کربلا سیاه پوش شد

آن حضرت وقتی در کربلا فرود آمدند، محل فرود آمدن امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندان آن حضرت و محل به شهادت رسیدن آنان و محل به اسارت درآمدن عزیزان آن حضرت را به دیگران نشان دادند.

ابن ملجم مرادی قبل‌ها یکی از یاران و دوستداران امام علی علیه‌السلام بود که وقتی پیش‌بینی آن حضرت مبنی بر اقدام خود به قتل ایشان را شنید، نتوانست باور کند. اما مرور زمان جوهره او را نمایان کرد و نشان داد کسی که مدح‌های طولانی و شعرهای زیبا در وصف امیرالمؤمنین علیه السلام می‌سرود، دست خود را به خون پاک و مطهر آن حضرت آلوده می‌کند.

در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام سید کاظم ارفع، سخنران و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی نکات مهمی از زندگی سراسر خیر و برکت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرداخته است. آن طور که این محقق دینی شرح می‌دهد، در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند. او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید.

او همچنین ادامه می‌دهد: امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود. به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

دلیل عدم حضور امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد

به چه علتی در شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد کوفه حضور نداشتند تا مانع از اقدام خبیثانه ابن ملجم شوند؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان مانع حضور آن دو فرزند بزرگوارشان علیهماالسلام شدند. طبق نقل‌هایی که در تاریخ داریم، امام حسن مجتبی علیه السلام قصد داشتند پدر بزرگوار خود را تا مسجد همراهی کنند، اما امام علی علیه السلام او را قسم دادند به مسجد نیاید و امام حسن علیه السلام هم امر پدر و امام خود را اطاعت کردند.

چه دلیلی در این اتفاق بود؟

دلیل این کار واضح است. چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از توطئه قتل خود و اینکه در این سحرگاه به شهادت می‌رسند، آگاه بودند. به همین علت اگر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در آنجا حضور داشتند خطر متوجه جان ایشان بود و تداوم امامت در معرض تهدید قرار می‌گرفت. بر همین اساس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه ندادند این بزرگواران همراه ایشان در مسجد کوفه حضور داشته باشند.

اطلاع حجر بن عدی از توطئه قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

می‌دانیم که ابن ملجم به همراه چند نفر از خوارج توطئه قتل امام علی علیه السلام را داشتند. در این میان، آیا شخصی از شیعیان و دوستداران آن حضرت متوجه این قصد ظالمانه نشد؟

اتفاقاً در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند.

با این وجود چرا امام علی علیه السلام را از این حیله و توطئه آگاه نکرد؟

او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید.

خوب است بدانیم که حجر بن عدی در زمان به خلافت رسیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از یاران خاص آن حضرت شد و بسیار به ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان و ارادت داشت. او متوجه خیانت‌های اشراف و قبایل کوفه از جمله اشعث بن قیس کندی که از قبیله او بود، شد. برای همین سعی فراوان در دفاع از ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مقابل این خائنین داشت.

او در عین حال در هر سه جنگ مشهور امام علی علیه السلام یعنی جنگ‌های جمل، صفین و نهروان حضور داشت و از فرماندهان درجه اول سپاه حضرت به شمار می‌رفت و چنان شوق و عشق به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشت که حضرت درباره او فرمود خدا تو را از شهادت محروم نگرداند که من گواهی می‌دهم که تو از اهل شهادت هستی.

عنوانی که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت دادند

یکی از عنوان‌هایی که به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داده می‌شود، کنیه ابو تراب» است. چرا آن حضرت را با این عنوان خوانده‌اند؟

این کنیه را رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دادند. ماجرا به دوران اوایل هجرت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله از مکه به مدینه مربوط است. آن زمان غزوه‌ای به نام ذوالعشیره برای آن حضرت پیش آمد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن همراه پیامبر صلی‌الله علیه و آله بودند. آن‌ها در منطقه‌ای که مستقر شده بودند جنگی پیش نیامد. برخی از افراد سپاه اسلام از جمله حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه عمار یاسر برای گشت زنی به اطراف رفته بودند. آن‌ها در گشت زنی خود به باغی از قبیله بنی مدلج رسیدند.

امام علی علیه السلام همان طور که مشغول تماشای کار کردن باغبانان بودند، در آنجا به خواب رفتند. پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در جست‌وجوی حضرت امیرالمؤمنین وارد باغ شدند و وقتی حضرت را در آن حالت دیدند، ایشان را بیدار کرده و فرمودند: ابو تراب! تو را چه می‌شود؟»

این اولین بار بود که این تعبیر به کار برده شد. از آنجا که لباس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خاکی شده بود، پیامبر صلی‌الله علیه و آله ایشان را ابو تراب نامیدند. درواقع این عبارت یک عبارت عاطفی بود که پیامبر به خاطر دیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن وضعیت خاکی به او گفتند.

ظاهراً معاویه ملعون هم با همین عبارت، قصد آزار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌کرد.

چون پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در یک حالت عاطفی این کنیه را به حضرت علی داده بودند، آن حضرت از این کنیه راضی و خرسند بودند. اما بعدها معاویه که در برابر امام علی علیه السلام ایستاد به خاطر فکر ناقص و خبیثانه خود برای تحقیر و کوچک کردن حضرت امیرالمؤمنین، آن حضرت را ابو تراب خطاب می‌کرد، در حالی که آن حضرت می‌فرمودند: معاویه نمی‌فهمد من از این کنیه‌ای که رسول‌الله به من داده بسیار راضی و خشنود هستم.»

کرامات و معجزات حضرت

در مورد کرامت‌های حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مطالبی عنوان شده است. در منابع مستند در مورد کرامت‌ها و معجزه‌های آن حضرت چه مطالبی نوشته شده است؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود.

به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

پیش‌بینی‌های خارق‌العاده

همچنین حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پیش‌بینی‌های بسیار عجیبی از حوادث آینده داشتند که در نهج البلاغه به برخی از پیش‌بینی‌های ایشان اشاره و در برخی از کتب تاریخی نیز منعکس شده است. به عنوان مثال پیش‌بینی آن بزرگوار از وقوع حادثه جان‌سوز کربلا هنگامی که به سمت صفین می‌رفتند. گویا آن حضرت وقتی در کربلا فرود آمدند، محل فرود آمدن امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندان آن حضرت و محل به شهادت رسیدن آنان و محل به اسارت درآمدن عزیزان آن حضرت را به دیگران نشان دادند.

همچنین پیش‌بینی راجع به سقوط بنی‌امیه و روی کار آمدن بنی‌عباس، پیش‌بینی درباره هجوم مغولان و فجایعی که به بار می‌آورند و امثال این موارد. این‌ها از معجزات و کرامات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود.

معجزه‌ای از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اما نمونه‌های دیگری هم از کرامات آن حضرت وجود دارد. مثلاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامی که در کوفه به عنوان خلیفه حضور داشتند، روزی بر فراز منبر بودند که ناگهان در مقابل چشمان حیرت‌زده مردم اژدهایی از یکی از درب‌های مسجد وارد شد و مردم با مشاهده آن، وحشت‌زده فرار کردند. آن اژدها آمد جلوی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان همان طور که بالای منبر بودند، به او توجه داشتند.

اژدها بر دم خود ایستاد و سرش را نزدیک حضرت آورد و حضرت با او سخن می‌گفتند و بعد از مدتی اژدها از همان‌جایی که آمده بود بازگشت. مردم که شگفت‌زده شده بودند، آمدند و از حضرت پرسیدند این مسئله چه بود و این اژدها چه ماجرایی داشت؟ حضرت فرمودند این اژدها از بزرگان جنیان بود. سؤالی داشت که پاسخش را دریافت کرد و رفت.

به سبب این واقعه شگفت، مردم کوفه آن درب مسجد را باب الثعبان» نامیدند. ثعبان به معنای اژدهاست و درب مسجد به این اسم معروف شده بود. اما در زمان حاکمیت بنی‌امیه برای اینکه معجزه حضرت به فراموشی سپرده شود، فیلی را در مقابل آن درب قرار دادند و به عنوان اینکه مردم از دری وارد می‌شدند که این فیل مقابلش بود، آن درب باب الفیل نام گرفت، که تا امروز هم چنین اسمی دارد.

هدیه‌ای آسمانی

در مورد شمشیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هم مطالبی عنوان شده است. آیا صحت دارد که این شمشیر از آسمان‌ها و از سوی خدای متعال به آن حضرت هدیه شده است؟

در خصوص ذوالفقار امام علی علیه السلام دو نقل قول وجود دارد: در نقل قولی گفته شده که این شمشیر یک شمشیر استثنایی بوده و متعلق به یکی از سران مشرکین به نام امیه بن خلف بوده که در جنگ بدر کشته شد و در تقسیم غنائم، این شمشیر سهم پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله شد. آن حضرت هم در جنگ احد هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اثر کثرت شمشیر زدن در برابر دشمنان سلاحش شکست، ذوالفقار را به ایشان دادند.

نقل قول دیگر این است که می‌گوید وقتی شمشیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شکست، جبرئیل علیه السلام ذوالفقار را از آسمان آورد و به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله داده و ایشان، آن شمشیر را به حضرت امیرالمؤمنین سپردند. همان موقع از آسمان ندایی شنیده شد که می‌گفت: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار».

به نظر می‌رسد که نقل دوم صحیح‌تر باشد و این شمشیر آسمانی باشد و ذوالفقار جزو میراث خاص امامت است که از امام پیشین به امام بعدی به ارث می‌رسد. ذوالفقار در حال حاضر در اختیار حضرت صاحب‌امان ارواحنا له الفدا قرار دارد. در روایات عنوان شده که وقتی آ حضرت ظهور می‌کنند، ذوالفقار هم در دست ایشان است.

شهادت حضرت علی

نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.

 ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (ع) می پردازیم.

یکی از رویدادهای حائز اهمیت در این ماه، شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) است، که در زیر به نحوه شهادت و همچنین وصیت نامه این حضرت بیشتر اشاره خواهیم کرد.

بعد از راز و نیاز با خداوند سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به روی خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری.

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: فزت بربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که: للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک.

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم برای نماز یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت.

اهل مسجد صدای حضرت را شنیدند و بسوی محراب دویدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، ردای مبارکش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود: این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امیر المؤمنین علیه السّلام امام حسن علیه السّلام را به جای خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد.

امام حسن علیه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمّد مصطفی- صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادر تو فاطمه زهرا علیهما السّلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه‏ در آورده است.

دستگیری قاتل

مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه السلام به او فرمود: ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخشش های فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکی‏های او به تو این بود؟ ابن ملجم سر به زیر افکنده بود و پچیزی نمی‏ گفت. آنگاه امام حسن علیه السّلام به پدر عرض کرد: این ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست» امیر المؤمنین علیه السّلام به به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود: ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بدامامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟

با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء. ابن ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: أ فانت تنفذ من فی النّار؟» آیا تو می توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟ آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن علیه السّلام کرد و فرمود: فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی ‏بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می ‏کند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم پس بخوران به او از آنچه خود می ‏خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می‏ آشامی، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن … اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می‏ باشیم که با گناهکار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.

حالات امام پیش از ضربت خوردن

امام و در این ماه یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود که در خانه عبد الله بن جعفر بود افطار می‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود: امر خدا نزدیک شده است یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.

در تمام آن شب بیرون می ‏آمد به اطراف آسمان نظر می‏ کرد و می ‏فرمود: به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده» و شعری با این مضمون خواند: کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادی تو درآید» همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه میداشت: اللّهمّ بارک لی فی الموت»؛خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار می گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون». و کلمه مبارکه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم» را بسیار ذکر می کرد و بسیار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.

همچنین نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.امّ کلثوم پرسید: یا امیر المؤمنین سبب بیداری و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود: در صبح این شب شهید خواهم شد.امّ کلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضای الهی نمی ‏توان گریخت.

سخنان امام پیش از شهادت

مشهور در میان علمای شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و درشب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع فرمود که: خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید می‏ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: شنیدم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن می‏شود، عرق می‏کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن می ‏شود».

همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: ای پدر به گونه ای سخن می ‏گوئی که گویا از خود ناامید شده‏ ای» امام فرمود: ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهای این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بدل من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزی کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعای تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد، و اکنون سه شب گذشته است». سپس امام فرمود: ای حسن! تو را وصیّت می‏ کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم» سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند وایشان را وصیّت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: حق تعالی شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما می ‏روم و به حبیب خود محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق می‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».

وصیت امام درباره تجهیز و تدفین

سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: ای حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیّه حنوط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل برای آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روی تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است. … پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبری بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصیّ او در مغرب باشد، حق تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می ‏شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی ‏گردند. سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتی بر ناقه ‏ای ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده‏ ام در بعضی از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنی امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.

وصیت امام درباره فتنه های پس از شهادت ایشان

سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: به زودی که فتنه ‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏ های دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».

سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: بعد از من به خصوص بر شما فتنه ‏های بسیار واقع خواهد شد از جهت های مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: ای ابو عبد الله توئی شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوی و صبر بر بلا».

لحظه شهادت امام علیه السلام

پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: در این وقت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوی تو» امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: همه را به خدا می ‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید»

سپس گفت: بر شما باد سلام ای رسولان وحی پروردگار من» و این ایه را قرائت فرمود که: لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ» برای مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل کنندگان و نیز این آیه را إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» یعنی به درستی که خدا با آنهاست که پرهیزکاری کردند و آنها که نیکوکار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهای مبارک خود را بسوی قبله کشید و شهادت به وحدانیّت الهی و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.

پی نوشت:

جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۲
الإرشاد، المفید، ج ‏۱، ص :۱۹؛ أعیان الشیعة: سید محسن امین عاملی‏، ج. ۱، ص. ۵۳۱
أنساب الأشراف، البلاذری، ج ‏۲، ص :۴۹۲
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۲؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۳
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۱۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۱۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
آیه ۶۱ سوره صافات
آیه ۱۲۸ سوره نحل
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰

منبع: باشگاه خبرنگاران[مشرق]

خواندن صیغه وقف مسجد/ساخت حسینیه/استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای/انشاء لفظی در وقف/آیت الله العظمی مکارم شیرازی/آیت الله العظمی سیستانی/آیت الله العظمی بهجت/

نمادهای عجیب در تظاهرات عراق؛ تظاهراتی که بوی انقلاب می‌داد/ آمریکایی‌ها از سرگذشت انگلیسی‌ها در انقلاب عشرین درس بگیرند/ چماق‌هایی که حکم موشک دارند/حضور تمام طوایف و عشایر عراق/وحدت کلمه و همبستگی/حضور روحانیت و شخصیت های عراقی در تظاهرات+تصاویر

رمز و راز رشد معنوی حضرت ام‌‌البنین / نکات درس‌آموز زندگی همسر علی(ع) برای خانواده‌ها/ایمان، تقوا و اصالت خانوادگی را در ازدواج معیار قرار دهیم/بانویی که توفیق مادری حضرت عباس را یافت/در پرتو ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

«خواهرطاهره»ازشکنجه ساواک تا پیام به گورباچف/مرضیه حدیدچی( دباغ) از زنان مجاهد انقلاب اسلامی/آیت‌الله سعیدی/سپاه در شهرهای همدان کرمانشاه،‌ایلام،کردستان به پیشنهاد آیت‌الله مدنی

درجلسه درس خارج فقه؛رهبرانقلاب:دشمنان حتی با انتخابات در ایران مخالفند/خداوند اراده کرده این ملت را پیروز کند/شکر خداوند متعال و قدردانی عمیق از حضور گسترده مردم/فضاسازی منفی و پر حجم دستگاههای تبلیغاتی بیگانه علیه شرکت مردم+تصاویر

پزشکیان نایب رییس مجلس شورای اسلامی: تأکید رهبر انقلاب برای ریاست روحانی بر ستاد مقابله با کرونا/ رئیس جمهور باید عملیات مقابله با کرونا را راهبری کند/باید دولت با تمام وجود به صحنه بیاید/رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور:طراحی سازمان پدافند زیستی درسال‌های گذشته

در پیامی به مناسبت آغاز سال جدید؛رهبر انقلاب:سال ۹۹ سال«جهش تولید»است/جهش تولید باید تغییر محسوس در زندگی مردم ایجاد کند/یا مقلّب القلوب والابصار،یا مدبّر اللیل والنّهار،یامحوّل الحول والاحوال،حوّل حالناالی احسن الحال/دست‌اندرکاران سازمان برنامه وبودجه مجلس شورای اسلامی ومرکز تحقیقاتش ،قوه‌ی قضائیّه مجموعه‌های دانش‌بنیان وجوانهای علاقه‌مند به کار و پای کار و پُرامید و پُرنیرو و پُرانگیزه و پُر استعداد و ابتکار

حضرت ,علیه ,امام ,السلام ,امیرالمؤمنین ,شب ,علیه السلام ,حضرت امیرالمؤمنین ,آن حضرت ,امیرالمؤمنین علیه ,علیه و ,جلاء العیون، المجلسی، ,حضرت بخواهد معضلات ,ناشی می‌شد، مسائل ,امام درباره فتنه‌های

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

xn--mgbaalyalct0mpbehbv12sfa دانلود جزوه جلوه های قرآنی میهن همکار k-sheshom-dm سري توسرا pay1000 تولیدی میزاتو _کارخانه جاپیازی _تولیدی جاکفشی وبلاگی برای اندیشه های بدیع مطالب اینترنتی