازگشت به خطوط تماس هر کاری که بتواند، انجام خواهد داد.

دبیر کل حزب‌الله لبنان به موضوع افزایش قیمت دلار در این کشور اشاره کرد و گفت که این مسئله به عرضه و تقاضا ارتباط دارد ولی آمریکایی‌ها برای ممانعت از تزریق دلار در بازار، به بانک مرکزی فشار وارد می‌کنند.

او ادامه داد: دولت آمریکا مانع از این است که دلار به لبنان وارد شود و به بانک مرکزی به این بهانه که دلارها از لبنان به سوریه فرستاده می‌شود، فشار اعمال می‌کند».

سید حسن نصر الله به اقدام یکی بانک لبنان در ایجاد اختلال در بازار ارز اشاره کرد و گفت این بانک که مورد حمایت برخی از تمداران است، از آگوست، ده‌ها میلیون دلار را در لبنان جمع کرده و به خارج فرستاده است.

دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه طی مدت اخیر ۲۰ میلیارد دلار از بانک‌های لبنان براساس آمارها و اظهارات رسمی خارج شده است، پرسید چه کسانی این پول‌ها را از لبنان خارج کرده‌اند.

نصرالله نمایه

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که بنی گانتز»، وزیر وقت جنگ رژیم صهیونیستی تجارب گسترده‌ای از شکست و ناکامی در جنوب لبنان در پرونده خود دارد.

سید حسن نصرالله نوسانات اخیر در بازار ارز لبنان را توطئه دولت آمریکا علیه لبنان دانست و گفت که مسئله افزایش قیمت دلار به موضوع امنیت ملی تبدیل شده است و مردم لبنان نباید به شایعات گوش دهند؛ چرا که گوش دادن به این شایعات به امنیت ملی لبنان صدمه وارد کرده و آن را تهدید می‌کند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که برقراری ارتباط با سایر کشورها به منظور تأمین ما یحتاج در این کشور بدون اینکه نیازی به تبادل دلار باشد، باعث ارتقا و تغییر در جایگاه لبنان خواهد شد.

او در ادامه به دست داشتن اسرائیل در توطئه‌های اخیر علیه لبنان اشاره کرد و گفت: آمریکایی‌ها از لبنان و اقتصاد آن برای تحقق منافع خود استفاده می‌کنند و این مصالح، همان تحقق امنیت برای اسرائیل و ایجاد ثبات در مرزهای دریایی و زمینی آن است».

حزب‌الله و دولت لبنان، کشور را رها نخواهد کرد

سید مقاومت کسانی را که به دنبال تحریک مناطق حامی مقاومت در لبنان علیه حزب‌الله است، خطاب قرار داد و گفت که این طرح و توطئه آن‌ها شکست خواهد خورد. او گفت: کسانی که به گرسنگی ما در لبنان امید بسته و روی اینکه اجازه بدهیم کشور در گرسنگی به سر ببرد، باید گفت که این مسئله هرگز محقق نخواهد شد».

او به خروج نام عربستان سعودی از لیست کشورهای ناقض حقوق کودکان یمن اشاره کرد و گفت که قوانین بین‌الملل و سازمان ملل از لبنان حمایت نخواهد کرد؛ چرا که آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل، طی اقدامی خفت‌بار اسم ائتلاف سعودی را از این لیست خارج کرده و جنایت‌های آن در یمن را فراموش کرده است.

قانون سراز آمریکا علیه سوریه

سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود به اقدام آمریکا در وضع تحریم‌های اقتصادی علیه سوریه که قرار است از فردا اجرایی شود، اشاره کرد و گفت که اینکه واشنگتن به این قانون متوسل شده، نشان دهنده پیروزی سوریه در جنگ است و این تحریم‌ها آخرین حربه و سلاح آمریکایی‌هاست.

متحدان سوریه، در جنگ اقتصادی هم آن را رها نخواهند کرد

وی ادامه داد: متحدان سوریه در کنار این کشور ایستادند و برای لحظه‌ای هم این کشور را رها نکردند و [از این به بعد] در مواجهه با جنگ اقتصادی آمریکا نیز سوریه را ترک نخواهند کرد».

سید حسن نصرالله گفت که تحریم‌های آمریکا علیه سوریه مردم این کشور را هدف قرار داده و هدف از وضع این گونه تحریم‌ها، تلاش آمریکا برای بازگرداندن آشوب و هرج و مرج و جنگ داخلی به سوریه است.

قانون سزار آمریکا، لبنانی‌ها را هم تحت تأثیر خواهد

دبیرکل حزب‌الله لبنان در باره تبعات و تأثیرات این تحریم‌ها هشدار داد و گفت که لبنانی‌ها باید از اینکه سوریه تحریم خواهد شد، خوشحال نباشند؛ چرا که به گفته وی، این تحریم‌ها لبنانی‌ها را آزار خواهد داد و چه بسا، حتی بیشتر از خود سوری‌ها، آن‌ها را هدف قرار داده و آزار دهد.

او گفت که حزب‌الله واقف است که دولت لبنان توانایی مقابله با تحریم‌های آمریکا را ندارد ولی حداقل کاری که می‌تواند انجام دهد این است که زیر بار این تحریم‌ها نرفته و از آن‌ها تبعیت نکند.

سید حسن نصرالله در پایان سخنان خود گفت که آمریکایی‌ها همه تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا فرصت‌های ایجاد شده در برابر لبنانی‌ها را از بین برده و آن‌ها را مجبور به تسلیم در برابر صهیونیست‌ها کند. دبیرکل حزب‌الله لبنان تأکید کرد که این مسئله نیز محقق نخواهد شد.

سید حسن نصرالله نمایه

دبیر کل جنبش حزب‌الله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت چهارمین سالروز شهادت مصطفی بدرالدین، فرمانده حزب‌الله، به مسائل منطقه پرداخت.

 دبیر کل جنبش حزب‌الله لبنان به مناسبت سالروز شهادت مصطفی بدرالدین، فرمانده حزب‌الله در سوریه سخنرانی کرد.

شهید مصطفی بدرالدین» فرمانده شاخه نظامی حزب الله ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ (۱۳ مه ۲۰۱۶) در حمله راکتی و توپخانه‌ای تکفیری‌ها به نزدیکی فرودگاهی نظامی در حوالی دمشق، پایتخت سوریه ترور شد.

شهید بدرالدین (معروف به سید ذوالفقار)

سید حسن نصرالله در ابتدای سخنرانی خود سالروز ضربه خوردن امیرالمؤمنین علی (ع) به دست یکی از خوارج (ابن ملجم مرادی) را به مسلمانان و شیعیان تسلیت گفت. او همچنین روز جهانی پرستار را به همه پرستاران لبنان تبریک و تهنیت گفت.

سید حسن نصرالله گفت: این حادثه هنوز هم دارای پند و عبرت است. امام علی با قدرت در برابر اولین پدیده خطرناک تکفیری در جهان اسلام ایستاد. این گروه خیلی از مردم را به خاطر کمترین شبه کشته و جنایت‌های زیادی مرتکب شده‌اند. مقابله با این گروه نیازمند رهبری بزرگ بود تا در برابر آن‌ها بایستد. این پدیده در سال‌های اخیر دوباره برگشته و تفکر تکفیری دیروز در کابل بیمارستان ن و زایمان را هدف قرار داد».

دبیر کل حزب‌الله لبنان سالروز شهادت سید مصطفی بدرالدین را به خانواده این شهید مقاومت به ویژه مادر، همسر و دختران وی تبریک و تسلیت گفت.

سید حسن نصرالله گفت که پیشتر در مورد صفات شخصی شهید ذوالفقار صحبت کرده است ولی امروز قصد دارد به آن دسته از ویژگی‌های شخصیتی او بپردازد که همه در جنبش مقاومت اسلامی به این ویژگی‌ها نیاز دارند.

سید حسن نصرالله اظهار داشت که شهید بدرالدین روحیه قوی و بالایی داشت و این مسئله باعث مقاومت، ثبات و همبستگی و توانایی تفکر شد. او گفت: هنگامی که روحیه انسان پایین یا ضعیف یا در برابر حوادث مضطرب باشد، این مسئله باعث فروپاشی و ناتوانی وی در مدیریت و فرماندهی خواهد شد و پیامدهای خطرناکی برای این گونه افراد خواهد داشت».

او به نقش سید ذوالفقار در جنگ حرب نیسان» (معروف به جنگ خوشه های نزداسرائیلی ها) اشاره کرد و گفت که شهید مصطفی بدرالدین در این جنگ (۱۹۹۶) فرمانده نظامی کل مقاومت لبنان بود و نقش بزرگی در این جنگ (۱۶ روزه) داشت.

چرا جنگ علیه سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد؟

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که مهمترین نقش شهید بدرالدین در سوریه بود. چرا که بهانه جنگ در سوریه، قانون اساسی و نظام ی نبوده بلکه مشکل سوریه این بود که این کشور خارج از هیمنه غرب و آمریکا بود.

سید حسن نصرالله تصریح کرد: در سال ۲۰۱۱ و در بحبوحه سوء استفاده خطرناک از بهار عربی، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها و سعودی‌ها طرح و نقشه مشترک داشتند. ترکیه، قطر و کشورهای عربی و اسلامی و اروپایی از این طرح حمایت کردند. این طرح همان طرح سیطره  هیمنه بر سوریه بود.».

او ادامه داد: از نظر آن‌ها تا زمانی که بشار اسد مواضع خود را [بر اساس خواسته های آن‌ها] تغییر دهد، مشکلی نداشت که در رأس قدرت باشد. مشکل سوریه شخصی و ترکیبی و نظام ی نبود بلکه سوریه خارج از سیطره آمریکا در منطقه بود؛ چرا که نفت و گاز و حاکمیت ی [مستقل] داشت».

او با بیان اینکه سوریه کشور ضعیف یا فقیری و حاشیه‌ای نبود بلکه سوریه در مرکز جهان عرب جای اشت، گفت که هدف این بود که سوریه به زیر هیمنه و سلطه آمریکا برود. اسرائیل را به رسمیت بشناسد و قدس و فلسطین را کنار بگذارد.

درک مشترک ایران و حزب‌الله از شرایط سوریه

سید حسن نصرالله گفت که این فهم و درک ما و برادران ما در ایران از شرایط سوریه و هدف اصلی از ایجاد جنگ جهانی علیه سوریه» بود. بنابر این ما باید اقدام می‌کردیم».

وی اظهار داشت که سوریه حاضر به تسلیم در برابر فشارهای استکبار جهانی و غرب نشد و از این‌رو، قدرت‌های استکباری و ادوات آن‌ها در منطقه و جهان خواستند، آن را به زانو درآوردند.

هزینه نرفتن حزب‌الله له سوریه، بیش از رفتن بود

سید حسن نصرالله گفت با درک این شرایط، ما در حزب‌الله تصمیم گرفتیم که برای کمک به دولت سوریه برای مقابله با نقشه استکبار و آمریکا، به این کشور برویم. با این حال می‌دانستیم که این تصمیم ما چه تبعاتی خواهد داشت. ما می‌دانستیم که این تصمیم برای ما هزینه‌های مالی و جانی خواهد داشت. ما میدانستیم که عده‌ای به همین دلیل، به ما حمله رسانه‌ای و ی خواهند کرد و تلاش خواهند نمود چهره ما (حزب‌الله) را تخریب کنند.

سید حسن نصرالله  در چرایی این تصمیم حزب‌الله گفت که میزان و حجم خطرات (نرفتن به سوریه) به گونه‌ای بود که فلسطین، لبنان، سوریه و مسائل برحق در منطقه را تهدید می‌کرد و این مسائل باعث شد که ما به فکر رفتن به سوریه بیفتیم.

شهید مصطفی دوشادوش شهید سردار سلیمانی جنگید

دبیرکل حزب‌الله گفت که شهید بدرالدین با توجه به این ارزیابی و درک شرایط و خطرات پیرامون، به همراه نیروهای حزب‌الله به سوریه رفت و دوشادوش شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه علیه تکفیری‌ها و در راستای خنثی‌سازی نقشه استکبار آمریکا جنگید.

سید حسن نصرالله گفت که سوریه با رشادت‌های محور مقاومت و نیروهایش تا به امروز در برابر حملات ایستاده و هم‌اکنون به رغم فشار جنگ روانی و محاصره چند ساله، در مصاف ی نیز موفق بوده است.

او گفت: کسانی که دست به محاصره ایران، سوریه، ونزوئلا غزه و یمن زده‌اند همان کسانی هستند که امروز از چالش‌ها و پیامدهای به وجود آمده از شیوع کرونا رنج می‌برند و با مشکلات عدیده‌ای روبه رو هستند».

تکذیب نزاع در سوریه بر سر نفوذ قدرت در این کشور

سید حسن نصرالله گفت که حرف‌وحدیث‌ها در مورد وجود نزاع و درگیری بین ایران و روسیه در سوریه صحت ندارد؛ چرا که ایران به دنبال جنگ نفوذ قدرت در این کشور نبوده است؛ نه با روسیه و نه با دیگران.

سید حسن نصرالله مداخله ایران در امور سوریه را رد کرد و گفت که ایران به هیچ وجه به دنبال مداخله در امور داخلی سوریه نبوده بلکه به دنبال این بوده که دمشق در برابر طرح هیمنه آمریکا سرپا بایستد.

دبیرکل حزب‌الله تصریح کرد: چه بسا بین متحدان در سوریه در ارزیابی برخی اختلاف نظر وجود داشته باشد ولی این مسئله منجر به نزاع بر سر نفوذ نمی‌شود. من حامیان و طرفداران مقاومت را مطمئن کنم که در سوریه چیزی به نام نزاع بر سر نفوذ  وجود ندارد که ما بگوییم جبهه حمایت از سوریه وارد فرساش شده است».

او حضور نیروهای ایرانی در سوریه در مقطع کنونی را تکذیب کرد و گفت که ایران فقط حضور مستشاری در سوریه دارد و گفت که شماری از این مستشاران به دلیل کمک به ارتش سوریه در خطوط مقدم جبهه به فیض شهادت نائل شده‌اند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که رژیم اسرائیل در جنگ سوریه بر روی گروه‌های تکفیری و تروریستی حساب باز کرده بود. با این حال این رژیم و گروه‌های مورد حمایت صهیونیست‌ها در سوریه شکست خوردند و هم‌اکنون متوجه خطرات جدید علیه خود شده‌اند.

وی ادامه داد: سید حسن نصرالله با بیان اینکه رژیم صهیونیستی از تحولات سوریه ترسیده است، اظهار داشت که همین نگرانی و ترس باعث شده ست که دست به ماجراجویی حساب نشده‌ای در سوریه بزند.

دبیرکل حزب‌الله لبنان با بیان اینکه سوریه در جنگ علیه خود پیروز شده است، اظهار داشت که این کشور همچنان چند نبرد دیگری پیش رو دارد. اوگفت: رهبران و ارتش سوریه وبخش بزرگی از مردم این کشور در این جنگ پیروز شدند و سایر نبردها فقط نیاز به صبر و استقامت دارد».

سید حسن نصرالله گفت که سوریه از تجزیه و طرح توطئه علیه خود که اموال و تسلیحات و هزاران نیروی مسلح برای آن درنظر گرفته شده بود، نجات یافته است.

او گفت: سوریه به لطف مقاومت رهبران و ارتش و ملت و استقامت متحدانشان توانستند در این جنگ پیروز شوند. دشمنان سوریه به دنبال این هستند که آنچه را که با جنگ به دست نیاورده‌اند با ت به دست بیاوردند».

سید حسن نصرالله ادامه داد: نبرد ی شدیدتر از نبرد نظامی است و خطرات این گونه جنگ و نقابل بزرگتر از خطرات جنگ نظامی است و سوریه همچنان در نبرد ی و نظامی به سر می‌برد».

سید حسن نصرالله  اظهارات اخیر نفتالی بنت، وزیر جنگ اسرائیل را نادان» خواند و گفت که این وزیر نادان وعده خروج نیروهای ایران از سوریه را تا پایان سال میلادی جاری وعده داده است.

دبیرکل حزب‌الله لبنان اظهار داشت که رژیم سهیونیستی خود و شهروندان خود را فریب می‌دهد و این چنین وانمود می‌کند که در سوریه پیروز شده است و ایران در حال خروج از این کشور است.

او اظهارات نفتالی بنت را کذب و  و تلاشی برای انحراف افکار عمومی دانست و گفت که صهیونیست‌ها نمی‌توانند به حضور مستشاری ایران و نیروهای حزب‌الله در سوریه پایان دهند؛ چرا که حضور در سوریه تصمیم رهبران این کشور بوده و حضور این نیروها بنا به درخواست دمشق بوده است.

 اسرائیل با حملات خود در سوریه، خود را وارد یک جنگ خیالی کرده است

سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود، در باره حضور نظامی ایران و ادعای رژیم صهیونیستی در این باره گفت که مشاوران ایرانی در سوریه نظامی نیستند. در نتیجه اسرائیل با حملات خود در سوریه، خود را وارد یک جنگ خیالی کرده است.

او گفت: سوریه نیازی به آمدن نیروهای ایرانی نداشت و برخی از نیروهای ایران فقط به مدت دو ماه در نبرد حلب حضور داشتند».

دبیرکل حزب‌الله لبنان در مورد خروج نیروهای مقاومت از برخی مناطق نیز اظهار داشت که بعد از فیصله دادن به نبردها در جبهه‌ها به نفع خود، کاهش نیرو در این مناطق و جبهه‌ها با هماهنگی ارتش سوریه انجام می‌شود.

او در مورد ادعاهای مقامات صهیونیست مبنی بر اینکه با حملات هوایی در سوریه پیروزی نصیبشان شده، اظهار داشت که بر خلاف این ادعاها و دستاوردهای تل‌آویو، این محور مقاومت است که پیروز شده است.

سید حسن نصرالله با بیان اینکه رژیم اشغالگر قدس به عمد به دنبال گمراه کردن افکار عمومی و دروغ گفتن در باره دستاوردهای ادعایی» خود در سوریه است، به ساکنان فلسطین اشغالی و اسرائیلی‌ها توصیه کرد که به دروغ و ادعاهای رهبرانشان گوش ندهند؛ چرا که این امکان است که آن‌ها مرتکب حماقتی شده و منجر به انفجار اوضاع در منطقه شود.

هدف اسراییل درباره خروج نیروهای ایرانی از سوریه محال است

دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت که ادعای اسرائیل در خصوص هدفش از اخراج نیروهای ایرانی (اسرئیل مدعی است ایران در سوریه نیروی نظامی دارد)، محقق نشدنی و محال است.

سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود به اوضاع داخلی لبنان پرداخت و گفت که برخی از لبنانی‌ها باید در نحوه ارتباط با دولت سوریه بازنگری کنند؛ چرا که این مسئله اول از همه به مصلحت آن‌هاست.

او به تصمیم دولت حسان دیاب برای قرض گرفتن از صندوق بین‌المللی پول نیز اشاره کرد و گفت که حزب‌الله به رغم تحفظات و احتیاط‌هایی که در این مسئله دارد، نمی‌خواهد اوضاع را برای دولت پیچیده کند.

سید حسن نصرالله برقراری روابط با سوریه را مسئله مهمی برای لبنان دانست؛ چرا که به گفته وی، این ارتباط زمینه را برای حل بحران اقتصادی لبنان فراهم خواهد کرد.

او با ابیان اینکه بهترین کار این است که در لبنان به احیا بخش‌های زراعی و صنعتی پرداخته شود، اظهار داشت که بازارهای عربی پیش‌روی لبنان است و برای رسیدن به این بازارها باید از سوریه عبور کرد و به عراق رسید.

سید حسن نصرالله وجود قاچاق در لبنان را یکی از مشکلات این کشور دانست و گفت که لبنان به تنهایی قادر به نمی‌تواند این معضل را حل کند.

او گفت که ارتش لبنان به تنهایی قادر به جلوگیری از قاچاق کالا نیست و برای منع قاچاق باید باید همکاری دوجانبه وجود داشته باشد.

دبیرکل حزب‌الله لبنان در مورد استقرار نیروهای بین‌المللی در مرز لبنان با سوریه نیز گفت که یکی از اهداف جنگ 2006 اسرائیل علیه مقاومت،  تحقق این مسئله بود و نمی توان حضور این نیروها را قبول کرد.

سید حسن نصرالله هشدار داد اگر در مورد روابط ی و به تبع آن روابط اقتصادی با سوریه بازنگری نشوند، احتمال فروپاشی در لبنان هست.

او گفت که دولت سوریه آماده بازنگری در روابط با لبنان است و مسئولیت تاخیر در این بازنگری و طولانی‌کردن آن، بر عهده لبنانی‌هاست.

سید حسن نصرالله در پایان سخنان خود از همه مردم خواست به توصیه‌ها و مقررات مربوط به مقابله با شیوع کرونا، عمل کنند.[مشرق]


مثل چمران بمیرید!

امام خمینی رضوان الله علیه، در اول تیر سال 1360 یعنی فردای شهادت دکتر چمران فرمودند: چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا كرد و در این دنیا شرف را بیمه كرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه كرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.»(صحیفه امام/ ج‌14/ ص491)

طبق فرمایش مهم و عمیقی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کَمَا تَعِیشُونَ تَمُوتُونَ وَ کَمَا تَمُوتُونَ تُبْعَثُونَ وَ کَمَا تُبْعَثُونَ تُحْشَرُونَ»(عوالی اللئالی/ ج4/ ص72)- همانگونه که زندگی می‌کنید، می‌میرید، و همانطور که می‌میرید مبعوث می‌شوید، و همانگونه که مبعوث می‌شوید، محشور خواهید شد-. اینکه امام خمینی رضوان الله علیه گفتند: مثل چمران بمیرید» تنها کسانی می‌توانند چمرانی بمیرند که چمرانی زیسته باشند.

این همان هنر مردان خداست که امام خمینی رضوان الله علیه در پیام شهادت شهید چمران به آن اشاره کردند. ایشان پس از اینکه شهادت دکتر چمران را شهادت انسان‌ساز» معرفی کردند، اینگونه نوشتند: چمران عزیز با عقیده‌ی پاکِ خالصِ غیر وابسته به دستجات و گروه‌هاى ى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن، از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بى‌هیاهوهاى ى و خودنمایی‌هاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‌، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت.»(صحیفه امام/ ج14/ ص478).

همچنین به تعبیر سید شهیدان اهل قلم، شهید مرتضی آوینی: هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کره خاکی می گذرد؛ و همه ی آنان که پیش از این بوده‌اند، مُرده‌اند؛ ما نیز خواهیم مُرد و بر مرگ ما نیز هزاران سال خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مُرده‌اند! و تو ای عزیز! می‌دانی تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه زیسته باشند.»(کتاب گنجینه‌های آسمانی، گفتارهای روایت فتح)؛ سال‌ها بعد بزرگ‌مرد دیگری از جنس شهید چمران، یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی بر این نوع مرگ هنرمندانه تأکید داشت که: برای شهید شدن باید شهید زندگی کرد.»

 

سرّ زیست چمرانی و شهید زندگی کردن

اصلی‌ترین شاخص در سبک زندگی شهدایی، این است که شهدا به حقیقت عبودیت رسیده‌اند. در حدیث معروف، وقتی عنوان بَصْری» از محضر امام صادق علیه السلام سؤال می‌کند: مَا حَقِیقَةُ اَلْعُبُودِیَّةِ؟» حضرت فرمودند: حقیقت بندگی سه چیز است: نخست آنکه انسان برای خود ملکیتی نبیند، و هر آنچه هست و دارد را از خدا بداند و باید آن را برای خدا و در جایی که خدا خواسته قرار دهد، تلاش و کار را برای خدا خالص کند و جز خدا در مُخیله‌اش نباشد (أَنْ لاَ یَرَى اَلْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اَللَّهُ مِلْكاً لِأَنَّ اَلْعَبِیدَ لاَ یَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ یَرَوْنَ اَلْمَالَ مَالَ اَللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اَللَّهُ بِهِ).

دوم آنکه به سود خویش مصلحت اندیشی نكند و همه تدبیرش را به خدا واگذارد و معتقد باشد که عبد است و هر جا مرضی نظر خدا باشد حضور یابد و غائب نباشد (وَ لاَ یُدَبِّرُ اَلْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً). اگر انسان تدبیر امورش را به خدا واگذار کند، مصائب هم برای او آسان می‌شود، اگر انسان تکلیف‌گرا باشد و تکالیف الهی را با احساس مسئولیت انجام دهد دچار خودبرتربینی و غرور نمی‌شود.

سوم آن است که انسان دائماً به انجام واجبات و ترک محرمات مشغول باشد، تکلیف‌گرایی و مسئولیت‌پذیری داشته باشد؛ اگر انسان برای خود مالکیت قائل نباشد، می تواند انفاق کرده و از جان بگذرد. شهید چمران در پنجاه سالگی و حاج قاسم در 62 سالگی یعنی سنین بازنشستگی و نزدیک به بازنشستگی و استراحت به شهادت رسیدند، و این یعنی همه وقت خود را برای خدا گذاشته بودند(وَ جُمْلَةُ اِشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ.(بحار الأنوار/ ج1/ ص224)). واقعا مصداق حقیقة العبودیة، شهدایی مثل چمران و حاج قاسم‌اند.

در زمانه این دو شهید، هیچ محاسبه مادی به نفع آنها نبود و کارهای آنها تنها با انگیزه عقلانیت الهی درست بود؛ چرا كه بسیاری دنبال مقاصد دنیوی و حزبی خودشان بودند، ولی چمران و حاج قاسم دنبال اهداف خود بودند. معیار حرف زدن و تصمیم‌گیری‌های شهید چمران و شهید سلیمانی، طبقه‌بندی مادی نیست؛ چرا كه آنها عکس پیشرفت مادی حرکت می‌کردند. زندگینامه آنها در سیر معی که بسیاری از ما پیش می‌رویم، پیش رفت؛ چمران از آمریکا به مصر و سپس به لبنان و جبهه‌های ایران می‌رود و حاج قاسم با درجه سرلشگری، سنگر به سنگر مدافعان حرم دوشادوش و هم‌نفس رزمندگان می‌دود و می‌جنگد؛ هر دو اهل ورود در محاصره‌های دشمن و شکستن آنها بودند.

همانطور که شهید چمران اولین هسته‌های مقاومت انقلابی را تشکیل داد؛ و می توان گفت كه چمران بنیانگذار حزب الله و انتفاضه حماس است، حاج قاسم نیز تکمیل کننده این راه می‌باشد؛ لذا همانگونه که جناب سید حسن نصرالله می‌گوید: من تربیت شده امام موسی صدر و چمران هستم و تحت طرز تفکر این دو، بزرگ شده‌ام.» با روحیه‌ی عاشقانه‌ی برآمده از عمق اخوت ایمانی با حاج قاسم انس داشت. ما امروز و در گام دوم انقلاب، بیش از پیش نیازمند چمران و حاج قاسم هستیم، چمران و حاج قاسم مردانی نه برای گذشته بلکه برای آینده‌اند.

   

امام خمینی و شهید چمران

تجلی عبودیت انقلابی در مناجات‌نامه‌های شهیدان چمران و سلیمانی

همانطور که شهادت این دو شهید- چمران و سلیمانی- انسان‌ساز» است؛ دست‌نوشته‌های مناجاتی این دو شهید نیز با هم شباهتی شگفت دارند و عنصر عبودیت، محبة الله و اخلاص در تمام نوشته‌های‌شان موج می‌زند. بازخوانی نوشته‌های آنها تقویت کننده ایمان حُبّی است. ایمان حُبّی بالاترین درجه ایمان است: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»(بقره/ 165)

بخشی از مناجات‌نامه شهید مصطفی چمران:

خدایا عذر می‌خواهم از این که در مقابل تو می‌ایستم و از خود سخن می‌گویم و خود را چیزی به حساب می‌آورم که تو را شکر کند و در مقابل تو بایستد و خود را طرف مقابل به حساب آورد! خدایا آنچه می‌گویم از قلبم می‌جوشد و از روحم لبریز می‌شود. خدایا دل شکسته‌ام، زجر کشیده‌ام، ظلم زده‌ام، از همه چیز ناامید و از بازی سرنوشت مأیوسم، در مقابل آینده‌ای تیره و مبهم و تاریک فرو رفته‌ام، تنها تو را می‌شناسم، تنها به سوی تو می‌آیم، تنها با تو راز و نیاز می‌کنم.

خدایا از آنچه کرده ام اجر نمی خواهم و به خاطر فداکاریهای خود بر تو فخر نمی‌فروشم، آنچه داشته‌ام تو داده‌ای و آنچه کرده‌ام تو میسرنمودی، همه استعدادهای من، همه قدرتهای من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم، از خود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم.

تو ای خدای من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت نا امیدی دست مرا گرفتی و هدایت کردی. در ایامی که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی. خدایا تو را شکر می کنم که مرا بی نیاز کردی تا از هیچکس و از هیچ چیز انتظاری نداشته باشم. خدایا تنها با تو راز و نیاز می‌کنم و به سویت می‌آیم».

بخشی از مناجات‌نامه شهید حاج قاسم سلیمانی: ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی‌همتا! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.

خداوندا! . این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،  تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.»[ایجنا]

             

درسی از امام خمینی (س) / چمران شرف را بیمه کرد

    جان کلام این جا است که حضرت امام که درباره چمران با قطعیت و قاطعیت سخن می راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می سازد که: او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می‏ توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند»

شهید چمران

هنر آن است که بی‏ هیاهوهای ی و خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‏، و این هنر مردان خداست.» این فراز قسمتی از پیامی به مناسبت شهادت شهید بزرگوار مصطفی چمران است که بر خامه خمینی کبیر جاری شده و در کنار سایر مطالب از این دست، مجموعه ای منحصر به فرد و آموزنده را از تعاریف نسبت به شخصیت یک فرد ارائه می کند که: ضمن آنکه بزرگی شخصیت چمران عزیز را می رساند، بسیار پند آموز و سازنده است و با در نظر گرفتن این امر که حضرت امام (س) اهل غلو و تعریف و تمجید بی مورد نبودند، برحلاوت و دلنشینی آن افزوده می شود. در این جا به جا است اگر به این سؤال بپردازیم که حضرت امام با چه عباراتی به تعریف از چمران می پردازند؟ و جهت و مقصود از به کارگیری این عبارات چیست؟
در پاسخ باید گفت: اولین جائی که درآثار حضرت امام این موضوع رخ می نماید، در تاریخ ۱۳شهریور ۱۳۵۸است که با استناد به اوصاف مردم کردستان از خوشرفتاری چمران با آنها چنین می فرمایند: . تشکر می‏ کنند از وضع معاشرت اینها با آنها. همان دیشب در رادیو راجع به آقای چمران بود که از آن تعریف کرده بودند که چه قدر با ما خوشرفتاری می ‏کند. لشکر اسلام است دیگر، لشکر اسلام که بدرفتاری نمی‏ کند.» (صحیفه امام؛ ج ‏۹، ص ۴۱۹)
اوضاع و احوال آن روزهای کردستان و قضایای پاوه و آن همه قصاوت و سنگدلی گروههای معارض با سپاهیان اسلام و در کنار آن بروز و ظهور این روش، یقینا نشان دهنده ی اعمال و انتخاب آگاهانه کردارها در راستای هدف مقدسی است که کردار را ماندگار و مثال زدنی و رفتار سردار بزرگ اسلام حضرت مالک اشتر را تداعی می کند.
مورد بعد عبارات به کار گرفته شده در پیام به مناسبت شهادت چمران است. در این پیام عبارات و جملاتی خودنمائی می کند که اوج تعالی شخصیت چمران را به عنوان اسوه ای حسنه معرفی می کند: سردار پر افتخار اسلام، مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی، جنگجوی پرهیزکار، معلم متعهد، دارای عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای ی، صاحب عقیده به هدف بزرگ الهی، دارای زندگی سراسر جهاد در راه عقیده و هدف، دارای حیات آمیخته به نور معرفت و پیوستگی به خدا، واجد هنر برخوداری از خلوص در جهاد در راه هدف و دور بودن از هواهای نفسانی در این باب که اورا در زمره مردان خدا قرار می دهد، در مجموع چمران را در اندیشه حضرت امام خمینی(س)، در جایگاه بی نظیری قرار می دهد که منحصر به مجاهدان این چنینی راه خدا و از جمله شهید چمران است.»
چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای ی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بی‏ هیاهوهای ی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‏، و این هنر مردان خداست.»
اما جان کلام این جا است که حضرت امام که درباره چمران با قطعیت و قاطعیت سخن می راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می سازد که: او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می‏ توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.»‏ (صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۴۷۸ - ۴۷۹ )
اما درس آموزتر از همه، انذار حضرت امام به تعدادی از مبارزین قدیمی است که بعضا هم در مقطعی با آن شهید بزرگوار همراه بوده اند و از اعتبار بالای چمران و موضوعات تاریخی چنین یادآوری می فرمایند که البته برای همه عبرت گیرندگان آموزنده و وسیله عبرت است:            
 من در حالات همه ‏تان مطالعه کردم و می‏ کنم و نمی‏ خواهم که منتهی بشود آن رأیی که من دارم به اینکه شما- خدای نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر می‏ خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمد رضا خان بیشتر می‏ شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است.
تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می‏ شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.» (صحیفه امام؛ ج ‏۱۴، ص ۴۹۱)یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان  ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد  به همین خاطر هنگامی  که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای. 

منبع:  مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص۶۱




اشاره:  خانواده به عنوان سلول تشکیل‌دهنده‌ی پیکره جامعه از ابتدای خلقت و بالتَّبع تشریع، مورد اهمیت ادیان مختلف بویژه کامل‌ترین آنها یعنی اسلام بوده است. هر نتیجه‌ای از حرکت و سویه‌ی رحمانی یا ظلمانیِ جامعه انتظار می‌رود لاجرم ریشه آن را باید در بنیاد خانواده جست‌وجو کرد. بنابراین در این نوشتار تلاش شده تا از باب تصحیح رویکرد به تشکیل زندگی مشترک و امتداد کاربردی آن در لحظه لحظه آن، مجموعه‌ای از رهنمودهای مقام معظم رهبری در سایه کلام وحی به نحوی کاربردی گردآورری شود.

امیر المؤمنین علیه السلام در جواب این سوال به نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله که چگونه همسرت را یافتی؟! با توصیفی که از زندگی مشترک خود با صدیقه طاهره سلام الله علیها ارائه می‌دهند زاویه دید صحیح را از این سرمایه مودت و رحمت یعنی ازدواج بیان می‌دارند و می‌فرمایند: نِعمَ العَون عَلی طاعَة اللّه

 

مفهوم خوشبختی

فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [مائده/100]

خوشبختی عبارتست از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت. (نک: خطبه عقد 30/3/79) جشن و اسراف و زیاده‌روی، کسی را خوشبخت نمی‌کند. مهریّه و جهیزیّه هم کسی را خوشبخت نمی‌کند، پای بندی به روشِ شرع است که انسان را خوشبخت و سعادتمند می‌کند.

 

همدیگر را بهشتی کنید!

وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ» [مائده/2]

ازدواج و اختیار همسر، گاهی در سرنوشت انسان مؤثر است، خیلی از زن‌ها هستند که شوهرانشان را بهشتی می‌کنند، خیلی از مردها هم هستند که زن‌هایشان را بهشتی می‌کنند، عکس آن هم هست، اگر زن و شوهر این کانون خانوادگی را قدر بدانند و برای آن اهمّیت قائل باشند، زندگی، امن و آسوده خواهد شد و کمال بشری برای زن و شوهر در سایه‌ی ازدواج خوب ممکن خواهد شد.

گاهی هست که مرد در فعالیت‌های زندگی سر دو راهی می‌رسد، انتخاب باید بکند یا دنیا را و یا راه صحیح امانت و صداقت را، یکی از این دو تا را باید انتخاب کند؛ این جا است که زن می‌تواند او را به راه اول یا به راه دوم بکشاند، متقابلاً، طرف عکس آن هم هست، شوهرها هم در مورد همسرانشان می‌توانند این طور تأثیرات را داشته باشند، سعی کنید باهم این طور باشید، هر دو کوشش کنید که متدیّن، در راه خدا، در راه اسلام، در راه حقیقت، در راه امانت و صداقت، نگهدارید و مانع از انحراف و لغزش شوید.

در دوران بسیار دشوار سال‌های مبارزات و همچنین سال‌های انقلاب، خیلی از زن‌ها شوهران خود را با صبر و همکاری‌شان بهشتی کردند، مردها رفتند در جبهه‌های گوناگون و خطرات را متحمّل شدند، این زن‌ها در خانه‌ها لرزیدند و دچار تنهایی و غربت گشتند، امّا زبان به شِکوه باز نکردند، شوهرهایشان از رفتن به جبهه و از ورود در میدان مبارزه، از ادامه مبارزه پشیمان شوند، می‌توانستند این طوری عمل کنند ولی نکردند، بی‌صبری نشان ندادند، شوهرانی هم بودند که همسرانشان را بهشتی کردند، هدایت آن‌ها، دستگیری و کمک آن‌ها موجب شد که این زن‌ها بتوانند در راه خدا حرکت کنند، عکس آن را هم داشته‌ایم. زن‌هایی بوده‌اند که شوهران خود را اهل جهنّم کرده‌اند و مردهایی هم بوده‌اند که زن‌های خود را جهنّمی کرده‌اند، می‌توانید با هم همکاری کنید، هم‌دیگر را اهل بهشت کنید، هم‌دیگر را سعادتمند کنید، هم‌دیگر را در راه تحصیل علم، تحصیل کمال، پرهیزگاری، تقوی و ساده زیستی کمک کنید.

 

همدیگر را خوشبخت کنید!

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [آل عمران٢٠٠]

خیلی از زن‌ها هستند که شوهر خودشان را بهشتی می‌کنند، خیلی از مردها هستند که همسر خود را حقیقتاً سعادتمند می‌کنند، موارد عکس این هم هست، ممکن است مردهای خوبی باشند، زن‌هایشان آن‌ها را اهل جهنّم کنند و زن‌های خوبی باشند که مردهایشان آن‌ها را اهل جهنّم کنند، اگر چنانچه زن و مرد هر دو توجّه داشته باشند، با توصیه‌های خوب، با همکاری‌های خوب، با مطرح کردن دین و اخلاق در محیط خانه آن هم بیشتر از مطرح کردن زبانی، مطرح کردن عملی این طور یک‌دیگر را کمک می‌کنند، آن وقت زندگی کامل و حقیقتاً وافی و شافی خواهد شد.

انسان با راهنمایی، دلسوزی و تذکّر بجا، با مانع شدن از زیاده‌روی‌ها و بعضی کج رفتاری‌های همسرش، می‌تواند او را اهل بهشت کند، البتّه عکس آن هم هست، با افزون طلبی‌ها، با توقّعات و با روش‌های غلطی که وجود دارد، می‌تواند همسر خود را جهنّمی کند.

 

توصیه متقابل

تواصّوا بالحقّ و تواصّوا بالصّبر» [عصر/3]

همدلی و همکاری کردن، معنایش این است که هم‌دیگر را در راه خدا حفظ کنید، تواصی به صبر و تواصی به حق کنید، اگر خانمِ خانه می‌بیند شوهرش دارد دچار یک انحرافی می‌شود، فرضاً در یک معامله‌ی نامشروعی دارد قرار می‌گیرد، توی یک جریان غلطی دارد می‌افتد، توی پول در آوردن‌های نادرست دارد می‌افتد، توی رفیق بازی‌های ناسالم دارد می‌افتد، اوّل کسی که باید او را حفظ کند، اوست، اگر کتقابلاً مرد این احساس‌ها را به نوع دیگری از زنش کرد، اوّلین کسی که باید زن را حفظ کند شوهر اوست، البته حفظ کردن هم، با محبّت کردن و با زبان خوش، با منطق صحیح و با برخورد مدبّرانه، حکیمانه حاصل می‌شود نه با بد اخلاقی و قهر و این چیزها، یعنی هر دو مراقب باشند تا آن دیگری را در راه خدا حفظ کنند.

باهم همکاری کنید، به هم کمک کنید خصوصاً در امر دین، اگر می‌بینید طرف شما، شوهر یا زن شما کاهل نماز است، به نماز کم اهمیت می‌دهد، به راستگویی کم اهمیت می‌دهد، به مال مردم کم اهمیت می‌دهد، به شغل دولتی کم اهمیت می‌دهد، او را بیدار کنید، به او بگویید، به او بفهمانید و کمک کنید که خودش را اصلاح کند یا اگر می‌بینید که در امر محرم و نامحرم، در امر پاکی و نجسی، در امر حلال و حرام آدم بی‌اعتنا و بی‌مبالاتی است، به او توجه بدهید، او را آگاه کنید، کمک کنید که خوب شود، دروغگوست، غیبت کن است، به او تفهیم کنید، نه اینکه دعوا کنید، نه این‌که اوقات تلخی کنید، نه این‌که مثل یک منتقد بداخلاق بنشینید یک کناری هی نق بزنید.

 

نقش و وظایف شوهر و پدر در خانواده

مثل یک پرستار، نه آقا بالاسر

.لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» [روم/21]

زن و شوهر باید هم‌دیگر را در راه صحیح و صراط مستقیم الهی حمایت کنند، اگر هر کدام از این‌ها مشاهده می‌‌کنند یک عمل خیر و یک کار شایسته‌ای از همسرشان سر می‌زند، آن را تشویق کنند و اگر بر عکس، احساس کردند که خطایی، یک انحرافی، خدای نخواسته، وجود دارد، سعی در اصلاح آن بکنند، یک‌دیگر را در راه خدا کمک و تشویق کنند.

زن و شوهر باید سعی کنند که یک‌دیگر را اصلاح کنند، نه مثل یک آقا بالاسر که مرتب به دیگری نیش بزند؛ نه! مثل یک پرستار، یک مادر و پدر دلسوز.

وجه مشترک زوجین در زندگی باید عبارت باشد از توجه به خدا و اطاعت دستورات الهی و عمل به فرامین خدا، زن و شوهر باید هم‌دیگر را در این جهت حفظ کنند، اگر زن می‌بیند که شوهر او بی‌اعتنا به مسائل دینی است، او را با حکمت و اخلاق خوش و ظرافت و زیرکی نه، وادار به آمدن در راه خدا کند، مرد هم اگر می‌بیند زنش بی‌اعتناست، او هم باید همین تکلیف را انجام دهد، این از کارهای اساسی زندگی است.

 

مراقبت اخلاقی

ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» [نحل/125]

مهمترین کمک به همسر، این است که سعی کنید هم‌دیگر را دین‌دار نگهدارید، مراقب باشید همسرتان خطای دینی نکند، این مواظبت هم به معنای پاسبانی و دیده‌بانی نیست، این مراقبت، مراقبت اخلاقی است، مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است، اگر چنانچه خطایی از همسرتان دیدید، آن را باید با شیوه‌ی بسیار لطیف و عاقلانه‌ای در او از بین ببرید و برطرف کنید، یا با تذکّر و یا با بعضی از مراعات‌ها نسبت به هم مسؤولیت دارید.

زن اگر می‌بیند شوهرش در معاملات بد افتاده، در رفیق بازی‌های بد و معاشرت‌های بد افتاده، یا مرد می‌بیند زنش افتاده در بعضی تجمّل پرستی‌های غلط یا ولنگاری‌های غلط، نباید بگوید حالا او خودش است» نه، شما هر کدام نسبت به هم وظیفه دارید، باید همّت خود را متمرکز کنید، زن و مرد می‌توانند بر روی هم اثر بگذارند.[ایجنا]


حدیث اخلاقى ؛ صفت‌هاى برجسته اخلاقى (1)

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌؛  وَ بِهذَا الاِسنادِ عَن اَبى قَتادَة قالَ: قالَ ابوعَبدِاللهِ عَلَیهِ‌السَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَكارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعضٍ، یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاءُ تَكونُ فِى الرَّجُلِ وَ لا تَكونُ فى اِبنِهِ وَ تَكونُ فِى العَبدِ وَ لا تَكونُ فى سَیِّدِهِ: صِدقُ الحَدیثِ وَ صِدقُ النّاسِ وَ اِعطاءُ السّائِلِ وَ المُكَافَاَةُ بِالصَّنائِعِ.

 قالَ اَبوعَبدِاللهِ عَلَیهِ‌السَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَكارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعض‌

[امام صادق (علیه‌السّلام) مى‌فرماید:] بعضى از مكارم اخلاق و خصلت‌ها بسته‌ى به بعضى دیگر است، یعنى با هم ارتباط دارد؛ یا ارتباط علّى و معلولى دارد كه یكى علّت آن دیگرى است، یا به‌نحوى ارتباط عملیّاتى و رفتارى با همدیگر دارند.

 

یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاء

این‌ها را هم مثل بقیّه‌ى چیزها از خدا بدانید؛ این‌را هم خدا مى‌دهد. بله، كار خداى متعال ‌بى‌حكمت نیست و رفتار ما، اختیار ما، و اراده‌ى ما در ایجاب رحمت الهى تأثیر دارد لكن بالاخره آنچه به ما داده مى‌شود، از همه‌ى مكارم، از همه‌ى خوبى‌ها، از همه‌ى نِعَم -ازجمله مكارم اخلاق- از طرف خدا است، خداوند تقسیم مى‌كند؛ به شما یك چیزى می‌دهد، به دیگرى یك چیز مى‌دهد، به آن دیگرى یك چیز [دیگر] مى‌دهد.

تَكونُ فِى الرَّجُلِ وَ لا تَكونُ فِى ابنِه‌

گاهى یك صفت خوبى در پدر هست، در پسر نیست. این‌كه حالا مى‌گویند ژن یا ژنِ [خوب‌] این‌ها خیلى اعتبارى ندارد. گاهى اوقات پدر یك صفت خوبى دارد، پسر ندارد؛ عكس‌اش هم هست كه پسر یك صفت خوبى دارد كه پدر ندارد. این‌ها ایجاب الهى و اِنعام الهى است.

وَ تَكونُ فِى العَبدِ وَ لا تَكونُ فى سَیِّدِه‌

این‌جور هم نیست كه موقعیّت اجتماعى و شأن اجتماعى هم تأثیر داشته باشد؛ نه، گاهى یك صفت خوبى را یك برده‌اى دارد كه سیّد او، ارباب او ندارد. مستخدم شما گاهى‌اوقات، یك خصوصیّتى دارد كه شما آن خصوصیّت را ندارید. یك صفت خوبى در فرد زیردست ما هست كه آن صفت در ما نیست؛ یعنى او بالاتر از ما است. خب، حالا این صفات و مكارم اخلاق كه این‌قدر هم درباره‌اش فرموده‌اند، چه چیزهایى است؟ چند صفت را حضرت بیان می‌فرمایند. این‌ها واقعاً همان جلوه‌هاى درخشان اسلام است؛ لبّ اسلام این‌ها است. این خصوصیّات [است‌] كه انسان‌هاى برجسته مى‌سازد و به بركت وجود انسان‌هاى برجسته در یك اجتماع، در یك جامعه‌ى بشرى، نظام اجتماعیِ برجسته به‌وجود می‌آورد و [اگر] انسان‌های كریم، انسان‌های شجاع، انسان‌های باگذشت، انسان‌های صادق در یك جامعه‌اى باشند، این جامعه، جامعه‌ى برجسته‌اى مى‌شود؛ [البتّه‌] عكسش هم صادق است. واقعاً انسان باید این‌ها را مثل دُر و گوهر گران‌بها روى چشم‌اش بگذارد و به دنیا عرضه كند. حالا این صفات چیست؟

یك نَفَس  موعظه

حدیث اخلاقى؛ صفت‌هاى برجسته اخلاقى (2)

 

ابتداى درس خارج فقه حضرت آیت الله ‌ای حفظه الله‌

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌؛ عَن اَبى قَتادَة قالَ: قالَ ابوعَبدِاللهِ عَلَیهِ‌السَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَكارِمِ بَعضُها مُقَیدٌ بِبَعضٍ، یقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یشاءُ تَكونُ فِى الرَّجلِ وَ لا تَكونُ فى اِبنِهِ وَ تَكونُ فِى العَبدِ وَ لا تَكونُ فى سَیدِهِ: صِدقُ الحَدیثِ وَ صِدقُ النّاسِ وَ اِعطاءُ السّائِلِ وَ المُكَافَاَةُ بِالصَّنائِعِ.

 

اوّل: صِدقُ الحَدیث‌

راستگویى. الان كشور خود ما، كشور اسلامى است و از بسیارى از جوامع دنیا هم انصافاً بهتر و پاكیزه‌تر و طاهرتر است امّا در عین حال شما ببینید خیلى از مشكلات داخل كشور ما ناشى از نبودنِ همین صفت است؛ صدق‌الحدیث نیست، راستگویى نیست. راستگویى یعنى چه؟ یعنى شما حرفى را كه مى‌زنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این ‌راست است؛ اگر نه، نمى‌دانید مطابق واقع است یا نیست امّا مى‌گویید، این صدق نیست. صدق» عبارت است از این‌كه شما چیزى را كه مى‌دانید مطابق واقع است، بیان مى‌كنید. فضاى مجازى را ملاحظه كنید كه بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف، تهمت، نسبت بدون واقعیت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یك فضاى دروغ در كشور به‌وجود مى‌آید؛ ببینید، این‌ها اشكال است. پس اوّل صِدقُ الحَدیث» [یعنى‌] همه سعى كنیم راست بر زبان جارى كنیم.

 

دوم: صِدقُ النّاس‌

با مردم هم صادق باشید؛ با مردم با تقلّب و خدعه و فریب و دورویى برخورد نكنید. صِدقُ النّاس» یعنى صدق عمل با مردم؛ انسان در مواجهه‌ى با مردم با صداقت وارد بشود، با كلك و دروغ و فریب و مانند این‌ها با مردم برخورد نكند. اگر ما در مسائل گوناگون اجتماعى‌مان، ى‌مان، انتخابات‌مان، و مانند این‌ها، همین یك مورد را مراعات كنیم، ببینید چقدر دنیا آباد خواهد شد؛ وَ صِدقُ النّاس».

 

سوم: اِعطاءُ السّائِل‌

[اگر سائل‌] از شما چیزى خواست، به او بدهید اگر چنان‌چه مى‌توانید. یك وقت یك فقیرى است كه از شما سؤال نكرده، خب [اگر] به او كمك كنید خوب است امّا اگر چنان‌چه از شما درخواست كرد -سؤال كرد یعنى درخواست كرد- آن وقت این مكرمت بزرگى است و او را رد كردن، خلاف مكرمت انسانى است.

 

چهارم: المُكافَاَةُ بِالصَّنائِع‌

صَنیعة» یعنى كارهاى نیك؛ خدمت‌هاى نیك به دیگران را مى‌گویند صنیعه». مُكافئه‌ى به صنایع بكنید» یعنى [اگر] كسى به شما نیكى كرد، شما هم در مقابل به او نیكى كنید. این‌جور نباشد كه نیكى دیگران را با اهمال و احیاناً با بدى پاسخ بدهیم. [اگر] كسى به ما نیكى كرده، خب در مقابل باید به او نیكى كنیم.[ایجنا]


مثلث خطیب ،خطبه و مخاطب ساختار شكوهمندى نماز جمعه‌

(ملاحظاتى درباره اقامه نماز جمعه در شرایط كرونایى و پساكرونایى)

اشاره‌: به لطف و عنایت الهى، و با حضور امت انقلابى ایران اسلامى، در جمعه‌هاى آتى، همه نمازهاى جمعه با رعایت اصول بهداشتى برقرار خواهد بود. در این بازگشایى جامع و مبارك، آنچه دغدغه اصلى دلسوزان انقلاب به‌ویژه فرماندهان قرارگاه‌هاى فرهنگى - ائمه جمعه معزز- است، حضور مقبول» و درست» مردم خداجو در مراسم نماز جمعه است تا این آئین الهى با شكوه متناسب با شرایط كرونایى خود، برگزار شود.

منظور از حضور مقبول و درست نیز همین نكته است كه جمعیت حاضر در نماز جمعه از نظر كمّى و متناسب با ظرفیت مصلاها، قابل قبول و قابل مدیریت باشد و هم‌چنین این حضور، درست و مطابق با پروتكل‌هاى بهداشتى در شرایط اشاعه ویروس منحوس كرونا باشد.

سه‌گانه خطبه»، خطیب» و مخاطب»، اساس و بنیان نماز جمعه‌

به نظر مى‌رسد آنچه در این شرایط باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، همان اساس و فلسفه وجودى آئین الهى نماز جمعه است كه مى‌توان این فلسفه وجودى را در اضلاع مثلث خطبه»، خطیب» و مخاطب» خلاصه كرد. اساس و بنیان نماز جمعه، مبتنى بر این سه ضلع است. اول، خطبه كه حكم ركعتین نماز دارد و محور تبیین‌گرى نماز جمعه است و تمامى ائمه جمعه موظفند این ضلع را در نهایت اتقان و كارآمدى تأمین و در یك كلام خطبه تراز» را محقق نمایند. ضلع دوم، خطیب است كه مى‌بایست در كمال لیاقت و كفایت و با برخوردارى از عِلمیت»، عدالت» و بصیرت» در جایگاه مقدس و خطیر منبر و محراب نماز جمعه استقرار یابد و جامعه اسلامى را با شایستگى‌هاى حائز خود، به سمت تعالى راهبرى نماید. اما ضلع سوم، كه به‌مثابه قاعده این مثلث است، مخاطبین -یعنى آحاد مردم و بدنه جامعه و بافت اجتماعى - است و اضلاع خطبه» و خطیب» را قوام و استوارى مى‌بخشد. تناسب، تناظر و رابطه این سه ضلع نیز تا بدانجاست كه این سه، نسبت به یكدیگر هم‌آهنگى و هم‌پوشانى حداكثرى دارند و هر ضلع، اضلاع دیگر را اتقان و استحكام مى‌بخشد و از همین روى، ضعف و عدم تكمیل هر كدام از این اضلاع، اساس مثلث را متزل و ضعیف خواهد نمود.

ضرورت توجه و تمركز برنامه‌اى به ضلع مخاطب‌

این‌كه مى‌گوییم در این شرایط كه باید در عین رعایت نكات بهداشتى، نماز جمعه را با شكوه متناسبش برگزار كرد و این شكوهمندى به قوام هر سه ضلع خطبه»، خطیب» و مخاطب» وابسته است و در وضعیت فعلى تقویت ضلع قاعد (یعنى مخاطب») بیشتر مطمع نظر است، به این علت است كه به نظر مى‌رسد مى‌بایست مهم‌ترین محتواى خطبه‌ها را به بیان اهمیت و فضائل نماز جمعه و نقش و تأثیر آن در بهبود وضعیت معنوى و روحى و هم‌چنین ارتقاء بركت‌هاى مادى جامعه اعم از رزق و روزى، امنیت همه‌جانبه، صحت و سلامت، رفاه، آسایش و آرامش متمركز ساخت.

برخى از كارشناسان فرهنگى بر این باورند كه در مقوله نماز جمعه، روى ضلع مخاطب به‌طور شاید و باید كار نشده است و این كم‌كارى باعث خلوتى نسبى نمازهاى جمعه شده است. اساس كار در این ضلع،انگیزه‌سازى،انگیزه‌بخشى، و تقویت كشش‌ها و عزم‌ها به سمت نماز جمعه با تبیین آثار نماز جمعه در ابعاد امنیت‌بخشى و مصونیت‌سازى جامعه در ابعاد مختلف مادى و معنوى است. اهمیت این فریضه تا آن‌جا است كه به فرمایش امام ‌اى : اگر دستگاه امامت جمعه و نمازهاى جمعه از انقلاب گرفته شود یقینا به انقلاب لطمه‌اى سخت خواهد خورد.» (07/03/1369)

اثرگذارى نماز جمعه در بركت‌هاى مادى‌

به‌عنوان مثال، قرآن عزیز مى‌فرماید: وقتى نماز جمعه پایان یافت، به طلب فضل الهى در زمین پراكنده شوید» (فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ (جمعه/ 10)). امر به انتشار در زمین و طلب روزى، چنین دلالت دارد كه تحصیل روزى بعد از نماز جمعه، مطلوبیت و بركتى خاص و ویژه دارد و از این‌رو پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) بعد از نماز جمعه، سرى به بازار مى‌زدند. هم‌چنین حضرت مى‌فرمودند: . كسى‌كه از روى استخفاف یا انكار نماز جمعه را ترك كند، خداوند وضعیت او را پریشان مى‌كند، و به زندگى او بركت نمى‌دهد» (إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى فَرَضَ عَلَیْكُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَها فِى حَیاتِى أَوْ بَعْدَ مَوْتِى اسْتِخْفافاً بِها أَوْ جُحُوداً لَها فَلا جَمَعَ اللّهُ شَمْلَهُ، وَ لا بارَكَ لَهُ فِى أَمْرِهِ. (وسائل الشیعه، ج‌5، ص‌7)).

از این دست نكات ناب معرفتى به وفور در منابع ثقلینى وجود دارد كه مبلغان دینى به‌ویژه خویشتن ائمه جمعه محترم مى‌بایست گوهرشناسانه این نكات معرفتى را استخراج و انتشار نمایند. واقعیت این است كه هرقدر جامعه ما، به فضائل اقامه نماز جمعه معرفت یابد و انگیزه‌هاى حضور حداكثرى مردم تعالى یابد، بركات و مواهب مادى و معنوى این فریضه مبارك و متعالى بیشتر بهره‌مند خواهد شد. این‌كه نظام تبلیغى و رسانه‌اى ما به‌طور شاید و باید عَلَم اعتلایى نماز جمعه را برافراشته نساخته است، به این دلیل است كه عمق و ابعاد اثرگذارى نماز جمعه در جامعه به‌خوبى تبیین نشده است، از این‌رو مى‌بایست از تمام ظرفیت‌هاى تبلیغى، هنرى و رسانه‌اى براى انجام این امر مهم ولى زمین‌مانده استفاده كرد.

تقویت روحیّه اخوت و برادرى و تأمین ولایت عام، تشكّل و بسیج نیروهاى انقلاب، رشد بصیرت و قدرت تحلیل جامعه و بسیارى از آثار دیگر نماز جمعه از نكات مهمى است كه باید به‌طور تفصیل براى جامعه تبیین شود و براى بسط فرهنگى آن، برنامه‌ریزى داشت و این سخن امام راحل(ره) را محقق نمود: نمازجمعه، كه نمایشى از قدرت ى و اجتماعى اسلام است، باید هرچه با شكوه‌تر و پر محتواتر اقامه شود. ملّت عظیم و عزیز، با شركت خود، باید این سنگر اسلامى را هرچه عظیم‌تر و بلند پایه‌تر، حفظ نماید، تا به بركت آن، توطئه‌هاى خائنان و دسیسه‌هاى مفسدان خنثى شود.» (21/06/1358)

نكته‌اى قابل تأمل درباره اهمیت حضور در نماز جمعه‌

یك نكته قابل تأمل و تفكر این است كه در فرهنگ دینى، دغدغه‌مندى و برنامه‌ریزى براى حضور در نماز جمعه امرى مقدس و مهم ارزیابى شده است. یاران پیامبر صلى الله علیه و آله، روز پنج‌شنبه براى جمعه آماده مى‌شدند.» (. كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ یَتَجَهَّزُونَ لِلْجُمُعَةِ یَوْمَ الْخَمِیسِ. (وسائل الشیعة، ج‌7، ص‌353)) ؛ هم‌چنین امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: روز پنج‌شنبه، دارویى‌هایى كه بدنتان را ضعیف مى‌كند، نخورید تا شما را از حضور در نماز جمعه باز ندارد.» (. لَا یَشْرَبْ أَحَدُكُمُ الدَّوَاءَ یَوْمَ الْخَمِیسِ. لِئَلَّا یَضْعُفَ عَنْ إِتْیَانِ الْجُمُعَةِ (همان)) ؛ آن‌حضرت زندانیان و متّهمان پرونده‌هاى بدهكارى، تهمت و. را براى نماز جمعه بیرون مى‌آورد، تا در نماز جمعه حضور داشته باشند، و اولیاء آنان ضمانت مى‌كردند كه برگردند. فاسقان زندانى را هم براى شركت در نماز جمعه، با مراقبت‌هاى لازم بیرون مى‌فرستاد (أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام كَانَ یُخْرِجُ أَهْلَ السُّجُونِ مِنَ الْحَبْسِ فِى دَیْنٍ أَوْ تُهَمَةٍ إِلَى الْجُمُعَةِ فَیَشْهَدُونَهَا وَ یُضَمِّنُهُمُ الْأَوْلِیَاءَ حَتَّى یَرُدُّونَهُمْ؛ أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام كَانَ یُخْرِجُ الْفُسَّاقَ إِلَى الْجُمُعَةِ وَ كَانَ یَأْمُرُ بِالتَّضْیِیقِ عَلَیْهِم (مستدرك الوسائل، ج‌6، ص‌27)). این سیره فقط در عصر حكومت دینى نبوده است چراكه درباره امام كاظم علیه السلام كه در اوج طغیان حكومت طاغوت بنى العباس آمده است: وَ كَانَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ یَتَهَیَّأُ یَوْمَ الْخَمِیسِ لِلْجُمُعَةِ» (وسائل الشیعة، ج‌7، ص‌353).

توسعه مفهومى تجهیز و تهیوء براى نماز جمعه‌

نكته دیگرى كه درباره تجهیز و تهیوء از یوم الخمیس باید مورد امعان نظر قرار گیرد این است كه این آمادگى براى روز جمعه، مفهومى فراتر از تجهیز فردى دارد. اگر یك فرد باید خود را آماده كند، داروى ضعف آورنخورد، مسافرت نرود پس به طریق اولى وظیفه امام جمعه هم این هست. اگر مخاطب خطبه جمعه و مأموم نماز جمعه، یك روز قبل از یوم الجمعه باید خود را آماده كند، به طریق اولى خطیب جمعه و امام جمعه باید از نظر جسمى، روحى، معنوى، علمى و ى خود را آماده انجام وظیفه عبادى - ى خود نماید. در یك گام فراتر، ستاد اقامه نماز جمعه باید از روزهاى قبل، خود را و محل نماز را و مخاطبان را آماده كند. در واقع دو واژه تجهیز» و تهیاء»، نگاه به استعداد و آمادگى خطیب و خطبه و مخاطب، هر سه دارد. این تأكیدات هم نگاه به طراحى، ایده‌یابى و ایده‌پردازى ستادهاى نماز جمعه هم دارد و هم به كسب آمادگى‌هاى افزون‌تر علمى و معنوى امام جمعه توجه دارد و باید به توسعه مفهومى تجهیز و تهیوء بیشتر اندیشید و برنامه‌ریزى داشت.[ایجنا]


اشاره: در فضای جامعه اسلامی، هرگاه حرف از تربیت، پرورش و بطور کلی اعتلای فرهنگی زده می‌شود لاجرم ذهن به سوی نقش اسلام در آن‌ها می‌رود. اولین جلوه‌ی تمدنی اسلام، مسجد است؛ جایی که مقرّ خدمت‌رسانیِ ت، در ردای امامت است. اگر امام بخواهد مأموریت ذاتی خود را جامه عمل بپوشاند ناگزیر است که مجموعه‌های تأثیرگذار، در اطراف کانون فعالیت خود را شناسایی، پالایش و بهره‌برداری کند. یکی از این مجموعه‌های تأثیرگذار، مدرسه است. در این نوشتار بدنبال آن هستیم با نسبت‌سنجی میان مسجد و مدرسه نقش این تعامل را در توفیق امام، برای انجام مأموریتش، بررسی کنیم.

جایگاه تربیتی مسجد

مسجد؛ به عنوان تجسم هدف غایی تربیت و محور عبودیت، کارکردهای متنوع و بی‌بدیلی را در ارتقای فرهنگ توحیدی در جامعه اسلامی داشته است. مسجد در طول تاریخ اسلام مرکز تجمع و معاشرت با دینداران، سلوک جمعی، تاثیرپذیری و الگوسازی صحیح، تشاور، تواصی به خیر و فراگیری قرآن و احکام بوده است. از سوی دیگر مدرسه نیز به عنوان کانون رسمی تعلیم و تربیت در دوره معاصر مرکز یادگیری و یاددهی، نظم آموزی، انضباط پذیری و قانون گرایی است و به طور مسلم تلاقی و ارتباط این دو با خانواده می‌تواند حلقه مفقوده در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی را، ایجاد کند. به این معنا که اولیا و مربیان، مسجد را ضلع سوم تربیت بدانند و برای پرورش نسل صالح به آن بیندیشند، و ائمه جماعات و جمعه بدون خانواده و مدرسه کار خود را ناقص بدانند. حتی جا دارد که خانواده، مسجد خانه دوم فرزندشان از نوزادی و قبل مدرسه ببینند. با تجمیع این اضلاع بسیاری از مشکلات فرهنگی تربیتی یا ایجاد نمی شود یا حل می‌شود.

این ارتباط وثیق به رغم اتصال این سه نهاد مهم، اولاً زمان قرار گرفتن دانش آموزان زیر چتر تربیتی را افزایش داده و مدیریت می‌کند. ثانیاً تناسب بستر تربیت اسلامی با مفاهیم را فراهم می‌سازد. ثالثاً ابعاد مختلف وجود (مبانی فکر، علاقه و عمل) او را منطبق بر نظریه تعلیم و تربیت اسلام رشد می‌دهد.

وابستگی تحقق جامعه اسلامی به محله اسلامی

از سوی دیگر اگر تحقق جامعه و در نهایت تمدن اسلامی را هدف انقلاب شکوهمندمان بدانیم، ناگزیر شکل‌دهی مسجد طراز اسلامی را باید در دستور کار جدیِ خود قرار دهیم؛ چراکه این مسجد، مرکز اتصال چهار میمِ منازل» (خانواده)، مدرسه»، محله» و مسجد»، در راستای تولید محله‌ی اسلامی است. هر محله، یک خُرده‌ جامعه است. با پیوند محلات اسلامی است که جامعه اسلامی بوجود می‌آید؛ و با اسلامی شدن جامعه، دولت اسلامی محقق می‌گردد.

طرح پیوندِ شایسته»

چرا چند سالی است بویژه پس از فرمایش رهبر آینده‌نگر انقلاب مبنی بر اینکه: میان مسجد و مراکز آموزشی در هر محل، همکاری و پیوند تعریف شده و شایسته‌ای برقرار شود.»20/7/1389 حرف از این پیوند فراگیر شد؟ آیا به وضع امام حاضر این اتفاق افتاد یا این ظرفیت از ذات مسجد، و این نیاز از درون مدرسه بروز کرده است که چنین چیزی را اقتضا می‌کند؟ طبیعی است، مسجد که کانون همه تجمعات مؤمنانه در طول تاریخ اسلام بوده است در دل خود عطش اجتماع مبارکی مثل دانش آموزان عزیز، مربیان و معلمان دغدغه‌مند و اولیاء دلسوز را داشته باشد. چه بهتر که متولیان مساجد، ائمه محترم جماعات، آغوش خود را برای پذیرایی از ایتام آل‌محمدعلیهم السلام، با رفع موانع و ایجاد مقتضیات بُگشایند. این کهف حصین، جایی است که خانواده‌ها با اطمینان خاطر، مربیان با طمأنینه و امام با افتخار در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا آینده‌ای روشن را برای دانش‌آموزان رقم بزنند.

در این راستا و به منظور عمل به وظیفه ذاتی نهاد مقدس امامت جمعه مبنی بر تقویت ظرفیت‌های پیش‌رانِ انقلاب اسلامی، می‌توان با بهره‌گیری از امکان قانونی که در ساختار کمینه همکاری حوزه‌های علمیه و آموزش و پرورش برای ائمه محترم جمعه به عنوان رئیس وجود دارد طرح پیوند مسجد و مدرسه را اجرایی کرد.

این طرح که در استان تهران و ضمن تفاهم نامه‌ای ما بین مرکز رسیدگی به امور مساجد و ادارات کل شهر و شهرستان‌های تهران تجربه شده است پیشنهادی است که می‌تواند به همت ائمه محترم جماعات و راهبریِ ائمه جمعه‌ی عزیزمان در سراسر کشور اجرا شود.

اهداف طرح

1.       تقویت ارتباط میان مدرسه و مسجد، با محوریت خانواده

2.       دستیابی به الگوی قابل تعمیم تحقق اهداف مرتبط تربیتی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، در بستر سازنده تعامل مساجد و مدارس

3.       احصای برش برنامه‌های منعطف تربیتی قابل استفاده برای دانش آموزان در مسجد طراز اسلامی، با مشارکت مدارس و خانواده ها.

4.       جوان‌سازی و نشاط‌بخشی به مساجد از طریق تقویت حضور دانش آموزان.

5.       ایجاد فضایی سالم و معنوی جهت ایجاد رقابت صحیح بین برگزیدگان استانی جشنواره.

6.       ایجاد محیطی مناسب جهت برقراری ارتباط و تعامل و همکاری بین گروه‌ها و نفرات برگزیده استانی.

7.       برگزاری جلسات هم‌اندیشی جهت ارائه یافته‌های جدید، توسط گروه‌ها و نفرات برگزیده و میهمانان مدعو جشنواره.

معرفی و تقدیر از برترین‌های عرصه ارتباط مسجد و مدرسه

-         ایده و اقدام برتر

-         طرحنامه و نظام‌نامه تربیتی

-         مدیران مدارس و مربیان پرورشی موفق

-         مدیران و کارشناسان فعال ستاد آموزش و پرورش

-         مساجد نمونه

-         ائمه جماعات موفق

-         فعالین فرهنگی ممتاز مساجد

-         مدیران و کارشناسان فرهنگی فعال نواحی مرکز رسیدگی به امور مساجد

-         خیرین ارتباط مسجد و مدرسه

-         خانواده‌های دانش آموزان و نوجوانان مسجدی

-         انجمن نهای اولیاء و مربیان فعال در پیوند مسجد و مدرسه

-         خدام مساجد هدف در طرح پیوند

عناوین مورد ارزیابی انتخاب برترین‌های جشنواره پیوند مسجد و مدرسه:

1.       برقراری ارتباط موثر بین مسجد و مدرسه

2.       حضور دانش آموزان به همراه مربیان تربیتی در نماز جماعت مراسم‌های مساجد همجوار مدرسه

3.       برگزاری اعتکاف دانش‌آموزی

4.       برگزاری کلاس‌های تقویتی و آموزشی در مساجد

5.       هیات هفتگی دانش‌آموزی در مساجد

6.       برگزاری مسابقات فرهنگی و ورزشی در مساجد ویژه دانش آموزان مدارس همجوار

7.       برگزاری مراسمات و جلسات مدارس در مسجد

8.       حضور موثر امام جماعت مسجد در بین دانش آموزان

9.       تقدیر از دانش آموزان برتر مدارس در مسجد و بالعکس

10.     مشارکت و مسئولیت دهی به دانش آموزان در برنامه‌های مسجد

11.     برگزاری جلسات معرفتی و اعتقادی ویژه دانش آموزان در مسجد

12.     برگزاری جلسات آموزش خانواده‌های دانش آموزان به صورت مرتب در مسجد

13.     تشکیل جلسات هماهنگی برای اجرای طرح در سطوح مختلف

14.     مشارکت و حضور فعال در جلسات اتاق فکر پیوند مسجد و مدرسه

خاتمه

سرحلقه اتصال شبکه‌ایِ نهاد امامت در سراسر کشور ائمه محترم جمعه هستند که سلول‌های محلی مساجد را به بافت منطقه‌ای بدل ساخته و می‌توانند حرکتی هماهنگ را به نمایش بگذارند. در شرایطی که چنین ظرفیت خوبی برای رسیدن به چُنان اُفق روشنی یعنی تمدن اسلامی بوسیله مسجد و محله طراز وجود دارد پس جای هیچ تعلل نیست! و به عنوان مأموریت اصلی باید به آن نگریست. بویژه اینکه برگزیده شدن ائمه محترم جمعه از میان فرهیختگان حوزوی با اشراف فرهنگی-اجتماعی، جاگرفتن اهمیت موضوع در جان ایشان را قطعی می‌سازد. پس انتظار می‌رود به این مناسبت اگر مأموریتِ پیوند مسجد و مدرسه به هر دلیل پیش نرفته است در صدد رفع موانع آن باشند؛ و اگر به لطف الهی در آن موفقند از جهت ارزیابی عملکرد نیروها با همین موضوع جلسه امامت مساجد را برگزار کنند.[ایجنا]


مراتب اخلاص

نخستین مرتبه اخلاص» آن است که غرض از اطاعت امر الهی، واجب یا مستحب، رسیدن به ثواب هایی باشد که خداوند برای اطاعت کنندگان وعده داده است.

و به عبارت دیگر، خدایش را می پرستند به اطاعت امر او و به امید آن که خداوند وعده‌هایی که به مطیعین داده به او مرحمت فرماید: خواه از خواندن نماز حاجت که در تمام این موارد، هرگاه نماز بخواند برای اطاعت امر خداوند که معصوم فرموده این نماز را بخوان که چنین اجر و ثوابها دارد، البته صحیح است هرچند غرض و داعی بر اطاعت امر خدا شوق رسیدن به ثوابی است که بر این عمل داده شده، یا پرهیز از عذابی است که بر ترک آن می باشد.

خلاصه شوق ثواب، یا ترس از عقاب، اگر سبب شود که انسان چیزی را که خداوند به آن امر فرموده، اطاعت کند و بجا آورد، صحیح و منافی با اخلاص نیست.

اگر غرض خواهی، عبادت باشد (عمل صحیح است)

صحت هر عبادتی، چه واجب و چه مستحب وقتی است که جنباننده انسان برای انجام آن، تنها اطاعت امر باشد، یعنی چون خداوند به آن امر فرموده بجا آورد و اگر جنباننده انسان به سوی عمل، امر دنیوی و نفسانی مانند ریا و ضمیمه هایی که ذکر شده باشد، باطل است، پس اگر تنها اطاعت امر، داعی بر عمل شد، صحیح است و چون اطاعت امر خدا را خاصیت ها و منافعی است که در شرع خبر داده شده پس هر یک از آن خاصیت ها اگر سبب شود که انسان برای اطاعت خدا حاضر شود تا به آن خاصیت برسد، صحیح است و به همان اثر خواهد رسید.

احراز اخلاص از اول عمل واجب است

چون شرط شرعی صحت و قبولی هر عبادتی – واجب یا مستحب – اخلاص در نیت آن است پس واجب است انسان پیش از شروع به عمل، یقین به اخلاص نیت خود در بجا آوردن آن عمل داشته باشد، مانند این که شرط صحت نماز، طهارت» است، پس باید پیش از شروع نماز، یقین به طهارت داشته و با آن یقین نماز بخواند و چنانکه اگر در طهارت خود شک دارد (بدون یقین به طهارت سابق) و با آن حال شک، نماز بخواند، نمازش باطل است، همچنین اگر در اخلاص خود شک دارد و با آن شک، نماز ، روزه، حج، انفاق، یا عبادت دیگر، یقین دارد که جنباننده او برای این عبادت، تنها خداست و دیدن و ندیدن خلق برایش یکسان است و درستی مدح و ثنای خلق بر آن عمل، هیچ در دلش نیست، پس آن عبادت را انجام دهد که صحیح و مقبول است.[ایجنا]


خواب آیت‌الله دستغیب شب قبل از شهادت


مدرس عرفان اسلامی گفت: نیمه‌های شب بود که آیت‌الله دستغیب ناگهان سراسیمه از بستر بلند شد و زانوها را بلند کرده و نشست. دست‌هایش را بر پیشانی نهاد و مرتبا لاحول و لا قوة الا بالله» می‌گفت.


 20 آذر سالروز شهادت شهید محراب، آیت‌الله عبدالحسین دستغیب است که در سال 1360 هنگام رفتن به نماز جمعه شیراز به شهادت رسید.


حسن اردشیری لاجیمی، از مدرسان عرفان اسلامی درباره شهید دستغیب به فارس گفت: آیت‌الله شهید دستغیب (ره)  از سن سیزده سالگی آثاری چون  بحارالانوار، وسائل الشیعه، کافی، وافی و من لا یحضر را مطالعه می‌‌کرد.


وی افزود: در منزل ایشان یک اتاق بسیار بزرگ پر از کتاب بود و ایشان دائما مطالعه می‏‌کردند و حافظه بسیار خوبی هم داشتند. مطالعه کردن و فهمیدن روایات برایشان خیلی آسان بود تا جایی که فرزند ایشان می‌گفت: بنده بعید نمی‌‏دانم پدرم حدود بیست هزار حدیث از حفظ داشت.شهید دستغیب از نگاه مقام معظم رهبری | پایگاه اینترنتی کاروان صادقیه

غذای شهید دستغیب


اردشیری ابراز داشت: آیت‌الله دستغیب از سن 16 سالگی، بیشتر اوقات، نان جو و روغن زیتون می‏‌خوردند. نان جو، خوراک انبیاء و اولیاست و از زیتون هم که در قرآن تعریف شده است.

سید عبدالحسین دستغیب - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

معرفی شهید دستغیب (ره) از زبان آیت‌الله نجابت شیرازی(ره)


این مدرس دانشگاه، شهید دستغیب را از زبان آیت‌‌الله نجابت، چنین معرفی کرد: برای جوان (شهید دستغیب) اینکه نان جو و روغن زیتون بخورد و هفته‌‎ای یکبار هم بیشتر گوشت نخورد، خیلی زحمت دارد. دائما مواظب نفس خود بود که با مومنان سرکشی نکند، تا چه رسد به علما و مراجع تقلید. آیت‌‌الله دستغیب از همان اول با حاج سید علی رضا» و بعد با مرحوم میرزا علی اکبر ارسنجانی» و بعد در نجف اشرف با آقا شیخ محمد کاظم شیرازی» و بعد با حاج میرزا علی آقا قاضی» که هم اول عالم نجف اشرف و هم اول خداشناس بودند رابطه داشت. شهید دستغیب یقین پیدا کرده بود که اساس مذهب تبعیت از اولی‌‌الامر است. لذا پس از فرمان امام خمینی که باید مردم بسیج شوند، ایشان ارتش و سپاه و بسیج را جُند حضرت ولی‌‌عصر(عج) و امام خمینی را نائب حضرت ولی‌عصر(عج) می‌‏دانست. بنده مطمئن هستم که ایشان فاصله‏‌ای بین این بسیجیان و اصحاب بدر نمی‏‌دانست، چرا که چشم اصحاب بدر در چشم حضرت خاتم‏الانبیاء می‌‏افتاد و غم‌ها از دلشان می‏رفت در حالیکه این بزرگواران سالی یک دفعه هم نمی‏‌توانستند امام را ببینند. می‏‌گفت: این‏ها برترند چرا که با آنکه پهلوی حضرت نیستند ولی فدای اسلام و معصومند.


شهید دستغیب جلوه بارز یقین


این مدرس عرفان اسلامی بیان داشت: در اثر تبعیت و قوی شدن روح تقوا، دو چیز در این شهید فوق‏‌العاده شد؛ یکی یقین و دیگری توکل. یقین به خداوند تبارک و تعالی که دائما حاضر و بیناست و در این مسئله ایشان بر معاصرین خودشان بسیار امتیاز داشتند. یعنی برای یقین هر قدر درجه قائل بشویم، خدا ایشان را موفق به آن درجه کرده بود که این یقین رو به تزاید برود، لذا در بیشتر مجالس ایشان سخن از خدا و ائمه اطهار بوده است.


اردشیری ادامه داد: آیت‌الله نجابت درباره یقین شهید دستغیب گفته است: شاید بنده بتوانم ادعا کنم مجلسی با ایشان نداشتم الا آنکه راجع به یقین و خدا و معارف اهل بیت(ع) در آن سخن به میان آید، و گاهی در یک روز دو مرتبه  با ایشان تلاقی داشتیم، در هر دو مرتبه آیه و یا کلمه و روایتی راجع به یقین برای سخن گفتن و شدت تذکر پیش می‌آوردند.


مولف علوم اسلامی افزود: این شهید بزرگوار در یقین به خداوند در عصر خودشان و در استان فارس منحصر بودند و آثار این یقین بود که مردم با جان و دل ایشان را دوست می‏‌داشتند، آثار یقین بود که ریشه حقیقی اسلام را پیدا کردند و از همان روز اول به حضرت آیت‌‏الله العظمی خمینی نهایت علاقه را پیدا کردند و از جان و دل مروج ایشان شدند.


عبارت شهید دستغیب درباره امام خمینی (ره)

زندگینامه شهید محراب آیت الله دستغیب شیرازی - نمایش محتوای تولیدات ویژه -  صدا و سیمای فارس

حسن اردشیری خاطر نشان کرد: این شهید بزرگوار می‏‏‌فرمود که آقای خمینی سیرهای خودش را تمام کرده و فعلا از طرف حضرت احدیت و حضرت ولی عصر(عج) به اصلاح جامعه و مسلمین بالاخص اصلاح ایرانیان مامور است.


وی تاکید کرد: شهید دستغیب، خالص و به تمام معنی مبلغ امام خمینی (ره) بود و این تبلیغ را موجب ترقی خودشان می‏دانست. گرایش ایشان نسبت به حضرت امام خمینی بیشتر بر مقدار مردم عادی بود، یعنی ایشان را علاوه بر اجتهاد و مرجع تقلید بودن، ولی کامل خداوند می‏‌دانستند.


توکل شهید دستغیب (ره)

علم و عالم / زندگی‌نامه و آثار آیت‌الله شهید دستغیب

وی ویژگی دیگری را که در شهید دستغیب، ممتاز بود توکل دانست و بیان داشت: روز به روز ایشان این معنی را کامل تر می‌‏فهمیدند که اسباب بالذات، مؤثر نیستند. چند سال اخیر از عمرشان، معنی لا حول و لا قوه الا بالله» و اینکه همه کار دست خداست بسیار برای ایشان واضح شده بود، لذا ایشان کارهای خودش را ـ چه دنیوی و چه اخروی ـ به خداوند واگذار می‌‌کرد.


اردشیری اضافه کرد: بناشان بر این بود که تمام وضع حیات و مادی و معنوی‌‏شان را در اختیار خداوند بگذارند. در اثر این توکل به خدا فرمایشات ایشان در هر قلب پاکی جایگزین بود، بلکه بعضی از قلوب ناپاک را هم پاک می‏‌کرد و روز به روز محبت اهالی فارس و بالاخص مردم شیراز نسبت به ایشان رو به ازدیاد بود و به تبع محبتی که به ایشان داشتند، یقینشان نیز به انقلاب بیشتر می‏‌شد.


ارتباط آیت‏‌الله دستغیب (ره) با علامه سید علی آقا قاضی (ره)


حسن اردشیری درباره شاگردی آیت‌الله دستغیب از علامه قاضی اظهار داشت: حضرت آیت‏‌الله شهید دستغیب با مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ حسنعلی نجابت از دوران نوجوانی آشنا بود و آمد و رفت داشتند و از لحاظ خانوادگی به هم مربوط بودند. آیت‌‏الله نجابت برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می‏‌شوند و پس از مدتی با مرحوم آیت‏‌الله علامه سید علی آقا قاضی که از عرفای بزرگ بودند آشنا شده ضمن تحصیل علوم دینیه از معانی عرفان آگاه گشته دلباخته مرحوم قاضی می‏‌شوند.


وی ادامه داد: شهید آیت‏‌الله دستغیب که برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف می‏‌شوند به برکت مرحوم آیت‏‌الله نجابت به محضر مرحوم علامه قاضی می‏‌رسند و مدتی هر دو بزرگوار از محضر آن عارف والا مقام بهره می‏‌گیرند. شهید دستغیب‏ پس از اتمام تحصیل و رسیدن به مقام اجتهاد به شیراز مراجعت می‏‌کند. آیت‏‌الله نجابت پس از رحلت مرحوم قاضی به همدان می‏‌آیند و سلوک خود را به رهبری آیت‌الله انصاری پی می‏‌گیرند. سفری هم به شیراز می‏‌آیند و شهید دستغیب را آگاه می‏‌کنند و از این به بعد هر دو نفر از برکات مرحوم آیت‌الله انصاری بهره وافی گرفته به مقامات عالیه‏‌ای در عرفان می‏‌رسند.


خواب بشارت‌آفرین، قبل از شهادت


اردشیری شب قبل از شهادت آیت‌الله دستغیب را به نقل از فرزند ایشان چنین نقل کرد: نیمه‌های شب بود که پیش از موعد که برای تهجد از خواب بر می‌خواست، ناگهان سراسیمه از بستر بلند شد و زانوها را بلند کرده و نشست. دستهایش را بر پیشانی نهاد و مرتبا لاحول و لا قوة الا بالله» می‌گفت. حالتش از یک خواب هولناک خبر می‌داد، اما سخن مرا که شما را چه می‌شود آیا آب می‌خواهید؟ چیزی دیگر می‌خواهید؟ پاسخ نمی‌داد.


اصرارم زیاد شد، فرمود: امروز دیگر جز با اشاره با شما سخن نمی‌گویم.


آنگاه کمی دراز کشید و برای تهجد طبق معمول برخاست. آخرین دقایق، هنگامی که از پلکان منزل جهت بیرون رفتن پائین آمد، دست چپ را به سینه اشاره کرد و سپس رو به آسمان بلند نمود، بدین ترتیب خداحافظی کرد.


آن وقت من (سید محمدهاشم دستغیب فرزند آیت الله شهید دستغیب) نفهمیدم با اشاره چه گفت، اما لحظاتی بعد صدای انفجار از معنی این اشاره پرده برداشت، یعنی من هم پرواز نمودم و به ملکوت اعلا رفتم.


حسن اردشیری افزود: از این شگفت‌تر نواری است که روز پنچشنبه 19 آذر ماه 1360 یعنی درست یک روز پیش از شهادت ایشان در جلسه درس اخلاق جهت طلاب علوم دینی از او باقیمانده که دو مرتبه با تاکید تکرار می‌کند من روزهای آخر عمرم را می‌گذرانم.


ماجرای کیسه‌‌‌ای که به دنبال کفن رفت


این مدرس عرفان اسلامی با اشاره به داستانی که از همسر شهید دستغیب نقل شده است اذعان داشت: ابتدای کتاب بهشت جاودان شهید دستغیب آمده که همسرشان بعد از شهادت می‌‌گوید: هنگامی که خلعتی (کفن) ایشان را بیرون آوردم، در میان پارچه‌‌های کفن، کیسه‌‌ای دوخته شده از پارچه سفید یافتم، متحیر شدم این دیگر برای چیست؟ آن را کنار گذاشتم و بقیه تکه‌‌ها و پارچه‌‌ها را دادم.


یک هفته گذشت، اربعین حسینی (هفتم شهدای جمعه خونین شیراز) بود، قضیه خواب‌هایی که شب پیش از روز هفتم شهادتشان دیده شده بود که پاره‌های بدن آقا هنوز لای دیوارها و پشت بام‌‌ها و بر سر  درخت‌‌های خانه‌‌های مجاور باقیمانده است. وقتی معلوم شد این خواب‌‌ها درست است هیاهویی در شهر افتاد. گوشت‌ها را جمع آوری نمودند و از من کیسه‌‌ای جهت جا دادن آن خواستند.


فورا به یاد آن کیسه همراه خلعتی افتادم، رفتم و آن را آوردم و به بعضی از بستگان دادم و جریان را گفتم؛ که آقا از پیش این کیسه را جز کفنی خود به حساب آورده و از قبل تهیه کرده است. گویا به ایشان الهام شده بود که برای تکه پاره‌‌های باقیمانده بدنشان کیسه مخصوص لازم است.


شب هنگام ( بعد از اربعین) با حضور دسته‌های عزاداری، پایین قبر را شکافتند و کیسه مزبور را دفن کردند.

[مشرق]


نهادینگی عنصر مبارزه و شهادت

در ت شیعی‌

(مروری بر هویت‌شناسی نهاد ت شیعه در منشور ت امام خمینی (ره))

به مناسبت:

سالروز شهادت سید عبدالحسین واحدی - عضو فدائیان اسلام- (8 آذر)

ارتحال آیت‌الله محمدعلی اراكی (8 آذر)

روز بزرگداشت شیخ مفید (9 آذر)

سالروز شهادت آیت‌الله مدرس (10آذر)

سالروز شهادت میرزا كوچك خان (11آذر)

سالروز اعلام مرجعیت حضرت آیت‌الله ‌ای از سوی جامعه مدرسین (11 آذر)

            کلیدواژه‌ها: منشور ت؛ ت متعهد؛ ترویج ت؛ محبوبیت ت؛ پیشگامان شهادت؛ علماء شیعه‌؛ علماء معاصر.

جایگاه و نقش ت در بُعد اجتماعی‌

امام خمینی(ره) در ابتدای پیام تاریخی سوم اسفند 1367- پیام مشهور به منشور ت- با نگاه تحلیلی بسیار جامع و در عین‌حال مختصر و مفیدی به بازتعریف هویت نهاد ت متعهد پرداخته كه چكیده و جمع‌بندی شده‌ی این تحلیل تقدیم می‌گردد:

صدها سال است كه ت اسلام تكیه‌گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده‌اند. از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان كه بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است كه بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارت‌ها و تلخی‌هایی متحمل شده‌اند و همراه با تحمل اسارت‌ها و تبعیدها، زندان‌ها و اذیت و آزارها و زخم زبان‌ها، شهدای گران‌قدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نموده‌اند.

رسم دیرینه شهادت در مرام ت متعهد

شهدای ت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزه‌ها و ت كه در مسیر نشر معارف و احكام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باخته‌اند زیاد است. در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین كسانی بوده‌اند كه بر تارك جبین‌شان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمی - اسلامی را سراغ كنیم كه در آن حوزه و ت پیش‌كسوت شهادت نبوده‌اند و بر بالای دار نرفته‌اند و اجساد مطهرشان بر سنگ‌فرش‌های حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در 15خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین، از كدام قشر بوده‌اند؟ خدا را سپاس می‌گزاریم كه از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول‌های مخوف و انفرادی رژیم شاه و از كوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر كار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه‌ها و میادین مین، خون پاك شهدای حوزه و ت افق فقاهت را گلگون كرده است و در پایانِ افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه‌ها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شده‌اند و این رقم نشان می‌دهد كه ت برای دفاع از اسلام و كشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است. امروز نیز همچون گذشته شكارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان ت مخالف شرق و غرب و متكی به اصول اسلام ناب محمدی - صلی اللّه علیه و آله و سلم - رفته‌اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهان‌خواران علیه یك پاك‌باخته است.

فتوت؛ روح سلوك علمی، معنوی و اجتماعی ت متعهد

آن‌ها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده‌اند و پس از كسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی كرده‌اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته‌اند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حكایت از فقر و نهایتاً روح پرفتوت آنان برای كسب معارف می‌كند كه چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل كرده‌اند و با قناعت و بزرگواری زیستند.

راز و رمز ترویج ت و فقاهت بدون زور، زر و تزویر

در ترویج ت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایه پول‌پرستان و ثروت‌مندان، بلكه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است كه مردم آنان را برگزیده‌اند.

عوامل زندگی، پایداری و محبوبیت ت متعهد

به هر حال خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرت‌ها و مهم‌تر از همه احساس مسؤولیت در برابر توده‌ها، ت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است.

بسط تفكر اسلام ناب با كمی امكانات؛ بالاترین عزت ت متعهد

و چه عزتی بالاتر از این‌كه ت با كمی امكانات، تفكر اسلام ناب را بر سرزمین افكار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حیات و معنویت هزاران محقق به شكوفه نشسته است.

چرایی دشمنی دیرینه استعمار با جریان ت متعهد

راستی اگر كسی فكر كند كه استعمار، ت را با این همه مجد و عظمت و نفوذ تعقیب نكرده و نمی‌كند، ساده‌اندیشی نیست؟. یقیناً اگر جهان‌خواران می‌توانستند، ریشه و نام ت را می‌سوختند ولی خداوند همواره حافظ و نگهبان این مشعل مقدس بوده است و إن‌شاءالله از این پس نیز خواهد بود، به شرط آن‌كه حیله و مكر و فریب جهان‌خواران را بشناسیم.» (صحیفه امام خمینی/ ج‌21/ص‌277 -273)

چرایی دشمنی دیرینه استعمار با جریان ت متعهد

چرایی دشمنی دیرینه استعمار با جریان ت متعهد مربوط است به تهاجم تمدن غرب مُدرن به تمدن اسلامی ما. تهاجمی كه ابتدا وجهه‌ای نظامی داشت و بعدها به رویكری ی و اقتصادی تغییر جهت داد و امروز عمدتا با شكل فكری و فرهنگی با ساز و برگ نفوذ، تبلیغات و رسانه، و پیاده نظامی روشنفكران غرب‌زده صورت می‌گیرد. به گواهی تاریخ، جریانی كه توانسته است كشور را در این تهاجم سنگین دویست ساله نجات بدهد و حفظ كند، ت شیعه بوده است.

به عبارت دیگر تمدن ایرانی اسلامی در تقابل فرهنگ مهاجم غرب استعماری، گاه مثل واقعه مشروطه شكست خورده و گاه پیروز شده است، مثل مقطع انقلاب اسلامی؛ و در این تقابل، مهم‌ترین و كارآمدترین پایگاه مقاومت ایرانیان، ت شیعه و در رأس آن مرجعیت شیعه بوده است.

اصول مواجهه با تمدن غرب در سیره ی علما شیعه‌

علمای ربّانی شیعه رضوان الله علیهم اجمعین در رویكردی بصیرت مدار، و با غرب‌شناسی نقّادانه و نگاهی واقع‌بینانه به غرب، همواره با اصولی مُتقن مشی داشته‌اند كه می‌توان آن‌ها را اصول مواجهه با غرب نامید. برخی از عمده‌ترینِ این اصول عبارت است از:

(1)        اصل لْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْهِ.» (من لا یحضره الفقیه، ج‌4، ص‌334).

(2)        اصل حرمت دوستی با كفار و ولاء منفی.

(3)        اصل جهاد فی سبیل الله».

(4)        اصل لا ضرر و لا ضرار».

(5)        اصل حرمت تشبه به كفار».

(6)        اصل نفی سبیل».

(7)        اصل ظلم‌ستیزی».

(8)        اصل كسب قدرت و اقتدار».

(9)        اصل نفی انظلام و استرحام».

(10) اصل نفی از حدّ»، و

مدخل سیره ی علماء معاصر

در تاریخ معاصر و از بدو شروع تقابل تمدن ایرانی اسلامی به رهبری مرجعیت شیعه در برابر استعمار غربی، این اصول را می‌توان در سیره علمی آن‌ها اعم از متن كتب و فتاوا و هم‌چنین سیره عملی علمای اسلام مشاهده كرد. علماء و مراجعی از قبیل:

1)         میرزا مسیح مجتهد تهرانی» (1263-1194ه. ق) در فتوا علیه روسیه بعد از معاهده تركمنچای و واقعه قتل گریبایدوف (22 بهمن 1207) -صد و پنجاه سال قبل از انقلاب اسلامی -.

2)         ملا علی كنی» (1306-1220ه. ق معادل 1267-1148ه. ش) در مبارزه با قرارداد استعماری رویتر و مقابله با تأسیس فراموشخانه (لژ فراماسونری میرزا مَلكُم خان) و

3)         میرزای شیرازی اول» (1312-1230ه. ق معادل‌1273-1194ه. ش) در جریان نهضت تنباكو كه به تعبیر امام خمینی سلام الله علیه: آن نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله علیه مملكت ما را از تو حلقوم خارجی‌ها بیرون كشید.» (صحیفه امام، ج‌9، ص‌537)

4)         سید محمد كاظم یزدی» - صاحب عروة- (1337-1247ه. ق) در فتوا به وجوب دفاع مسلمانان از وطن مقابل حمله ایتالیا به لیبی، انگلیس به عراق و روسیه به ایران.

5)         خراسانی» - صاحب كفایة- (1329-1255ه. ق معادل 1290-12ه. ش) در حمایت از نهضت مشروطه.

6)         میرزای شیرازی دوم» (1338-1258ه. ق) در فتوای جهاد شیعیان عراق علیه استعمار انگلستان.

7)         شیخ فضل الله نوری» (1327-1259ه. ق معادل‌1288-1222ه. ش) در نهضت مشروطه مشروعه.

8)         آقا نجفی اصفهانی» (1332-1262ه. ق معادل‌1293-1225ه. ش) و برادرش حاج آقا نورالله» (1346-1278ه. ق معادل‌1306-1238ه. ش) در مبارزات شان با استعمار، حمایت شان از مشروطه و جهاد اقتصادی شان در تأسیس شركت اسلامیه».

9)         سیّد عبد الحسین لاری» (1342-1263ه. ق معادل 1303-1226ه. ش) در حمایت از نهضت مشروطه و فتوای جهاد علیه استعمار انگلستان.

10)       شیخ الشریعه‌ی اصفهانی» (1339-1266ه. ق) در فتوای وم استعمال اجناس مصنوعه داخلی و اجتناب از از استفاده از مصنوعات خارجی.

11)       سید حسن مدرس» (1356-1278ه. ق معادل 1316-1249ه. ش) در حمایت از نهضت مشروطه و مبارزه با دیكتاتوری منور رضاخانی.

12)       حاج آقا حسین قمی» (1366-1282ه. ق) در مبارزه با ت‌های دین‌ستیزانه پهلوی اول و دوم و فتوای جهاد علیه متفقین در جریان اشغال عراق در جنگ جهانی دوم.

13)       سید ابوالحسن اصفهانی» (1365-1284ه. ق) در حمایت از نهضت مشروطه و مخالفت با اشغال عراق.

14)       سید عبدالحسین شرف الدین عاملی» (1377-1290ه. ق) در تقریب مذاهب اسلامی و مبارزه با استعمار فرانسه برای استقلال لبنان.

15)       شیخ محمد تقی بافقی» (1365-1292ه. ق معادل 1325-1253ه. ش) در مبارزه با ت‌های دین‌ستیزانه پهلوی اول و دوم. اقدام او موجب شد تا كشف حجاب هشت سال دیرتر اجرا شود.

16)       سید حسین بروجردی» (1380-1292ه. ق معادل 1340-1254ه. ش) در حمایت از فلسطین، مخالفت با تغییر خط، مبارزه با بهاییت، تأسیس مراكز اسلامی در كشورهای مختلف و اعزام مبلغ به خارج از ایران و تلاش برای تقریب مذاهب.

17)       محمد حسین كاشف الغطاء» (1373-1294ه. ق) با حضور در جبهه جنگ به‌عنوان یك سرباز به جمع مجاهدان عراقی در ماجرای جنگ جهانی اول و فتوای صاحب عروه علیه انگلیس به عراق.

)       آیت‌الله سید ابوالقاسم كاشانی» (1381-1302ه. ق معادل 1340-1264ه. ش) در مبارزه علیه انگلیس در عراق و نهضت ملی شدن صنعت نفت و حمایت از فلسطین.

19)       آقا سید محمد تقی خوانساری» (1371-1305ه. ق معادل 1331-1267ه. ش) در حضور شخصی در میدان جهاد با انگلستان، حمایت از فدائیان اسلام و جنبش ملی شدن صنعت نفت، فتوا به وجوب مشاركت در هفدهمین انتخابات مجلس شورای ملی ایران و حمایت از فلسطین.

20)       شهید سید محمد باقر صدر» (1400-1353ه. ق معادل 1359-1313ه. ش) در صدور فتوای حرمت عضویت مسلمانان در حزب بعث عراق و حمایت از انقلاب اسلامی ایران.

21)       امام خمینی» (1409-1320ه. ق معادل 1368-1281ه. ش) در رهبری انقلاب اسلامی.

22)       آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی» (1413 -1287 ه. ق معادل 1371 -1278 ه. ش) در داشتن مواضع علیه حكومت پهلوی، همراهی با انقلاب اسلامی ایران، همراهی با انتفاضه شعبانیه عراق.

29 -23) شهیدان مطهری، بهشتی، شهدای محراب (آیت‌الله قاضی طباطبائی، آیت‌الله مدنی، آیت‌الله دستغیب، آیت‌الله صدوقی، آیت‌الله اشرفی اصفهانی) و در راهبری انقلاب شكوهمند اسلامی.

30)       امام ای» ادام الله ظله الشریف (متولد1358ه. ق معادل‌13ه. ش) در رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران.[ایجنا]


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آکادمی موسیقی تبــــــیان به خرید سفردون باشگاه کوهنوردی و طبیعت گردی سالار یزد (کسنویه) gapche korean45 دیوار مشهد خلاصه کتاب روانشناسی راهنمایی و مشاوره نیلا آخوندی وبلاگ مسجد امام حسین(ع) روستای كیاگهان و دادقانسرا از توابع بخش کومله شهرستان لنگرود